menu button
سبد خرید شما
گفت‌وگو با پارسا نشاط، فعال فضای مجازی
محمد معینی  |  1403/03/23  | 
جواب خشم خشونت ا‌ست

گفت‌وگو با پارسا نشاط، فعال فضای مجازی


«امیر پارسا نشاط» را بیشتر در اینستاگرام می‌شناسیم. فعال فضای مجازی که انتخاب‌هایش در موضوعات مطرح‌شده در حساب کاربری‌اش ما را به پرسش‌هایی بنیادین از خودمان وا می‌دارد. او به‌تازگی سوالی را مطرح کرد که هر چند همه‌ی ما آن را بارها و بارها از خود پرسیده‌ایم ولی هیچ جواب روشنی برای آن نداریم: «با کودکان کار چه کنیم؟» نشاط این سوال را نه در قالب یک خطابه که با حضور در انجمن مردمی «ارفک» پاسخ داد. این تلاش تاثیر‌گذار او سبب شد تا در پرونده‌ی ویژه‌ی این شماره به سراغش برویم و نظر و تجربیاتش را با شما به اشتراک بگذاریم.

• چه چیزی باعث شد سراغ این موضوع بروی؟

شخصیت «بچه» در برنامه‌ی تلویزیونی مهمونی و رفتار‌ها، کلام و حرکات او آن‌قدر برایم جالب بود که مرا به فکر تحقیق درباره‌ی کودکان کار انداخت. به‌هرحال حال ما سر هر‌چهارراهی که می‌رویم با این بچه‌ها مواجه می‌شویم. نمی‌توان از چنین واقعیتی فرار کرد و این پرسش همه‌ی ما‌ست که باید با آن‌ها چه رفتاری داشت. 


• به‌نظرت در مواجهه با این کودکان در کجای ماجرا قرار داریم؟

هم خودم و هم مخاطبین من همیشه این سوال را داشتند که ما کجای کار ایستاده‌ایم. من به‌دنبال پاسخی به این پرسش به جاهای جالبی رفتم و آدم‌های مختلفی را دیدم، ولی پیش از هر چیزی باید بگویم که من فعال اجتماعی نیستم و خیلی‌ها در این زمینه سال‌ها‌ست آگاهانه مشغول فعالیت هستند‌.که شاید بهتر بتوانند به این سوال پاسخ دهند. 

در این تحقیق به موسسه‌ی ارفک رسیدم؛ سازمانی‌که به‌طور تخصصی با این مسئله برخورد می‌کند. آن روز حدود 7 ساعت آنجا بودم که نهایتا در یک ویدیوی 5 دقیقه‌ای خلاصه شد. من همه‌ی تلاشم را کردم که در همین ویدیوی کوتاه، تا‌جایی‌که می‌شود به این ابهامات و سوالات پاسخ داده شود. البته بعضی پاسخ‌ها آن‌چنان غم‌انگیز و تاریک بود که از گفتن آن‌ها ناتوان بودم. 


• پیش‌فرض‌های تو پیش از ورود به این تحقیقات چقدر با آن‌چه که بعدها به آن رسیدی متفاوت بود؟

البته پیش‌فرض‌هایی در ذهنم داشتم ولی تعدادی از آن‌ها اشتباه بود. با چند فیلم و سریال از جمله «ملکه‌ی گدایان» و «آوای باران» ذهنیت اشتباهی در جامعه‌ایجاد می‌شود اما وقتی به انجمن ارفک رفتم و از نزدیک با آن مواجه شدم دیدم که واقعیت خیلی متفاوت‌تر از چیزی بوده که من و دیگران تصور می‌کردیم.  




• دقیقا، من هم تا حالا بارها این دا‌ستان قدیمی را که بچه‌ها عضو یک باند هستند‌.و شخص یا اشخاصی آن‌ها را هدایت می‌کنند، شنیده‌ام اما هرگز با آن مواجه نشده‌ام.

بله، همین‌طور ا‌ست. به‌نظرم ما به‌عنوان پرسشگر باید برویم و جاهای بیشتری را ببینیم تا به نتیجه‌ای قطعی برسیم. مافیا البته وجود دارد، ولی به‌شکلی پیچیده‌تر از آن‌چه که تصور می‌کنیم. کودکان زیادی در جاهایی کار می‌کنند که از آن بی‌خبریم. آنجا احتمالا حضور مافیا پر‌رنگ‌تر ا‌ست. 


