موفقیت |
1401/09/01 |
- علل شکلگیری رفتارهای بد و وسواس در کودکان چیست؟
بچههای خوب ، عادتهاي بد
يكي از نگرانيهاي والدين همیشه اين است كه چطور ميتوانند كاري كنند تا فرزندانشان عادتهاي بد ومخرب نداشته باشند و به اصطلاح بدقلق و بدعادت نشوند. توجه داشته باشيم كودكان در سالهاي مختلف زندگي خود در حال آموزش و يادگيري به شكلهاي مختلف هستند؛ به همين دليل، تحت تاثیر عوامل بسيار گوناگون و متفاوتي، رفتارهاي خاصي از خود نشان خواهند داد كه گاهي براي والدين، سوالات زيادي را به وجود خواهد آرود.پدر و مادرها اغلب مرز مشخصي براي رفتارهاي طبيعي و غيرطبيعي فرزندان خود ندارند و دقيقا نميدانند آيا رفتار آنها مطابق سن و سال خودشان هست يا نه؛ به همين خاطر نگران هستند که نكند بعضي رفتارها در كودكان تبديل به عاداتي شوند كه ترك آنها در آينده به آساني ميسر نباشد. در واقع والدین نميدانند مرز بين رفتارهاي طبيعي و غيرطبيعي فرزندانشان كجاست و همين موضوع اغلب آنها را سردرگم ميكند. شكلگيري عادت هر كودكي از بدو تولد رفتارها و حركات منحصربهفردی دارد؛ مثلا كودكي دوست دارد مدام پستونك بخورد، درصورتيكه بچه ديگري اصلا تمايلي به اين كار نشان نميدهد. بعضي بچهها انگشت ميمكندند، ناخن ميجوند، مدام با موهايشان بازي ميكنند و ... والدين هم نميدانند اين عادت چرا در فرزندانشان به وجود آمده و چقدر ماندگار خواهد بود. در واقع بسياري از اين عادات به همان سنين كودكي محدود خواهد شد و بهتدريج فروكش ميكند؛ اما بعضي عادات هم در سالهاي بعد از كودكي با آنها خواهد ماند. حتي ممكن است بعضي رفتارها، نهتنها كاملا از بين نرود، بلكه امكان ماندگاري آنها هم بيشتر شود. البته اين موضوع به عوامل زيادي از جمله ميزان استرس و اضطراب فرد و همچنين جنبه وارثتيبودن آن عادتها برميگردد. مثلا كشيدن مو عادتي است كه در بسياري از افراد در كودكي يا نوجواني شكل ميگيرد و حتي در سالهاي بعد هم با آنها خواهد ماند. همين موضوع ساده هم گاهي منجربه ازدستدادن موهاي فرد خواهد شد. در واقع ميتوان گفت درخصوص شكلگيري عادت در افراد، بايد توجه ما قبل از انجام آن عادتها مثل كشيدن مو يا هر نوع عادت ديگر، به افزايش احساس تنش يا استرس خاصي در آنها باشد؛ زيرا در واقعیت، افراد با انجام چنين كارهايي بهدنبال رسيدن به نوعي حس آرامش، رضايت و تسكينخاطر هستند. نقش والدين وقتي والدين متوجه بروز بعضي عادات خاص در فرزندان خود ميشوند، نخستين كاري كه بايد به آن توجه بيشتري نشان دهند، اين است كه ببينند كودك چه هنگام و به چه دليلي به چنين عاداتي روی ميآورد. گاهي دليل روآوردن به عادتي خاص، شرايط و محيط ناامن خانه است كه به نوعي باعث ايجاد نگراني و هراس در كودكان ميشود. در واقع آنها با توسل به كارهايي مانند مكيدن شست يا جويدن ناخن بهدنبال امنيتي هستند كه كمتر ميتوانند آن را در اطراف خود بيابند. نكته مهم ديگري كه والدین بايد حتما آن را بيشتر مدنظر قرار دهند، اين است كه هيچوقت نبايد كودكان را با همديگر مقايسه كرد. امكان دارد كودكي در خانه به دلايل مختلف، بيشتر از خواهر و برادرهايش دچار استرس شود و در نتيجه به امنيت و آرامش بيشتري هم نياز داشته باشد. وسواس، وجود مشكلاتي در روابط با والدين و ترس از تنهايي يا دوست داشته نشدن از جمله مشكلات ديگري هستند كه گاهي به ايجاد عادتهاي مخرب در كودكان منجر ميشوند. عادت و مداومت در انجام بعضي كارها در بسياري اوقات، مشكلات و آسيبهايي را براي افراد به دنبال خواهد داشت؛ ضمن اينكه باعث ميشود آنها نتوانند از