با این پنج روش، قدرتمندانه صحبت کنید!
«امکان ندارد که بتوانم برای خودم شغلی پیدا کنم.» این جمله را خانمی به من گفت که با او سر میز صبحانه آشنا شده بودم. با وجود اینکه نمیتوانستم هیچ اطمینانی به او بدهم، اما حسی قوی در وجودم به من میگفت که بر عکس آنچه که او فکر میکند، یافتن شغل برای او امکانپذیر است و اینکه او فقط هنوز آن را نیافته، مسئله اصلی است است. من، بهجز اینکه او را ترغیب کنم به فعالیتش در آن زمینه ادامه دهد، نمیتوانستم کمک دیگریبه او بکنم؛ اما به این مسئله فکر میکردم که او چگونه دارد با کلامش، دنیایش را میسازد.
کلماتی که بهکار میبرید، قدرت دارند؛ قدرت ایجاد امکانات جدید یا جلوگیری از آنها، قدرت ایجاد روابط جدید یا تخریب آنها و قدرت بالابردن ارزش انسانها یا تحقیر آنها. اغلب ما نمیتوانیم تشخیص دهیم که گفتارمان چه تاثیری بر روی خودمان و دیگران میگذارد، اما اگر از این مسئله آگاه بودیم، کمتر از شرایط گله میکردیم، بیشتر به دیگران دلگرمی میدادیم و جملاتی مانند «غیرممکن است»، «کاملا نسبتبه این موضوع ناامید هستم» یا «هیچ شانسی ندارم» و بهطورکلی، تمام عباراتی را که قدرت ما را تضعیف میکنند و باعث میشوند آینده روشنی را برای خودمان متصور نباشیم، کمتر میشنیدیم. روانشناسان دریافتهاند که ضمیر ناخودآگاه ما، آنچه را که میشنود، عینا تفسیر میکند و کلماتی که ما ادا میکنیم، حقیقت زندگی ما را میسازند.
ما، بهسادگی و با استفاده از زبانی که دیدگاهمان را نسبتبهخودمان تضعیف کرده و مشکلاتمان را بزرگنمایی میکند، اعتمادبهنفس ما را برای مدیریت آنها پایین میآورد و جلوی موفقیتمان را میگیرد، تحتتاثیر قرار میگیریم و متاسفانه اغلب ناکامیها به سراغمان میآیند.
هر آنچه را که درباره خودتان بگویید، محیط پیرامون، جسم و ذهنتان به ناچار از آن پیروی خواهد کرد. اگر در مورد خودتان، تواناییهایتان در یادگیری مهارتهای جدید، رسیدن به اهداف یا مدیریت زندگیتان مثبت صحبت کنید، انعکاس آن را در بیرون از خودتان خواهید دید؛ در مقابل اگر جملاتی بهزبان بیاورید که حاکی از ناامیدی، بدبینی و اضطراب است، در زندگیتان هم بازتاب منفی آنها را خواهید دید. در گذر زمان، زندگی آنچه را که به آن فکر میکنید و بر زبان میآورید، به شما برمیگرداند؛ بنابراین خیلی مهم است که درباره آنچه میگویید، فکر کرده و سعی کنید گفتارتان بهگونهای باشد که شما را توانمند کند نه سرکوب.
حقیقت آن است که بسیاری از افراد توانایی خود را برای ایجاد تغییرات مثبت بهشدت دستکم میگیرند و این مسئله در آنچه که برای توصیف خودشان و شرایطشان بهکار میگیرند، منعکس میشود. با ابرازکردن خودشان بهعنوان انسانهای ناامیدی که نیروهایی خارج از کنترلشان باعث فلاکت آنها شده، نیرویی را که باعث بهبود اوضاع میشود، از دست میدهند. آنها میکوشند بیشتر و بیشتر ناتوانیشان را ثابت کنند و این مسئلهیک چرخه معیوب است که با بهرهبرداری شما از قدرت شخصیتان یا کسب آگاهی فردیتان از موقعیت زندگی، یعنی آنچه که روانشناسان آن را «زبان خارج از کنترل»مینامند، آغاز میشود.
در ادامه پنج راهکار آمده که شما میتوانید با استفاده از آنها نحوه گفتارتان را تغییر دهید تا در خودتان اعتمادبهنفس ایجاد کرده و تاثیرگذاریتان را بیشتر کنید و تواناییهایتان را برای بهدستآوردن آنچه که میخواهید و تغییردادن آنچه که نمیخواهید، افزایش دهید:
1)در مورد امکانات زندگی صحبت کنید:
اگر برادران «رایت» برناتوانیشان تمرکز میکردند، نمیتوانستند هواپیمایشان را به پرواز درآورند؛ اما آنها تواناییهایشان را افزایش دادند. در مورد شما هم همینطور است؛ بر روی آنچه میخواهید، تمرکز کنید، چون بهاینترتیب، فرصتهایی را کشف خواهید کرد که احتمالا تاکنون به هر دلیلی آنها را از دست دادهاید. اگر بر روی جنبههای منفی زندگی، کارهایی که نمیتوانید انجامشان دهید یا آنچه که نمیخواهید، تمرکز کنید، باعث تقویت حس بدبینی در خودتان میشوید که میتواند احساساتی منفی را در شما ایجاد کند و زمان و انرژیای را که باید بهصورت سازنده از آن استفاده کنید، تحلیل ببرد.
