menu button
سبد خرید شما
خودکشی نسلی و نسل‌کشی گسترده
موفقیت  |  1402/01/30  | 
تجرد و تک‌زیستی امروز، زنگ خطر نابودی نسل فرداست

خودکشی نسلی و نسل‌کشی گسترده


در بحث علت و معلول، سرگرم شدن به معلول معمولا خیلی راحت‌تر و بی‌دردسرتر از بررسی و تحلیل علت است. اگر علت چاقی را تغذیه نامناسب و بی‌تحرکی بدانیم، سرگرم شدن به قطر شکم و میزان چربی خون، ما را از علت اصلی یعنی بی‌حرکتی و تغذیه نامناسب غافل می‌سازد و در نتیجه با گذشت زمان، روز‌به‌روز بر تعداد افرادی که اضافه وزن دارند اضافه می‌شود و بازار فروش قرص‌های چربی‌سوز، روش‌های برون‌کشی چربی اضافی از بدن و روش‌های عجیب و غریب لاغری هر روز داغ‌تر می‌شود. حال آنکه اگر اطلاع‌رسانی درست صورت گیرد و عادات اجتماعی مناسبی در رابطه با ورزش دسته‌جمعی و کنترل معقولانه مصرف موادغذایی سالم در سطح جامعه گسترش داده شود، دیری نمی‌پاید که بعد از یک دوره مشخص، از میزان افراد چاق و فربه در سطح کشور کاسته شده و با شیبی بسیار بیشتر، عوارض و بیماری‌های ناشی از چاقی نیز کاهش می‌یابد.

در دوره دبیرستان، استاد زیست‌شناسی درخصوص چرخه و زنجیره غذایی حیوانات مثال جالبی را مطرح می‌کرد. او می‌گفت اگر در یک جزیره سبز و پرعلف و دارای سرچشمه‌های فراوان آب شیرین، هیچ گرگ و روباهی وجود نداشته باشد که خرگوش بخورد‌، اگر شما دو جفت خرگوش نر و ماده سالم را در این جزیره رها کنید‌، بعد از دو سال جمعیت خرگوش‌ها به حد انفجاری و غیرقابل‌باوری افزایش می‌یابد. دلیلش خیلی ساده است. غذا و آب برای تغذیه کافی است و خرگوش‌ها چون شرایط ایده‌آل زیستی برایشان فراهم است و دشمنی هم برای کنترل جمعیت‌شان وجود ندارد، طبیعی است که به‌سرعت زادوولد می‌کنند و همه بخش‌های سرسبز جزیره را اشغال می‌کنند.

تجرد و مجردی

در خصوص تنهایی و تجرد جوان‌های مستعد ازدواج نیز همین قاعده صدق می‌کند. درواقع یک دختر یا پسر سالم وقتی بتواند در اوایل سن بلوغ به شغل و کسب و کار مناسبی دست یابد و نیازهای اولیه‌اش در حد متوسط تامین شود‌، طبیعی است به‌طور خود‌به‌خود دنبال جفت و همسر مناسب برای خودش می‌گردد و در همان سن جوانی ازدواج می‌کند و بچه‌دار می‌شود و نسل بعد را ادامه می‌دهد. چون ازدواج این دختر و پسر، در سنین پایین صورت گرفته، پس فرصت بچه‌دار شدن‌های بعدی هم برای آنها فراهم است و مشکلی از بابت شغل و بیمه و درمان و درآمد آنها را تهدید نمی‌کند، در نتیجه می‌توانند به راحتی خانواده‌های چهار یا پنج نفری را به‌مرور تحویل جامعه دهند.

در پژوهشی که به‌منظور بررسی عوامل مؤثر در افزایش سن ازدواج در جوانان و راه‌حل‌های مؤثر جهت رفع این مشکل در بین دختران بالای 25 سال و پسران بالای 27 سال در ایران صورت گرفته‌، نتایج نشان داد دختران مهم‌ترین دلیل ازدواج نکردن خود را نیافتن فرد مورد علاقه و ادامه تحصیل معرفی و پسران مشکلات اقتصادی و بیکاری را دلیل عدم ازدواج خود مطرح کرده‌اند. همچنین نتایج نشان داد که دختران و پسران، رفع مشکلات اقتصادی و بیکاری و کاهش انتظارات والدین را به‌عنوان راه‌حل‌های عمده معضل ازدواج می‌دانند.