تمام حواس خود براي انجام كارهايشان بهره ببرند. در واقع ذات و سرشت تكراريبودن عادات، گاهي اختلالي شبيه وسواس را به وجود میآورد كه در صورت مداومت زياد، حتما بايد درمان شود؛ بنابراين بهتر است والدين براي مقابله با عادت مخرب فرزندانشان كه در طول زمان، حالت كليشهاي به خود ميگيرند، به همه مواردي كه به نظر ميرسد ميتوانند در اين خصوص دخيل باشند، توجه کنند. البته به نظر ميرسد تكرار اين عادات در كودكان باعث احساس آرامش بيشتري در آنها ميشود و آرامشان ميكند؛ اما فراموش نكنيم همين موضوع در طولانيمدت منجر به بروز مشكلات بيشتر در زندگي اجتماعي افراد ميشود؛ چيزي كه در بسياري اوقات، والدين به آن توجه لازم را نشان نميدهند. درمان هر چند که شكلگيري عادتهاي ما غيرارادي هستند، اما با تلاش و تمركز ميتوان آنها را هر چند به طور موقت، مهار و كنترل كرد. مشكل تكرار حركات كليشهاي اغلب زماني بيشتر ميشود كه در كودكاني كه از اختلال خاصي مانند اوتيسم رنج ميبرند، ديده شود كه در اين صورت، درمان آنها حتما نياز به مراجعه به مشاور و متخصص خواهد داشت؛ در صورتي كه در بچههاي طبيعي و نرمال، این مشکل بهتدريج و به مرور زمان برطرف خواهد شد يا در پارهاي موارد، تغيير شكل خواهد داد. البته در بيشتر موارد، بروز عادت در كودكان نرمال مشكل خاصي به وجود نميآورد، ولي تكرار آن، نهتنها استرس کودک را از بين نميبرد، بلكه اغلب به آن دامن خواهد زد. ضمن اينكه در بعضي موارد نيز كودكان هيجان خاصي ندارند و با كمي توجه و كمك والدين، مشكل كاملا از بين خواهد رفت. توجه به موقع توجه داشته باشيم که ميتوان یک قانون كلي را براي تشخيص رفتارهاي طبيعي و غير طبيعي در نظر گرفت. شدت و تداوم عادات و همچنين تاثيري كه انجام آنها در زمينههاي مختلف بر كودك ميگذارند بسيار تعيينكننده خواهد بود. تكرار بعضي رفتارهاي درست و طبيعي هم گاهي از جمله همان عادات مخرب و وسواسگونه به حساب ميآيند؛ مانند تكرار اعمالي مانند سلام و احوالپرسي يا توجه زياد نشاندادن به نظافت و مرتبكردن وسايل، به گونهاي كه از حالت طبيعي خود خارج شوند. به طور مثال، كودكي كه بارها کاری مانند سلامکردن يا گفتن شب بخير تكرار كند، غيرطبيعي است و ميتوان آن را از جمله رفتارهاي وسواسگونه و عادتهاي غيرعادي در نظر گرفت. بنابراين والدين بايد توجه داشته باشند تكرار بعضي رفتارها يا عادتهاي مختلف در فرزندانشان به گونهاي نباشد كه باعث ازدستدادن تمركز و آسيب به زندگي فردي و اجتماعي آنها شود. پس ميتوان در مورد شكلگيري عادات مخرب در كودكان و حتي تكرار آن در بزرگسالي نتيجه گرفت که ابتدا والدين بايد به دلايل اصلي بروز اين گونه عادتها پي ببرند و سپس با بررسي كليه موارد، از جمله توجه به رفتارهاي خودشان، برای آرامسازي محيط خانه تلاش کنند. در واقع گاهي كودكان با الگوگيري و نقشپذيري از رفتار خود ما، رفتارهاي خاصي را كه به مرور تبديل به عادت ميشوند، دنبال خواهند كرد. ضمن اينكه امكان دارد تكرار بعضي رفتارها نيز در كودكان جنبه ارثي داشته باشد و بتوان رد پاي آنها را در خانواده و اقوام دور و نزديك خود يافت. به اين ترتيب، با شناخت و آگاهي بيشتر از اين موارد ميتوان براي ازبينبردن تدريجي این عادات اقدام كرد. موضوع مهم ديگر آن است كه بههيچعنوان نبايد با شماتت و برچسبزدن بر رفتارها و عادات فرزند خود، موضوع را پيچيدهتركرد، چون اين كار، نهتنها مشكل فرزندان ما را از بين نخواهد برد، بلكه باعث بروز مشكلات ديگري در آنها از جمله كاهش اعتمادبهنفس و ازبينرفتن عزتنفسشان نيز خواهد شد.