مثلا اگر زمان بیشتری میخواهید، بهتر است بهجای صحبت درباره کمبود وقت، درباره برنامهریزی روزانه و هفتگی و ماهانهتان برای رسیدن به اهدافتان صحبت کنید. اگر موفقیت بیشتری میخواهید، بهجای صحبت درباره چالشها و مشکلات پیشرو، در مورد آرزوهایتان و نحوه رسیدن به آنها حرف بزنید و اگر تاثیرگذاری و قدرت بیشتری میخواهید، بهجای ابراز ناراحتی از اینکه کسی شما را جدی نمیگیرد، بهتر است در مورد بهدستآوردن تاثیرگذاری و قدرت بیشتر سخن بگویید.
2)تلاش نکنید که کاری را انجام دهید:
اگرآقای «کندی» میگفت که تلاش میکنیم تا اولین انسان را به کره ماه ببریم، احتمالا هنوز داشت تلاش میکرد! یک نیروی واقعی در تعهددادن در مورد آنچه که میخواهید تغییرش بدهید یا آن را بهدست بیاورید، وجود دارد که مخالف شک و تردید است. گفتن اینکه «این کار را انجام خواهم داد» بهجای اینکه«تلاش میکنم آن را انجام دهم»، به خودتان و دیگران اعلام میکند که شما در مورد تغییر اوضاع یا انجام کار موردنظرتان جدی هستید. انجام کاری که آن را با اعتمادبهنفس انجام میدهید، به شما و اطرافیانتان آنچنان جانی تازه میدهد که گفتن «تلاشم را میکنم» یا صرفا آرزوکردن برای بهترینی که ممکن است هرگز اتفاق نیفتد، برای شما لذتی ندارد.
3)هرگز نگویید «هرگز»:
تا زمانیکه «بانیستر» یک مایل را زیر چهار دقیقه دوید، باور عمومی بر این بود که انجام این کار غیرممکن است و کسی هم در این مورد تلاشی نمیکرد؛ اما شش هفته بعد از اینکه او این کار غیرممکن را انجام داد، «جان لندی» توانست این رکورد را یک ثانیه کاهش دهد.
اکثر ما هیچ نظری نداریم که چه چیزی بهواقع ممکن است؛ بههمین دلیل، زمانیکه عباراتی مثل آنچه قبلا توصیف شد را بهکار میبریم، به دام آنچه «تله زبانشناختی» نامیده میشود، میافتیم و خودمان را در حصاری که جملاتمان ایجاد میکنند، محدود میکنیم. از اینرو کلماتی مانند همیشه، هرگز و غیرممکن میتوانند بسیار محدودکننده باشند و باید با احتیاط مورد استفاده قرار بگیرند.
4)هرگز بهخاطر داشتن یک عقیده، از کسی معذرتخواهی نکنید:
«میکاییل باختین»، فیلسوف روسی، از اصطلاح «گفتمان چندصدایی» برای توضیح پدیدهای استفاده کرد که در آن مردم برای جملاتشان پیشزمینهای قرار میدهند تا احتمال دریافت واکنش منفی را از دیگران کاهش دهند. برای مثال بیان جملاتی مانند«شاید اشتباه میکنم، اما...»، «اگر کسی مخالف نظر من است، معذرت میخواهم، اما...» یا «فکر میکنم ممکن است که...»
5)از برچسبها آگاه باشید؛ آنها محدودکننده هستند:
استفاده از برچسبها برای نامیدن اشیا میتواند مفید باشد، اما بهکارگیری آنها بهعنوان القاب شخصی مضر است؛ چون در مواردی میتوانند باعث سرکوب افراد شوند. برای مثال فقط اینکه گاهی اوقات در انجام کارهایتان تنبلی میکنید، به این معنا نیست که نمیتوانید بر تنبلیتان غلبه کنید یا فقط اینکه یکبار درکاری شکست خوردهاید، به این معنا نیست که شما یک انسان شکستخورده هستید و یا اگر مطابق مد روز لباس نمیپوشید، به این معنا نیست که نمیتوانید عادت خود را تغییر دهید.
اگرچه تغییر عادتهای کلامی، یکشبه امکانپذیر نیست، اما روانشناسان دریافتهاند که با تمرین مکرر میتوان آنها را تغییر داد؛ درواقع برنامهریزی عصبی درونی، شما را قادر میکند که الگوها، تفکرات و رفتارهای منفی را با نوع مثبت آنها جایگزین کنید.
زمانیکه میخواهید عادتهای کلامی خود را تغییر دهید، اگر گاهی به عادتهای نادرست گذشته بازگشتید، خودتان را سرزنش نکنید و به خودتان برچسب منفی نزنید؛ خطایتان را بپذیرید و دوباره بر روی تغییر مثبتی که میخواهید ایجاد کنید، تمرکز کنید. میتوانید تغییرات کلامی را به اینصورت آغاز کنید که از عزیزانتان بخواهید هر زمانیکه از «زبان خارج از کنترل» استفاده میکنید، به شما تذکر دهند؛ این میتواند قدرتمندترین روشی باشد که میتوانید همیشه آن را بهکار بگیرید!