دلایل تجرد و مجرد ماندن

اگر می‌بینید یک جوان مجرد و تنها زندگی می‌کند و دلیل تنهایی و تک‌زیستی خودش را بی‌نیازی از همسر اعلام می‌کند، بدانید که او علاوه بر تنهایی، از لحاظ روان‌شناختی نیز به‌شدت بیمار و نیازمند درمان است! در حقیقت شخصیت و هویت واقعی او به‌عنوان یک مرد یا یک زن به صورت صحیح شکل نگرفته است. نیاز انسان به تشکیل خانواده صرفا به دلیل احتیاجات جنسی او نیست که فرد با یافتن جایگزین درست یا نادرست برای رفع این نیاز خاص، گمان کند از داشتن همسر بی‌نیاز است و می‌تواند زندگی مجردانه و بی‌تعهدانه‌ای را تا ایام کهولت در پیش بگیرد!

احساس پدر یا مادر شدن، حس باشکوه فداکاری و ازخودگذشتگی، کنار جفت هم‌نگاه خود آرام شدن، نگران دیگری بودن، در مقابل درشتی‌های محبوب صبور بودن و.... همه اینها بخشی کوچک از بی‌شمار هدایایی هستند که کائنات با همسر و جفت شدن دو نفر به صورت دائم و همیشگی به شکل خانواده‌، به مرد و زن تقدیم می‌کند.

جوانانی که می‌گویند با زندگی مجردی می‌توانند از شیوه‌های نادرست جایگزین، نیاز به همسر و زندگی مشترک را در درون خود برطرف کنند، هر چند ممکن است با لاف و گزاف داستان‌سرایی کنند و در وصف ایام شاد مجردی خود قصه‌های هزارویک‌شب ببافند، اما با توجه به رفتار جانوران و به‌طور خاص طبقه پستانداران و خصوصیت اجتماعی بودن انسان‌ها، همین تنها بودن و طرز تفکر، نشانه آن است که تعارضی شدید در درون شخص وجود دارد و در یک کلام آنها از لحاظ روانی سالم نیستند.

موجود مجرد وصله ناجور طبیعت است و طبیعت از بنیان انسان را برای تنها زیستن طراحی نکرده است. وقتی اساس و ساختار طراحی وجودی فردی بر دو نفر بودن و خانواده داشتن بنا شده‌ و این فرد تصمیم می‌گیرد به دلیل عوامل بیرونی یا مشغولیت‌ها و باورهای نادرست درونی، در تنهایی و تجرد زندگی کند، بدیهی است که این شخص تا وقتی همسری برای خود اختیار نکند‌، دائما از سوی طبیعت و موجودات دیگر با بی‌مهری روبه‌رو می‌شود.

فرد مجرد این عدم حمایت طبیعت از خود را به صورت احساسات متناقض افسردگی و دل‌مردگی و ناامیدی در درون جسم و روحش تجربه می‌کند و بخش زیادی از اعضای داخلی بدن او هم به شیوه‌ای نامناسب به تحریکات بیرونی و درونی ذهن و روح او واکنش‌های حاد نشان می‌دهند. فرد مجرد حتی اگر فرهیخته‌ترین آدم روزگار هم باشد باز چیزی کم دارد و این کم داشتن در تمام بخش‌های ذهن و روح و جسم او به‌وضوح قابل مشاهده است.

تحقیقاتی درباره مجرد ماندن

تحقیقات بسیاری به این حقیقت اشاره دارد که‌ متاهلین، سلامت و طول عمر بیشتری را در مقایسه با مجردها دارند! در پژوهش صورت‌گرفته به سرپرستی دیوید روالف پروفسور جامعه‌شناسی دانشگاه لوزیانا ایالت کنتاکی با عنوان «مجردها در رسیدگی به امور خود کوتاهی می‌کنند»‌، پژوهشگران اطلاعات به‌دست‌آمده از 90 مطالعه تحقیقاتی را که بر روی 500 میلیون نفر در طی 60 سال به دست آمده بود، تحلیل کردند و دریافتند که خطر فوت در مردان مجرد 32 درصد بیشتر از مردان متاهل و امکان مرگ‌ومیر در زنان مجرد نیز 23 درصد بیشتر از زنان متاهل است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که طول عمر مردان مجرد 17 سال کمتر از مردان متاهل و طول عمر زنان مجرد نسبت به زنان متاهل 7 تا 15 سال کمتر است.

حساسیت‌های بی‌دلیل به موضوعاتی که متاهلین حتی به آن فکر هم نمی‌کنند و نپرداختن به مسائل واقعی و جدی که لازمه بقا و زندگی بادوام در این دنیاست، از ویژگی‌های برجسته افراد مجرد است. آنها قابل اعتماد نیستند و از لحاظ رحم و عطوفت و مهربانی در قیاس با متاهلین در رده بسیار پایین‌تری قرار دارند. برای اثبات این حقیقت، نیازی به پژوهش‌های عریض و طویل روان‌شناسی نیست. می‌توانید با یک نگاه دقیق به آدم‌های اطراف خود به‌راحتی این موضوع را دریابید که افراد متاهل نسبت به ناراحتی آدم‌های دیگر، به‌خصوص کودکان، رحم و شفقت بیشتری در قیاس با افراد مجرد از خود نشان می‌دهند.

