menu button
سبد خرید شما
الگوبرداری کپی‌کاری نیست
گیلدا بروجردی  |  1402/03/21  | 
موفقیت را از نقطه‌ی صفر شروع نکنید

الگوبرداری کپی‌کاری نیست


در ایران تا خانه‌ای عمرش به چهل سال می‌رسد، سریع آن را می‌کوبیم و از نو می‌سازیم و لحظه‌ای به ترمیم و مرمت یا رفع اشکالات نمی‌اندیشیم. در حوزه‌های دیگر نیز همین‌طور عمل می‌کنیم و حاضر نیستیم نگاهی به تجربه‌های گذشتگانمان بیندازیم و درس بگیریم. حوزه‌های دیگری همچون تربیت فرزند، رابطه‌ی عاطفی، حوزه‌ی کار و درآمد و... دقیقا به همین شکل است. اما اگر در حرفه‌مان کسی مسیر موردعلاقه‌ی ما را قبلا رفته، چه ایرادی دارد نگاهی به کارش بیندازیم، نقاط قوتش را پیدا کنیم و مسیر طی شده‌اش را ببینیم؟ و البته چیزی به آن بیفزاییم و بهبود دهیم؛ نقاط ضعفش را نگاه کنیم و بهبود ببخشیم و البته در کنار ایده گرفتن، اصرار داشته باشیم که همان را تکرار نکنیم. به‌جای آنکه بدون نگاه کردن به دیگران بخواهیم به‌اصطلاح از صفر شروع کنیم؟ چه اشکالی دارد از 10 شروع کنیم؟

چه اشکالی دارد به‌جای آنکه از نقطه‌ی صفر یا از کف زمین شروع کنیم، بر روی شانه‌های تجربه‌ی دیگران بایستیم و خودمان برای بار هزارم تجربه‌ای را تکرار نکنیم؟ کجای این مدل الگوبرداری اشتباه است، خلاقیت را خراب می‌کند و باعث می‌شود خودت نباشی؟

حقیقت این است که اگر شخصیت یا راه و روش کسی برایمان جذاب است، وقت الگوبرداری است؛ اما خیلی‌ها الگوبرداری را با کپی‌کردن و تقلب یکی می‌دانند.

الگوبرداری یا کپی کاری

کپی‌برداری و کپی‌کاری هم مسیر را شامل می‌شود هم محتوا را. مثلا شما نقاش هستید و ایده‌ی طراحی روی کفش‌های پارچه‌ای را دارید و کسی را هم سراغ دارید که اتفاقا او هم نقاش است و طراحی‌هایش بر روی کفش را می‌فروشد.

کپی‌کاری یعنی دقیقا طرح دیگری را برداریم و عینا کپی کنیم؛ اما الگوبرداری صرفا در فرایندهاست. یعنی بررسی کنیم و ببینیم که این فرد چطور عمل می‌کند؟ چطور تبلیغ وبازاریابی می‌کند؟ چطور با مخاطبان و مشتریان ارتباط می‌گیرد؟ چطور محصولش را عرضه می‌کند؟ محصولش چه ویژگی دارد که آن را متمایز کرده و مشتری‌ها محصول او را می‌پسندند؟

اما الگوبرداری شبیه ارزیابی است. خود را ارزیاب پروژه‌ی موفقیت دیگری تصور کنید. انگار از شما خواسته‌شده تا بررسی کنید این فرد، مجموعه یا شرکت چه نقاط قوتی دارد؟ چه مسیری را برای موفقیت پیموده و چطور بر موانع فائق آمده است؟

نوکیا

نگاهی به کمپانی‌های تولید موبایل‌ بیندازید. از یکدیگر الهام می‌گیرند، چیزی بر اختراع قبلی می‌افزایند و در جهت بهبود و رشد مستمر خود قدم برمی‌دارند؛ از نردبان تجربه بالا می‌روند، خود پله‌ای بر آن می‌افزایند و جهان را این‌گونه توسعه می‌دهند.

