دوستی
4 معیار برای انتخاب درست دوست
همهی آدمها در زندگیشان یکسری انتخاب دارند. بعضی از این انتخابها خیلی اثرگذار هستند؛ مانند امتحان ورودی یک مدرسهی خوب، کنکور، استخدام شدن در یک سازمان بینالمللی، ازدواج، سرمایهگذاری با تمام دارایی، مهاجرت، دریافت پذیرش از یک دانشگاه خارج کشور و... هر کدام از این انتخابها اگر درست صورت نگیرد، میتواند باعث خسارت شود و اگر هم درست و حسابشده پیش بروید، کلی سود نصیبتان میشود. البته همیشه گوشهی ذهنتان داشته باشید که هر شکستی مقدمهی پیروزی بعدیست؛ اما بحث این مقاله موضوع دیگریست.
تصور کنید از یک دانشگاه خارجی پذیرش گرفتید؛ قبلا کلی پرسوجو کرده و مبلغ سنگینی هم پرداخت کردید اما وقتی ترم اول را میگذرانید، متوجه میشوید خیلی کم روی زبان کار کردید و بلد نبودن زبان باعث شده نتوانید با دیگران ارتباط بگیرید. سر کلاس هم مباحث تدریس شده توسط معلم را متوجه نمیشوید. آنقدر کلافه میشوید که تصمیم به انصراف میگیرید. اگر قبلا بیشتر بررسی میکردید، متوجه میشدید حتما لازم است روی زبان خود کار کنید. حالا این انصراف کاریست بسیار پرهزینه؛ یعنی گاهی در زندگی انتخابهایی داریم که اگر درست انجام نشود، هزینههای مالی و روحی سنگینی برای ما خواهد داشت.
یکی دیگر از این انتخابهای اثرگذار، انتخاب دوست است. دوست ما روی افکار، احساسات و رفتارهایمان بسیار اثرگذار است. یادم میآید در دوران دانشجویی دوستی داشتم که اهل ورزش کُشتی بود و هر روز باشگاه میرفت. جالب اینکه من هم علاقهمند شدم و مدتی کشتی را تجربه کردم. چند وقت بعد در همان دوران دانشجویی یک همخانهای داشتم که اهل ساز بود. یکماه بعد من هم ساز گرفتم و کلاس ثبتنام کردم. تازه این دوران دانشجویی بود که این همه تاثیرپذیری وجود داشت و البته که تاثیراتش مثبت بود. دوران نوجوانی میزان تاثیرپذیری ما میتواند بیشتر هم باشد چون در حال شناخت خودمان و دیگران هستیم.
اگر میخواهید رشد سالمی را تجربه کنید و دوران نوجوانیتان با موفقیت سپری شود، در انتخاب دوست، مهم است بدانید دوستتان چه اثری روی شما میگذارد. از خودتان سوال کنید:
- اگر دوستیام با این فرد ادامه پیدا کند، یکسال دیگر چه اثری روی من میگذارد؟
- آیا دوستم باعث پیشرفت من در زندگی است یا پسرفت؟
- وقتی با دوستم حرف میزنم، احساس امید به زندگی پیدا میکنم یا ناامیدی؟
خیلی مهم است که با چهکسی میخواهید وارد دوستی و رابطهی صمیمی شوید. مثل هر انتخاب دیگری اگر بخواهیم درست عمل کنیم، لازم است یکسری معیار در ذهنمان داشته باشیم که بر اساس آنها اقدام به انتخاب دوست و صمیمی شدن کنیم؛ همانطور که وقتی میخواهید یک گوشی بخرید، به حجم حافظه، اندازهی گوشی، قدرت پردازنده، کیفیت دوربین، خوشدست بودنش و... توجه میکنید. در ادامه میخواهم از چهار معیاری که برای انتخاب دوست ضروری است، آگاهتان کنم:
معیار اول: خانواده