برای فردی که مجردی و تک‌زیستی را اختیار کرده، احساسات و عواطف آدم‌هایی که به‌طور موقتی با او برخورد می‌کنند و از کنارش می‌گذرند، اهمیتی ندارد. او خود را قربانی بی‌عدالتی‌های اجتماع و محیط می‌داند و همیشه از خود می‌پرسد که وقتی بقیه نسبت به تنهایی و ناراحتی‌های بی‌جفتی او بی‌اعتنا هستند، چرا او باید غم درد دیگران را بخورد و شریک اندوه آنها شود و باری از دوش آنها بردارد. این ادعا شاید سروصدای بسیاری از مجردها را درآورد و باعث اعتراض آنها شود، اما حقیقت این است که فقط در یک زندگی دائمی و پایدار زناشویی است که می‌توان طعم مهربانی واقعی عشق و ازخودگذشتگی را چشید و آن را در رفتار و افکار و گفتار خود نمایان ساخت.

زندگی مجردی به‌قدری سخت و دشوار است و تنهایی عذاب‌آور آن به اندازه‌ای یاس‌آور و ناامیدکننده است که مطمئن باشید هیچ انسان عاقل و سالمی اگر حداقل شرایط ازدواج را داشته باشد، محال است دنبال تجرد و تنهایی برود. شک نداشته باشید که علت اصلی فراگیر شدن تجرد و تنهایی این‌همه دختر و پسر جوان در اطراف ما، مشکلات مدت‌دار و روزافزون اقتصادی و فرهنگی است. هرچه سن تجرد بالاتر رود، میزان باروری سالم دختر و پسر کاهش می‌یابد و عارضه‌های جنبی فراوانی دامن اجتماع را می‌گیرد. یک وقفه بیست ساله در سن ازدواج جمعیت یک کشور، به معنای افت شدید تعداد کودکان و نوجوانان سالم نسل بعد است و این به معنای پیر شدن سریع جمعیت است. جمعیت پیر و سالخورده توان دفاع از کشور و فرهنگ بومی را ندارد و در نتیجه تنها راه برای جبران کمبود نیروی جوان، ورود مهاجر از کشورهایی است که مطمئنا از لحاظ فرهنگی با نسل پیر و ازکارافتاده یکی نیستند.

به زبان خیلی ساده زیاد شدن غیرقابل کنترل‌، وسیع و طاعون‌مانند تعداد مجردها‌، شاید بی‌سروصدا اتفاق افتاده باشد و به مرور زمان این افراد تنها به‌گونه‌ای بیمارگونه با تک‌زیستی خود کنار آمده باشند‌، اما این پدیده غیرعادی در هر کشوری اتفاق بیفتد، نهایتا نتیجه‌ای جز نسل‌کشی بی‌صدا و از بین رفتن کامل قوم و نژاد کنونی آن کشور را در پی نخواهد داشت.

تاثیر فرهنگ در مجرد ماندن

شاید در اخبار شنیده باشید که در کشورهایی با اقوام و نژادهای مختلف‌، برای پاک‌سازی نژادی‌، بسیاری از اقوام سعی می‌کنند با کمک ابزارهای نابودساز ژنتیکی و حتی نسل‌کشی‌های فیزیکی کاری کنند که نوزادان و جوانان و کودکان و زنان و مردان بالغ و بارور نسل رقیب به‌خاطر گرسنگی یا محاصره و بیماری از میان برداشته شوند و بد نیست بدانید که غالبا این کار را در قالب پروژه‌های سی تا چهل‌ساله پی‌گیری می‌کنند.

