menu button
سبد خرید شما
عوامل موثر بر موفقیت زنان در محیط کار
آلا نواح  |  1403/04/03  | 
آیا زنان برای موفق‌شدن باید بیش از یک مرد کار کنند؟

عوامل موثر بر موفقیت زنان در محیط کار


در جهان پهناور امروز زنان بیش از نیمی از نیروی کار را تشکیل می‌دهند. با این حال، کمتر از 30 درصد آن‌ها به‌عنوان مدیران ارشد و عالی‌رتبه‌ در سازمان‌ها و اداره‌های مختلف مشغول فعالیت هستند‌. به منظور پاسخ‌گویی به مسئله کمتربودن تعداد زنان در مناصب ارشد مدیریتی، کارشناسان در بخش توسعه ابعاد بین‌المللی (DDI) که یک مرکز مشاوره جهانی برای توسعه امور مربوط به مدیریت ا‌ست، مبادرت به انجام مطالعاتی در زمینه برابری جنسیتی کردند. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیقات، اعتمادبه‌نفس به‌عنوان یکی از معدود تفاوت‌های مدیریتی میان زنان و مردان، معرفی شد.

 همچنین در این تحقیقات یک دید کلی و تحلیلی از تنوع جنسیتی در کشورها و صنایع مختلف ارائه شد. در مطالعات مربوط به مدیریت که با دقت بالایی توسط دی‌دی‌آی انجام گرفت، داده‌های حاصل از ارزیابی دقیق 10 هزار مدیر در سراسر جهان بررسی شد که نشان می‌داد زنان و مردان مهارت‌های زیادی در تجارت و مدیریت دارند و هیچ‌یک از آن‌ها در این زمینه‌ها برتری و امتیاز بالایی نسبت‌به یکدیگر ندارند. با این حال، این تحقیقات سه تفاوت بارز شخصیتی را در بین دو جنس شناسایی کرد که کنجکاوی، حساسیت و انگیزه هستند‌.و می‌توانند در روند موفقیت زنان و مردان تاثیر‌گذار باشند. با در‌نظر داشت تفاوت میزان این سه فاکتور در زنان و مردان، این پرسش‌ها به ذهن متبادر می‌شود که آیا یک زن در محیط کار خود باید مانند یک مرد رفتار کند و آیا باید بیشتر از یک مرد کار و تلاش کند؟ دکتر بیهام می‌گوید پاسخ سریع این سوال، منفی ا‌ست، مگر در مواردی که درباره‌ی آن اطمینان حاصل شود. 

به‌طور کلی، زنان باید بیشتر ابراز وجود کنند و مهارت، تخصص و قابلیت‌های‌شان را بهتر معرفی کنند و این‌گونه به دفاع از خود بپردازند تا بتوانند رفتار تاثیر‌گذاری داشته باشند. آن‌ها باید با اعتمادبه‌نفس صحبت کنند تا به‌عنوان افراد موفق و قدرتمند اجتماع در مرکز توجه اذهان عمومی قرار گیرند. به‌این‌ترتیب، آن‌ها می‌توانند طرز فکر افراد جامعه را نسبت‌به خود تغییر دهند، تاثیر‌گذاری خود را در جامعه بیش از پیش تقویت کنند و توانایی‌های‌شان را در دستیابی به مناصب مدیریتی و کرسی‌های قدرت و رسیدن به‌جایگاهی که لایق آن هستند‌.اثبات کنند. 




یافته‌های ترکیبی حاصل از این تحقیق عبارتند از :


1) زنان نسبت‌به مردان از خودپنداره مدیریتی نسبتا پایین‌تری برخوردارند؛

 به این معنی که در مقایسه با مردان کمتر خود را به‌عنوان مدیرانی موثر تلقی می‌کنند. مردان مهارت‌های مدیریتی و نیز توانایی خود در مقابله با چالش‌های مربوط به مدیریت و تجارت را بسیار عالی ارزیابی می‌کنند، اما تنها 30 درصد از زنان (در مقایسه با 37 درصد از مردان) خود را در صدر مدیران برتر ارزیابی می‌کنند. در سطوح ارشد 63 درصد از مردان خود را مدیرانی بسیار موثر می‌دانند، در‌حالی‌که تنها 49 درصد از زنان چنین ارزیابی‌ای از خود دارند. در سراسر جهان، زنان به مراتب کمتر از مردان در قالب تیم‌های کاری پراکنده، در زمینه انجام و تکمیل فعالیت‌ها و پروژه‌های بین‌المللی فعالیت می‌کنند، این نکته زمانی حائز اهمیت ا‌ست که بدانیم همه این موارد فرصت‌های مهمی را برای رشد و پیشرفت افراد و توسعه مهارت‌های آن‌ها ایجاد می‌کنند و احتمال پیشرفت مدیرانی که در زمینه انجام و تکمیل فعالیت‌ها و پروژه‌های بین‌المللی تجربیات بیشتری دارند به مراتب بیشتر ا‌ست.


