از این دنیای بیدردسر چه میدانید؟
متاورس به زبان ساده
فرض کنید همین حالا که من درحال صحبت با شما و نوشتن این مطلب هستم، درحال آفتابگرفتن در یکی از زیباترین سواحل دنیا باشم و تنها با فکر کردن به حرفهایی که میخواهم بزنم، آنها را برای شما مینویسم. حالا فرض کنید دلم میخواهد به کشور خودم بازگردم و با یک اشاره در مدت کوتاهی از آن سواحل زیبا به نقطهی دلخواهم در هرجای کرهی زمین جابهجا شوم. در این مطلب متاورس را بهزبان ساده برایتان شرح خواهم داد.
کامپیوترهای مصنوعی!
دقت کردهاید هر اندازه هم که به گوشی موبایل و صفحهی کامپیوتر وابسته باشیم، بازهم رنگ و بوی زندگی واقعی را نمیدهند؟ علتش خالیبودن آنها از تمام احساسهاست. شما در گوشی موبایل خودتان هیچوقت نمیتوانید مزه را احساس کنید. پس وقتی پای سفارش آنلاین غذا درمیان است، شاید ترجیح دهید بروید و در داخل رستوران غذایتان را سفارش دهید.
یا وقتی بین این دوراهی قرار بگیرید که به شهربازی واقعی بروید یا یک بازی کامپیوتری را تجربه کنید، ترجیح دهید به شهربازی واقعی بروید؛ چراکه حتما هیجان بیشتری را تجربه خواهید کرد.
درست است که صفحات گوشی و تبلت خیلی پیشرفت کردهاند، اما در بسیاری اوقات از احساس خالی هستند.و نمیتوانند جایگزین زندگی عادی ما شوند. حتما برایتان خندهدار است اگر دوستتان بگوید: «امسال میخواهم تولد خودم را در فضای مجازی برگزار کنم و شما هم میهمان من هستید.» از خودتان خواهید پرسید: «من چگونه میتوانم کیک تولد را نوش جان کنم؟! و او چگونه میخواهد از من هدیهی تولدش را دریافت کند؟!» در انتهای این مطلب خودتان به پاسخ این سوال خواهید رسید.
متاورس، دنیایی واقعیتر
حالا فرض کنید به روشی قادر باشید در دنیای مجازی مزهها را نیز احساس کنید؛ یا برای مثال گرمی و سردی هوا را حس کنید؛ یا حتی بتوانید در دنیایی مجازی پا در یک استخر آبگرم با منظرهای بینظیر بگذارید و همهچیز، همانقدر که باید، برایتان واقعی باشد. این چشماندازیست که برای متاورس درنظر گرفته شده است؛ دنیایی مجازی که شما وقتی در آن هستید برایتان کاملا واقعیست و قادرید هزاران چیز را حتی بدون هزینه تجربه کنید. حتی قادر خواهید بود در آن دیدی شفافتر و بدون مزاحمتر داشته باشید!
عینکهای واقعیت مجازی
حتما تابهحال عینکهای بزرگ و برجستهای را که بهعنوان واقعیت افزوده یا واقعیت مجازی شناخته میشوند، دیدهاید. امروز شاید این عینکها بهعنوان نمادی برای متاورس شناخته شوند، اما این یک اشتباه است. اینها فقط نسل ابتدایی متاورس بهحساب میآیند.
نمیدانم آیا تابهحال تجربهشان کردهاید یا نه، اما میخواهم از تجربهی خودم برایتان بگویم. دفعهی اول که این عینکها را تجربه کردم، جالب بود که با چرخاندن سرم، گویی در یک دنیای واقعی بودم. عینک تمام چشم شما را میپوشاند و بدون هیچ گوشهی تاریکی، انگار ۳۶۰درجهی کامل تصویر وجود دارد. البته که تصویر کارتونی و گرافیکی است و میتوان آن را از دنیای واقعی تفکیک کرد، اما نکتهی جالبش جای دیگر است.
خوب بهخاطر دارم در اولین تجربه، در فضایی قرار گرفتم که باید در آن دنیای مجازی از ارتفاع یک ساختمان به پایین میپریدم. شما روی زمین صاف قرار دارید و قبل از اینکه عینک روی چشمانتان باشد کاملا مطمئن هستید که هیچ ارتفاعی در کار نیست. وقتی عینک را میگذارید، وارد تصویری وسیع میشوید. صدایی بسیار شفاف هم در گوش شماست. شما در لبهی یک ساختمان ۵۰ طبقه قرار دارید، صدای باد در آن ارتفاع را میشنوید و تصویری گرافیکی و نه آنچنان واقعی شما را احاطه کرده است.
پریدن از آن ارتفاع، با اینکه میدانید هیچ ارتفاعی در کار نیست، آنچنان سخت است که باورش دشوار است. شما عینک را میگذارید؛ از پریدن میترسید؛ عینک را برمیدارید و میبینید روی یک زمین صاف و بدون ارتفاع هستید و دوستانتان درکنارتان هستند. با خودتان میخندید و میگویید: «از چه چیزش میترسم؟ اینبار خواهم پرید.» دوباره عینک را میگذارید، اما اینبار هم نمیتوانید بپرید!
درست است که تصویر غیرواقعی و حتی گرافیکی است، اما بهدلیل خطای شناختی مغز ما (چیزی شبیه به خطای دید) ذهن ما آنها را واقعی میپندارد و عکسالعملهای واقعی از خود نشان میدهد! جالبتر آنکه در هنگام پریدن کاملا تعادلتان را از دست خواهید داد و اگر به گیرههای محافظ وصل نباشید، به زمین خواهید خورد! میخواهم بگویم آن عینک سنگین و زمخت مجازی، مغز ما را چنان فریب میدهد که جهت جاذبه برای ما تغییر میکند و قادر به حفظ تعادلمان نخواهیم بود!