وقتی با کسی دوست میشویم، یعنی زمانهایی ثابت در روز یا هفته را حتما با او حرف میزنیم یا بیرون میرویم. در تمام این زمانها برای خانواده، بهطور مشخص پدر و مادر، سوال میشود که: «با کی مشغول حرف زدنه؟» یا «با کی میخواد بیرون بره؟» اینجاست که اهمیت خانواده در انتخاب دوست مشخص میشود. اگر خانوادهی شما به این نتیجه برسند که این فرد مناسب دوستی نیست یا روی شما اثر منفی دارد، مدام با هم به بحث و تنش میرسید و حرفهایی مثل حرفهای زیر را میشنوید که خوشایند نیست: «باز با این آدم داری حرف میزنی؟ بسه دیگه!» «از وقتی با این پسر حرف میزنی بداخلاق شدی!» «این دختر باعث شد از درس و مدرسه عقب بیفتی!» «صبح تا شب دارید با هم حرف میزنید، همین از زندگی عقبت میندازه!» و... میدانم که این حرفها کلافهتان میکند و عصبانی میشوید. بههمین دلیل کسی را برای دوستی انتخاب کنید که اگر با خانوادهتان ملاقاتی داشت یا با هم حرف زدند، باعث نگرانی خانواده نشود.
ممکن است الان در ذهنتان این سوال پیش آمده باشد که: «یعنی دوستم باید طبق معیارهای خانوادهام باشد و آنطور که آنها دوست دارند؟» معلوم است که نه! اما دوست شما نباید از خط قرمزهای خانوادهتان عبور کند. مثلا میدانید خانواده موافق نیست تا دیروقت بیرون بمانید و حالا با کسی دوست شدید که خانواده او را آزاد گذاشته و میتواند تا هر ساعتی بیرون باشد. اگر با این فرد دوستی کنید و صمیمی شوید، طبیعتا باید تا دیروقت بیرون بمانید وگرنه دوستیتان ادامهدار نمیشود. اگر هم تا دیروقت بیرون باشید خانواده معترض میشوند و خلاصه بین دوست و خانواده گیر میافتید. در این مواقع وقتی متوجه رفتاری در دوستتان میشوید که با خط قرمزهای خانواده جور نیست، یا از صمیمی شدن رابطه جلوگیری کنید یا موضوع را به دوستتان بگویید: «ببین! من نمیتونم تا دیروقت بیرون بمونم چون خانوادم اجازه نمیدن؛ اما دوست دارم با هم رفیق باشیم. چی میگی؟»
معیار دوم: اثرگذاری
«ارتباط با این دوستم چه اثر مثبتی بر زندگی من داشته است؟» «چه اثر منفی روی رفتار و احساسات و افکارم داشته؟» «این دوستی باعث پیشرفت من در زندگیام شده است؟» یک دوست خوب میتواند رفتارهای مثبتی در شما ایجاد کند. یادم میآید نوجوان که بودم دوستی به اسم «فراز» داشتم که پسر بسیار مودب و محترمی بود. از اینکه فراز مودبانه رفتار میکرد حس خوبی میگرفتم و سعی میکردم مودب بودن و محترم رفتار کردن را تمرین کنم. دوست دیگری داشتم که اسمش حامد بود. یک پسر خیلی فعال و کنجکاو. وقتی میخواست لباس و شلوار و کفش بخرد میگفت: «مجتبی بیا با هم بریم.» همراهش میشدم و میدیدم برای خریدش چقدر کنجکاوی و سوال میکند. حسابی سوال میکرد تا متوجه شود کدام مغازه قیمت مناسبتری دارد و بعد خرید میکرد. الان که مینویسم یادم آمد چقدر اهل چانهزدن با فروشنده بود و تازه وقتی از بین چند مغازه قیمت مناسب پیدا میکرد، باز تخفیف میگرفت. این موضوع باعث شد من هم برای خریدهایم دقت کنم و اهل پرسوجو باشم.
