menu button
سبد خرید شما
لحظه‌ای شاد، لحظه‌ای غمگین
مهتاب نیکان  |  1402/03/21  | 
حالات روحی و رفتاری شما هم این روزها مدام بالا و پایین می‌شود؟

لحظه‌ای شاد، لحظه‌ای غمگین


همه‌ی ما روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشته‌ایم؛ روزهای عجیب و غریبی که از اغلب ما، انسان‌های دیگری ساخت. دردی مشترک در قلب ما ریشه‌کرد و باعث ‌شد که حتی در شادترین لحظات زندگی و بهترین اتفاق‌های زندگی شخصی‌مان نیز در اعماق وجود، غمِ خاصی را احساس کنیم و نتوانیم مانند قبل، از این اتفاقات لذت ببریم. در کمال ناباوری حتی شاید خودمان گاهی اوقات آگاهانه از ساختن لحظات شاد جلوگیری کردیم؛ مانند خبر ترفیع رتبه‌ای که مدت‌ها منتظرش بودیم یا خبر بارداری که برای آن لحظه‌شماری می‌کردیم و... مثال‌های دیگری که می‌توانستند سبب خوشحالی عمیق ما شوند اما نشدند.

شادی، غم، خشم، نااامیدی

شاید این حالت را در زمان‌های دیگری در زندگی خود به‌دلایل شخصی تجربه کرده باشید؛ حالتی که باعث می‌شود لحظه‌ای شاد باشید و لحظه‌ای غمگین! لحظه‌ای پر انرژی و لحظه‌ی دیگر ناامید از تمام دنیا.

گاهی شاید بسیار تحریک‌پذیر باشید و نتوانید به‌راحتی عصبانیت خود را کنترل کنید. در جمعی شاد بین دوستانتان هستید اما ناگهان بدون دلیل غم به‌سراغتان می‌آید. گویی شما از غم فرار می‌کنید و غم بی‌وقفه به‌دنبال شما می‌گردد؛ لحظاتی شما را گم می‌کند اما درنهایت دوباره شما را می‌یابد و این‌بار برای پنهان‌شدن دنبال جایی بهتر می‌گردید! غافل از اینکه تا زمانی که بخواهید از غم فرار کنید او همیشه شما را پیدا می‌کند.

نوسانات خلقی

وقتی با نوسانات خُلقی شدید دست‌وپنجه نرم می‌کنید ممکن است تحمل این وضعیت و رفتارها برای اطرافیانتان و حتی خود شما سخت باشد. اینکه در مورد نوسانات خلقی خود چه‌کاری باید انجام دهید، بستگی به علت آن دارد؛ یا اینکه آیا این نوسانات خلقی زندگی شما و اطرافیانتان را مختل می‌کند یا خیر. گاهی اوقات نوسانات خلقی طبیعی است و به خستگی یا اتفاقات مهم زندگی مثل تغییر شغل، مهاجرت، مصرف مواد، ازدست‌دادن یکی از نزدیکان و وجود استرس طولانی‌مدت در زندگی مربوط می‌شود.

ریتم بدن

ریتم بدن نیز یکی از عوامل مهم در این تغییرات است. برای مثال در زنان، یکی از عمده‌ترین دلایل این نوسانات خلق‌وخو، نوسانات هورمونی است که در تمام مراحل زندگی (قبل و بعد چرخه‌ی قاعدگی، قبل و بعد زایمان و یائسگی) همراهشان است. اما باید دقت کنید که بالا و پایین‌رفتن شدید حالات رفتاری ممکن است نشانه‌ی یک بیماری روانی مانند اضطراب فراگیر، افسردگی، اختلال دوقطبی یا اختلال شخصیت مرزی باشد.

زندگی معمولی گاهی می‌تواند استرس‌زا باشد. از برخی استرسهای زندگی و ناامیدیها نمی‌توان اجتناب کرد و تعداد و شدت آن‌ها هم خلق‌وخوی شما را تغییر می‌دهد.

البته ممکن است با یادگیری مهارتهای مقابلهای برای مدیریت استرس، این علائم نیز کاهش پیدا کند.

مهارتهای مقابلهای برای مدیریت استرس:

  • مراقبهکردن یا درونپویایی: این یک روش ساده و در دسترس همه است که می‌تواند استرس را کاهش و آرامش را افزایش دهد. برای انجام آن کافیست جایی ساکت و آرام را برای نشستن انتخاب کنید. برای خود محدودیت زمانی مشخصی تعیین کنید (برای مثال 10دقیقه) و در این مدت تمام توجهتان روی بدنتان باشد. نفس‌هایتان را احساس کنید و با ذهن سرگردان خود مهربان باشید.