همه‌ی ما از تجربه‌ی ناموفق نوکیا می‌دانیم؛ اینکه روزگاری رتبه یک تولیدکننده‌ی موبایل در جهان را داشت اما با ناهماهنگی و همراه نشدن با سیستم‌های جدید از میدان رقابت به‌در شد؛ اما چه شد؟ دیگران از تجربه‌ی ناموفق او درس گرفتند و این اشتباه را تکرار نکردند. این هم یک نوع الگوبرداری است: «تکرار نکردن تجربه‌های ناموفق دیگران.»

اما در مورد نقاط قوت، وقتی کسی یا مجموعه‌ای را می‌بینیم که به‌خوبی کار می‌کند، مردم ‌دوستش دارند و به‌آسانی قیمت کالاهایش را پرداخت می‌کنند، وقت ارزیابی است. ببینیم چطور می‌توانیم این نقاط قوت را ما هم الگوبرداری کنیم و از آن مهم‌تر، بهبود ببخشیم و توسعه دهیم.

خوب تا اینجای کار دریافتیم که الگوبرداری نه‌تنها مضر نیست بلکه از موازی‌کاری و تکرار تجربه‌های ناموفق هم جلوگیری می‌کند. حالا بیاییم مراحل الگوبرداری را کمی نظام‌مندتر پیش ببریم.

اینکه اگر ما بخواهیم کسی یا مجموعه‌ای را الگو قرار دهیم چگونه باید عمل کنیم:

 

گام اول: انتخاب الگو

در این گام ابتدا باید فهرستی کلی از افراد یا شرکت‌هایی که با شما مشابهت دارند، مورد علاقه‌ی شما هستند یا در کسب‌وکار شما بهترین و موفق هستند را مشخص کنید.

گام دوم: جست‌وجوی منابع  برای الگوبرداری

در این مرحله سراغ منابع برای الگوبرداری می‌رویم؛ همچون جست‌وجوگری در غار، نورافکنی به‌دست می‌گیریم و به جست‌وجوی کوچک‌ترین منابع می‌پردازیم. واضح‌ترین منابع، سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها و البته کتابهای منتشرشده از افراد یا مجموعه‌های موفق هستند. افراد موفق از یک‌زمانی به بعد، بسیار به تولید محتوا در زمینه‌ی روندهای طی شده‌ی موفقبت خود می‌پردازند و مسیر موفقیت خود را همراه با تجربه‌های شکست بیان می‌دارند. از ترامپ گرفته تا آرنولد شوارتزینگر همه و همه، مقالات، کتاب‌ها و مصاحبه‌های بسیاری از خود به‌جا گذاشته‌اند. آن‌ها اغلب درباره‌ی نحوه‌ی شروع کسب‌وکار و مسیر طی شده، حوزه‌های فعالیتشان، تجربه‌های شکست و موفقیت، نحوه‌ی ارتباطات درون سازمان، نحوه‌ی مدیریت کارکنان، ابزار و راه‌حل‌های مشکلات و نیز نحوه‌ی پاسخ‌گویی به چالش‌ها و از همه مهم‌تر، شاخص‌ها، استانداردها و ارزش‌های موردعلاقه سخن گفته‌اند که می‌تواند منابع طلایی برای مطالعات الگوبرداری باشد.

شناسایی افراد موفق

کافیست بدانید چه کسی یا چه مجموعه‌ی موفقی را می‌خواهید مطالعه کنید و درس‌هایش را فراگیرید؛ معمولا منابع به‌سرعت خودنمایی می‌کنند. جالب اینجاست که اغلب افراد صرفا برای انگیزه گرفتن، لحظاتی به سخنرانی‌های افراد موفق گوش می‌دهند یا کتاب‌های آن‌ها را می‌خوانند و بی‌توجه به آنکه بایستی این تجربه‌ها را چراغ راه خود کنند، صرفا به‌شکل هیجانی و انگیزشی از آن گذر می‌کنند.