شما هم الان فکر کنید؛ ببینید کدام دوستتان چه اثری روی شما گذاشته است؟ مثلا بنویسید: «حامد روی دقت کردن در خرید اثر گذاشت.» یا «فرناز بود که به من اهمیت برنامهنویسی را نشان داد.» بگذارید از اثر منفی هم بگویم: همین آقا حامد که در بالا گفتم یکدفعه باعث شد که یکبار از مدرسه فرار کنیم و برویم باغ پایین مدرسه «توت» بخوریم! واقعیت اینکه خیلی خوش گذشت که وسط روز، وقتی همه سر کلاس بودند، ما مشغول توت خوردن بودیم. اما بعدا کلی برایمان دردسر شد. والدین را خواستند، تعهد گرفتند و خلاصه سرزنشهای ناظم و مدیر مدرسه...
پس یک نتیجه میشود گرفت: «اثر مثبت و اثر منفی دوستیها را ارزیابی کنیم. ببینیم این دوستی ارزش دارد یا نه.»
معیار سوم: قابلاعتماد بودن
وقتی با کسی دوست میشویم، آرام آرام، حرف دلمان برای دوستمان باز میشود. در این حرف زدنها موضوعاتی را میگوییم که حرفهای خصوصی است. حالا یک سوال: اگر یک روز دوستیمان قطع شود، آیا آنقدر قابل اعتماد هست که حرفها پیش خودش بماند یا ممکن است پخش شود؟ برای اینکه متوجه شوید قابل اعتماد است، میتوانید رفتار دوستتان را ارزیابی کنید. ببینید حرفی که هفتهی پیش یا چند روز قبل به او گفتید به دیگران گفته شده یا نه؟ اگر دیدید حرفتان پخش شده، با احتیاط بیشتری برایش حرف بزنید و حواستان باشد که از زندگی خصوصیتان نگویید چون عمومی میشود. قابلاعتماد بودن معیاری نیست که یکدفعه بتوان تشخیص داد. نیاز است فرصت دهید تا از دوستیتان بگذرد و ارزیابی کنید. البته چون غالبا دوستیهای دوران نوجوانی ناپایدار و کوتاهمدت است، بهتر است که بخشهای خصوصی زندگیتان را فاش نکنید. اگر هم دوستی قابل اعتماد نصیبتان شد که از نعمت بزرگی برخوردار شدهاید.
معیار چهارم: هدفدار بودن (بخوانید مشغول بودن)
هدف را موضوعی سخت و پیچیده ندانید. در پرانتز هم گفتم بیشتر منظور مشغول بودن به کاری است. این مشغول بودن دو ویژگی دارد: رفتاری تکرارشونده است مثلا هر روز مشغول برنامهنویسی است. در زمانی کوتاه (مثلا سهماه) به آن مسلط و در بلندمدت تبدیل به یک مهارت میشود. بعد از سهماه تسلط مییابد و در مدت 6ماه مهارت بسیار خوبی در برنامهنویسی پیدا میکند. وقتی شما دوستی دارید که مشغول کاری است (با آن دو ویژگی بالا که گفتم)، خواه ناخواه روی شما اثر میگذارد و شما هم مشغول میشوید. این مشغول بودن یا هدفدار بودن کمک میکند زندگی برایتان معنادار شود و لذت ببرید. بنابراین میشود قبل از دوستی و صمیمی شدن از این موضوع آگاه شوید که آیا این فرد به کاری مشغول است؟ میشود مشغول موضوعات زیر بود: ساز، نقاشی، برنامهنویسی، زبان خارجی، آموزش فنی، سفالگری، یوگا، ورزش، مطالعهی منظم، فن بیان و... خودتان دوست دارید مشغول چه کاری شوید؟ همانطور که شما دوستان خود را انتخاب میکنید، گاهی هم بهعنوان دوست انتخاب میشوید؛ پس مشغول بودن به شما کمک میکند.