حال فرض کنید مردمان یک کشور خودشان با سخت‌گیری‌های بی‌‌دلیل در ازدواج راحت جوانان و اعمال محدودیت‌های رنگارنگ مانع از اتفاق ازدواج شوند و به هر دلیلی که می‌خواهد باشد، سبب شوند فرهنگ تک‌زیستی در بین جوانان و افراد مستعد ازدواج جا بیفتد. فکر می‌کنید نتیجه این تشویق بی‌معنا و اعلام‌نشده به تنهازیستی چیزی غیر از یک نسل‌کشی حساب‌شده و بی‌رحمانه باشد؟ بیست سال که بگذرد دیگر تعداد جوانان به اندازه کافی نیست که چرخ‌های اقتصاد و صنعت را بچرخاند و درنتیجه، در کمتر از نیم‌قرن هیچ اثری از پیشرفت‌های بزرگ و چشمگیر وجود نخواهد داشت. آنچه باقی می‌ماند خیل عظیم کهنسالان و افراد سالخورده افسرده است که بسیاری حتی از یاد آوردن خاطرات جوانی و ایام تنهایی وحشت دارند و بقیه هم دائم با بیان قصه‌های تکراری می‌خواهند ثابت کنند که تصمیم آنها به تجرد و تنها زیستن تصمیم درستی بوده است. داستان‌هایی که شنیدن آنها دل هر انسان سالمی را به درد خواهد آورد.

کشور آلمان که به خاطر جنگ‌جهانی دوم بخش زیادی از نیروهای جوان خود را از دست داده بود، بلافاصله بعد از پایان جنگ برای حفظ نسل مجبور به پذیرش مهاجر از کشورهای مختلف به‌خصوص کشور ترکیه شد. در حال حاضر ترک‌ها در آلمان، روی فرهنگ و نظام اجتماعی آلمانی‌ها، تاثیری غیرقابل انکار گذاشته‌اند و نژاد خالص ژرمنی که هیتلر در آرزوی آن بود، در آلمان امروزی دیگر چندان هم خالص نیست!

سفیدپوستان آمریکایی به‌‌خاطر فرهنگ عیاشی و خوش‌گذرانی، ده‌ها سال است که کمتر به سمت ازدواج و تشکیل خانواده روی می‌آورند و در مقابل سیاه‌پوستان و رنگین‌پوستان مهاجر، به‌سرعت در حال زادوولد و افزایش نسل خود هستند. پیش‌بینی می‌شود با روند تک‌زیستی و کم‌اولادی سفید‌ها‌، در قرن آینده سفیدپوستان در ایالات متحده در اقلیت مطلق قرار گیرند.

همان‌طوری که می‌‌بینید بی‌تفاوتی و عادی‌انگاری تجرد‌، برای مردمان یک کشور در آینده تاوان سنگینی را به همراه دارد. تاوانی که بسیاری اوقات دیگر بازگشت‌پذیر و قابل‌جبران نیست و می‌‌تواند کل یک قوم و نژاد را از صحنه گیتی حذف کند. ظاهرا فراهم نکردن جزیره‌ای مناسب برای خرگوش‌ها، نه تنها باعث می‌شود این جزیره دیر یا زود به اشغال جانوران مشابه گیاه‌خوار دیگری درآید‌، بلکه از سوی دیگر دسترسی نداشتن خرگوش‌ها به مکان مناسب برای تکثیر نسل‌، باعث نابودی کامل نسل خرگوش‌ها در طی چند دوره زادوولد در منطقه می‌شود. خرگوش‌ها که نباشند زنجیره غذایی بسیاری از جانوران وابسته به آنها دچار اختلال می‌شود و همه‌چیز به هم می‌ریزد. در این به‌هم‌ریختگی هیچ‌کس سود نمی‌کند و چیزی جز ضرر نصیب تمام زنجیره نخواهد شد. این قاعده طبیعت است و از آن راه گریزی نیست. اگر می‌خواهیم چنین اتفاقی نیفتد، باید به‌طور جدی و ضربتی مانع از شیوع بیش از حد این تک‌زیستی و بی‌همسری افراد مستعد ازدواج شویم. اگر غیر از این عمل کنیم با دست خودمان در یک خودکشی نسلی و نسل‌کشی گسترده مشارکت داشته‌ایم.

پرداختن به ایده‌ها و نظرات بیمارگونه افراد تنها و مجرد نتیجه‌ای جز غافل شدن از عوامل تعیین‌کننده و موثر در تجرد و تنهازیستی بیشتر دختران و پسرانمان ندارد. بیایید به جای پرداختن به حاشیه‌ها و عوارض، دلایل اصلی و اساسی بروز این کاستی و بیماری را در بدنه جامعه ریشه‌یابی و رهگیری کنیم. به نظر می‌رسد مشکلات اقتصادی ادامه‌دار و نبود نظام حامی و پشتیبان بیکاری، سد راه جفت‌یابی و تشکیل خانواده‌های دائم و پایدار شده است. اگر چنین است بیایید به‌طور جدی و ضربتی برای رفع آنها راه‌حلی پیدا کنیم. فرصت چندانی برای دست روی دست گذاشتن و پرداختن به حاشیه‌ها نداریم.

 

 

 

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

footer background