این کار در درازمدت می‌تواند مناطقی از مغز شما را که مسئول حافظه، یادگیری، توجه و خودآگاهی هستند، تقویت کند. این تمرین همچنین می‌تواند به آرام‌کردن سیستم عصبی سمپاتیک کمک کند، تمرکز و توجه را بالا ببرد و در نتیجه، عملکرد بهتری داشته باشید.

تکنیک تجسم:

این تکنیک به‌عنوان تصویرسازی هدایتشده نیز شناخته می‌شود. این یک تکنیک رایج مدیریت استرس است که شامل تمرین سیستماتیک و ایجاد تصویر ذهنی دقیق از یک محیط آرام است. از این تکنیک می‌توان برای ایجاد تغییرات روانی مفید با استفاده از تصاویر ذهنی هدفمند کمک گرفت. علت تاثیر زیاد تکنیک تجسم این است که ضمیر ناخودآگاه نمی‌تواند واقعیت و خیال را از هم تشخیص دهد!

تعهد بهورزش منظم و دائمی:

ورزش با ترشح هورمون اندورفین به‌طور مستقیم بر کاهش استرس تاثیر دارد و یکی از بهترین راه‌ها برای مقابله با نوسان خلقی است.

اجتناب از مصرف کافئین:

مقادیر زیاد کافئین، سطح کورتیزول را در بدن افزایش می‌دهد و منجر به اثرات منفی سلامت از جمله استرس مزمن می‌شود. همچنین می‌تواند خواب را مختل کرده و مقابله با استرس را دشوارتر می‌سازد.

به خودتان برچسب منفی نزنید

غم و اندوه یک واکنش طبیعی به ناامیدی، مشکلات، موقعیت‌های دشوار و ازدست‌دادن است. اگر نسبت به موقعیتی طبیعی، احساس غم، نگرانی، ترس و استرس به‌سراغ شما آمد، به خودتان برچسب منفی نزنید؛ زیرا اگر این حالات در شما رخ نمی‌داد، غیرطبیعی بود.

کشوری را تصور کنید که درحال جنگ است. اینکه مردم آن کشور، حال روحی خوبی نداشته باشند طبیعی است یا اینکه بدون هیچ تغییری در حالشان به زندگی شاد خود ادامه دهند؟

اگر بدانیم در چه موقعیت‌هایی، چه هیجان‌هایی به‌سراغمان می‌آید، دیگر در زمان وقوع آن‌ها تعجب نمی‌کنیم؛ با آگاهی بیشتری قدم برمی‌داریم و بهترین عکس‌العمل را نسبت به آن موقعیت نشان می‌دهیم.

شناخت خود

برای مثال، اگر به موقعیت‌های دشواری که در گذشته در آن‌ها قرار گرفتید نگاهی بیندازید، متوجه خواهید شد زمانی که ناراحت بودید، چه تصمیمات اشتباهی گرفته‌اید و چه موقعیت‌هایی را ازدست‌داده‌اید؟ یا از همه مهم‌تر وقتی ناراحت می‌شوید، دقیقا حال و احوالتان چگونه می‌شود و چه‌چیزی حال شما را بهتر و چه‌چیزی بدتر می‌کند؟ اگر پاسخ این سوال‌ها را پیدا کنید، به‌مرور زمان در موقعیت‌های دشوار حق طبیعی خود می‌دانید که ناراحت و ناامید باشید. وقتی به خودتان این حق را بدهید، بیشتر خودتان را درک کرده، با آگاهی بیشتری عمل می‌کنید و تصمیماتی نمی‌گیرید که در آینده از آن‌ها پشیمان شوید. همچنین سریع‌تر و بهتر می‌توانید حالتان را خوب کنید زیرا هیچ‌کسی جز خودمان نمی‌داند چگونه حالمان بهتر می‌شود. فقط کافیست خودمان را بهتر بشناسیم.

حالا این سوال پیش می‌آید که آیا خودمان را دقیقا همان‌قدر می‌شناسیم تا بدانیم دقیقا چه‌زمانی باید چه‌کاری برای بهتر شدنمان انجام دهیم؟ اگر نه، آیا خودمان را در عمق وجودمان مستحق دوست‌داشتن می‌دانیم؟

 

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background