 

گام سوم: انجام مطالعات الگوبرداری

در این مرحله، فهرست کردن بسیار اهمیت دارد. معمولا سخنرانی‌ها، کتاب‌ها و سایر مطالعات، وضعیت درهم و برهمی‌ دارند؛ جایی از ارزش‌ها سخن گفته‌اند، جایی از شکست‌ها نوشته‌اند و جایی دیگر از درس‌هایی که در مسیر گرفته‌اند. یک فهرست خوب می‌تواند مطالعه‌ی شما را نظام‌مند کند. مثلا:

گزینه اول فهرست الگوبرداری

گزینه‌ی اول در فهرست مطالعه‌ی شما می‌تواند بحث «ارزش‌ها» باشد. ارزش‌های اساسی این افراد چیست؟ به‌طور مثال، فرد درجایی گفته «سخاوتمندی» ارزش بنیادی‌اش بوده و برای آنکه بتواند آن را به مشتری نشان دهد، در محصولاتش هدایای اضافی نیز قرار می‌داده تا نشانه‌ای از سخاوتمندی‌ شرکتش باشد.

یا در مورد ارزشی به نام «احترام به مشتری» سخن گفته‌اند که آن را با ایجاد سیستم نظرسنجی به مشتری خود نشان می‌دهند.

گزینه دوم فهرست الگوبرداری

گزینه‌ی دوم در فهرست مطالعه‌ی شما می‌تواند «تجربه‌های موفق» باشد. افراد اغلب از تجربه‌های موفق خود سخن می‌گویند و از روش‌هایی که آن تجربه را پیاده کرده‌اند، صحبت می‌کنند. این می‌تواند یک فرصت طلایی برای شما باشد تا دقیقا بدانید چطور گام بردارید.

 گزینه سوم فهرست الگوبرداری

گزینه‌ی سوم فهرست الگوبرداری ، می‌تواند ابزار مورد استفاده باشد. آیا آن‌ها از شبکه‌های اجتماعی استفاده کرده‌اند؟ تا چه اندازه؟ آیا بیشتر از سایت برای فروش محصولشان بهره برده‌اند یا اینستاگرام؟

 گزینه چهارم فهرست الگوبرداری

گزینه‌ی چهارم، فهرست کردن مشکلات پیشِ‌رو است. به‌‌عنوان مثال، شرکت‌ها اغلب با چالش‌هایی در طول کار خود مواجه شده‌اند و نتوانسته‌اند خدمات خوبی ارائه دهند؛ مشکلات حقوقی که با آن‌ها برخورد کرده‌اند و نحوه‌ی مقابله با این چالش‌ها می‌تواند گزینه‌ی دیگری از فهرست شما باشد.

استانداردهای مجموعه‌های موفق و همچنین نحوه‌ی مدیریت کارکنان، می‌توانند گزینه‌های دیگر این فهرست باشند.

 

گام چهارم: ایجاد پروژه‌ها بر طبق الگوبرداری

حالا زمان عملی کردن درس‌هایی است که در گام‌های قبلی فراگرفته‌اید. چطور می‌خواهید این درس‌های ارزشمند را پیاده‌سازی کنید؟

دریافتید سیستم نظرسنجی از مشتریان راه‌حل بسیار کاربردی در کسب و کارهای موفق است. حالا چطور می‌خواهید در کسب‌وکار خود آن را پیاده‌سازی کنید؟

دریافتید هدیه دادن به مشتریان می‌تواند ارزش سخاوتمندی را منتقل کند؟ با چه طرحی می‌خواهید آن را در کسب‌وکار خود نشان دهید؟

این مرحله، مهم‌ترین مرحله است. مرحله‌ای که اغلب مدیران از آن فرار می‌کنند چون دست به عمل زدن، دشوارترین گام ممکن است. شجاعت به خرج دهید و پروژه‌های خود را مکتوب و البته پیاده‌سازی کنید.

اگرنه صرفا وقت خود را هدر داده‌اید.

باشد که کامروا باشید.

 

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background