نسل بعدی عینکها
قاعدتا این عینکها از بین خواهند رفت و در پیشرفتهای بعدی شاید تبدیل به یک تراشهی کوچک شوند که در مغز ما جایگذاری خواهند شد. شما بهزودی قادر خواهید بود با نشستن بر روی یک صندلی، با دنیایی واقعی اما مجازی روبهرو شوید و هرچه را که به فکرتان برسد تجربه کنید. آنچه برای ما واقعیت را از غیرواقع جدا میکند، احساسات و درگیرشدن حواس پنجگانهی ماست. اگر حواس پنجگانهمان درگیر شوند، قادر به تشخیص دنیای واقعی از مجازی نخواهیم بود. درست مثل زمانهایی که خواب هستیم و تا لحظهی بیدار شدن از خواب متوجه این نیستیم که داریم خواب میبینیم. آنجا همهچیز برای ما واقعیست.
دنیای بدون دردسر
شاید با خودتان بگویید که بههیچ عنوان حاضر نیستید وارد دنیای متاورس شوید؛ خصوصا اگر قرار باشد تراشهای در مغز شما جایگذاری شود! به شما حق میدهم. اما اجازه دهید از دلایل افرادی بگویم که حاضرند این کار را انجام دهند.
در دنیای متاورس میتوانید غذای دلخواهتان را که اصلا گران نیست (و شاید مجانی است) را به هر میزانی که دوست دارید میل کنید؛ بدون اینکه چاق شوید یا حتی احساس سنگینی کنید! در دنیای متاورس میتوانید با همسر و فرزندتان به پارک و تفریح و سینما بروید و همان احساسات همیشگی را تجربه کنید؛ اما هیچوقت فرزندتان با خودرویی تصادف نکند یا هیچ مزاحمتی برای شما ایجاد نشود.
دنیای متاورس ویژگیهای خودش را دارد. وقتی در یک اتاق خلوت نشستهاید و در دنیای مجازی بهسر میبرید، از اتفاقات طبیعی در امان خواهید بود.
چقدر جدی بگیریمش؟
متاسفانه یا خوشبختانه متاورس را باید خیلی جدی بگیریم. دلیل سادهاش این است: غولهای بزرگ سرمایهداری و بزرگترین کمپانیهای جهان درحال سرمایهگذاریهای کلان در زمینهی متاورس هستند. همان شرکتهایی که بهسادگی سلیقهی ما را در کنترل خود دارند. همان کمپانیهایی که سالهاست ما را با عکسالعملهایمان در مواجهه با انواع و اقسام محتوا در گوگل و اینستاگرام و فیسبوک مورد سنجش قرار دادهاند تا از زیر و بم رفتارها و عکسالعملهای ما آگاه شوند. آنها میدانند چطور ما را مجبور کنند که وارد دنیای متاورس شویم؛ البته احتمالا!
در دنیای جدید، وقتی بخواهید برای خرید لوازم خانگی بهفروشگاهی بروید، شاید فروشگاه فیزیکی در اطراف خود پیدا نکنید! فرض کنید میخواهید یک ماشین ظرفشویی را تست کنید. امکان تست کامل آن در فروشگاه فیزیکی وجود ندارد اما در دنیای متاورس شما میتوانید آن ماشین ظرفشویی را در کمتر از یکثانیه به یک آشپزخانهی شلوغ ببرید و درست مثل هریپاتر، با گرداندن انگشت، تمام ظرفها را داخل آن بچینید و آن را تست کنید و اگر دوست داشتید آن را سفارش دهید! البته اگر در آن دوران ماشین ظرفشویی وجود داشته باشد!
جایی برای ترس وجود دارد؟
در مواجهه با تکنولوژی همیشه جایی برای ترس وجود دارد اما میخواهم بهشما بگویم بهدلیل مقاومت ذهنی بسیاری از ما در مقابل متاورس، قاعدتا تمام این اتفاقات یکشبه رخ نخواهند داد. در ابتدا اینگونه میشود که شما عینک واقعیت افزوده را بر روی سرتان میگذارید و به سوپرمارکت مجازی میروید. در آن دنیای مجازی خریدتان را انجام میدهید بدون آنکه از محیط فیزیکی خانهی خود خارج شده باشید. حالا در همان دنیای مجازی با یک چشم بر هم زدن خریدتان را پرداخت میکنید. چند دقیقه بعد زنگ خانهتان به صدا در میآید و از سوپر مارکت دقیقا همان خریدی که در دنیای مجازی انجام دادهاید را تحویل میگیرید!
یا برای مثال در اینستاگرام خود میبینید که برند مورد علاقهتان یک تخفیف خوب گذاشته. عینک خود را میگذارید، با یک کلیک وارد فروشگاه میشوید، از حراجی لذت میبرید و خرید میکنید و خریدتان را درب منزلتان تحویل میگیرید! قطعا اینها گام اول هستند.و گامهای بعدی پیشرفتهتر و البته ترسناکتر خواهند بود.
در آخر، تغییرات خواهند آمد و ما هم بهتمام آنها عادت خواهیم کرد. همهچیز پلهپله اتفاق خواهد افتاد. کووید۱۹ چه یک اتفاق طبیعی بوده باشد چه یک دستکاری آزمایشگاهی، باعث شد انسان یک قدم به خانهنشینی نزدیکتر شود. دقیقا در همین دوران، فیسبوک نام خود را به مِتا تغییر میدهد و اینستاگرام که زیرمجموعهی مِتا است، پرطرفدارترین شبکه اجتماعی جهان میشود. اینها همگی میتوانند معنی داشته باشند و آن معنی این است که تغییرات خواهند آمد. پس آماده باش...