2) از نظر شغلی، محرک‌های تجاری در روند دستیابی زنان و مردان به موفقیت تفاوت معناداری ایجاد نمی‌کنند.

 این محرک‌ها عبارتند از ایجاد رفتار‌های شغلی که با بیشترین میزان تاثیر‌گذاری همراه هستند‌. درگیرکردن هر‌چه بیشتر کارمندان در پروژه‌های سازمانی، پرورش فرهنگ مشتری‌مداری، ایجاد حس همسویی با مشتریان و توانایی پاسخ‌گویی مطلوب به آن‌ها، کشف ا‌ستعدادها و توانایی‌های سازمانی و تقویت آن‌ها، تقویت حس مشارکت و روابط ا‌ستراتژیک در کارمندان. دکتر ریچارد اس‌ولینز در این‌باره می‌گوید: «واقعیت این ا‌ست که ما همواره تمایل داریم بیش از حد روی محرک‌هایی تمرکز کنیم که میزان تاثیر‌گذاری آن‌ها بسیار کم ا‌ست. جنسیت ارتباط چندانی با سطح شایستگی افراد و دستیابی آن‌ها به موفقیت ندارد.»


3) از نظر کنجکاوی، حساسیت و انگیزه تفاوت‎ها و شکاف‌های قابل‌ملاحظه‌ای در شخصیت زنان و مردان وجود دارد.

 حس کنجکاوی در مردان 16 درصد بیشتر از زنان ا‌ست و احتمالا همین حس عامل گرایش بیشتر مردان به مشاغل مربوط به حوزه‌های علوم و فناوری، مهندسی و ریاضیات ا‌ست. زنان نسبت‌به مردان حساس‌ترند و این امر می‌تواند در مشاغلی که نیازمند رفتار‌های اجتماعی و تعاملات بیشتر هستند‌. برای آن‌ها یک مزیت باشد. مردان همچنین در انجام وظایف شغلی خود از انگیزه بیشتری نسبت‌به زنان برخوردارند که این می‌تواند ناشی از وجود نگرش انجام صرف کار در آن‌ها باشد. در‌حالی‌که در زنان این ذهنیت وجود دارد که کاری را انجام نده مگر این‌که بتوانی آن را درست و کامل انجام دهی.


4) سازمان‌هایی که زنان بیشتری در آن‌ها عهده‌دار مناصب مدیریتی هستند‌.از نظر مالی عملکرد بهتری دارند.

 تحقیقات نشان می‌دهند سازمان‌هایی که بیشترین مدیران آنان را زنان تشکیل می‌دهند دارای بالاترین میزان بازدهی مالی هستند‌. بیهام در این‌باره می‌گوید: «وقتی از مدیریت صحبت می‌شود جنسیت نباید یک چالش تلقی شود، اما متاسفانه گاهی چنین می‌شود. تشویق سازمان‌ها به داشتن تنوع جنسیتی در مناصب مدیریتی منجر‌به ایجاد تنوع و دگرگونی بیشتر در افکار می‌شود که به حل و فصل آسان‌تر مسائل و چالش‌های کاری و افزایش منافع تجاری می‌انجامد. به‌نظر می‌رسد سازمان‌هایی که حداقل 30 درصد از نقش‌های مدیریتی در آن‌ها بر عهده زنان ا‌ست 20 درصد نسبت‌به سایر سازمان‌ها دارای پیشرفت‌های مالی بیشتری هستند‌.»




آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه
blank image

حمید ازوجی

1403/4/5

یه لحظه به این چند جمله توجه کنین ؛! یکی هست که چندین ساعته از شبانه روز رو ؛ کار و تلاش میکنه ؛برا اینکه "فکر و خیال" نکنه.!! یکی هم هست که چندین ساعته از شبانه روز رو فکرو خیال میکنه ؛ بخاطر اینکه "کار" نکنه !! البته این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستن و همدیگر را تکمیل میکنند !!!! مثلا اگه همه کار گر باشن ؛ دیگه متفکری نیست ؛ یا اگر همه متفکر باشند ؛ دیگه کارگری نیست !! یا مثال هایی شبیه اینا.....😊🙏

دیدگاهتان را بنویسید

footer background