• مهم‌ترین برداشتی که در این تحقیق به‌دست ‌آوردی چه بود؟

اول بگویم که کل این ماجرا خیلی تلخ و سخت ا‌ست. من هر‌بار و در هر جایی که راجع به این ماجرا حرف زده‌ام یک عذاب وجدانی را همراه خودم دیده‌ام. من همین الان زیر باد کولر نشسته‌ام و دارم با شما درباره‌ی تجربه‌ی یک نیم‌روز از حضورم در فضای زندگی این بچه‌ها صحبت می‌کنم و و این نیم‌روز تلخ، دا‌ستان یک عمر پر‌رنج آدم‌های دیگر ا‌ست. را‌ستش ارزشمندترین چیزی که برداشت کردم این بود که متوجه شدم کدام رفتار واکنش بهتری در برخورد با این کودکان ا‌ست.


• می‌توانی بیشتر توضیح بدهی که این رفتار‌ها چه چیزهایی هستند‌. 

قبل از هر چیز یادمان باشد که ما با یک انسان مواجه‌ایم. هر رفتاری داشته باشیم در‌نهایت توسط جامعه همان رفتار به‌خودمان بازمی‌گردد. اگر ما هم با این بچه‌ها خشن برخورد کنیم روزی این خشونت در خیابان گریبان خودمان را خواهد گرفت. باید بدانیم تمام رفتار‌های ما با آن‌ها در زندگی آینده‌شان تاثیر‌گذار خواهد بود. آن‌ها نیازی به دلسوزی و ترحم ندارند. این کودکان یک‌سری خدمات ارائه می‌دهند که تو می‌توانی در صورت نیاز از آن‌ها خرید کنی؛ دقیقا مثل رفتار یک خریدار و فروشنده. 

حتما برای همه‌ی ما پیش می‌آید که شاهد شیطنتی از این بچه‌ها باشیم. بارها برای خودم پیش‌آمده که مثلا پشت چراغ قرمز به یکی از آن‌ها گفته‌ام نمی‌خواهم شیشه ماشینم را تمیز کنی، ولی او به‌کارش ادامه می‌دهد و وقتی‌که پول نقد همراهم نباشد برف پاک‌کن را بالا می‌دهد، کف اضافه به شیشه می‌زند و ... ولی با خودمان فکر کنیم که اگر بچه‌ی فامیلمان یا خواهر و برادر کوچکمان همین رفتار را با ما داشت، چه واکنشی نشان می‌دهیم؟ ما با بچه‌هایی مواجه‌ایم که به‌واسطه‌ی حضور در خیابان، شیطنت‌هایی همراه با خشم دارند. پاسخ ما به این رفتار خیلی مهم ا‌ست که این شیطنت را تنها به یک بازی بچگانه تعبیر کنیم و واکنش تند و غیر‌محترمانه‌ای از خود بروز ندهیم. 




• خیلی‌ها از خودشان می‌پرسند این پولی که به کودکان کار می‌دهند در آخر سر از کجا در می‌آورد؟ آیا تو پاسخی برای این سوال داری؟

بسیاری از انجمن‌ها در این راه به‌صورت سازمان‌دهی‌شده مشغول فعالیت هستند‌. مسیری که آن‌ها طی می‌کنند بسیار سخت ا‌ست، چون به‌هرحال تعداد خیرینی که در این راه کمک می‌کنند به مراتب کمتر از خیرین فعال در سایر حوزه‌ها‌ست. علتش هم شاید این باشد که عمده‌ی خیرین دوست دارند نتیجه‌ی کمکشان را خیلی زودتر و عینی‌تر ببینند. ولی هزینه و کمک در این مسیر برای بهبود یک وضعیت کلی انجام می‌شود و ممکن ا‌ست خیلی دیر نتیجه‌اش را نشان دهد. 

ا‌ستخدام معلم‌ها، مشاوران و مربیان برای توسعه‌ی آموزش و مهارت و رشد فردی بچه‌ها، مشمول هزینه‌های زیادی ا‌ست که می‌توان با کمک‌کردن به این سازمان‌ها و انجمن‌ها به حل سریع‌تر این مشکل یاری رساند. با توجه به این‌که هیچ چشم امیدی نسبت‌ به کسانی که می‌توانند از لحاظ قانونی به کودکان کار کمک کنند وجود ندارد، حمایت از چنین سازمان‌هایی باعث می‌شود رشد و تربیت این کودکان به‌نحوی صورت بگیرد که در آینده صاحب مهارت و شغل شوند. 

ما داریم درباره‌ی سختی زندگی بچه‌های کار حرف می‌زنیم، در‌حالی‌که احتمالا هیچ‌گاه این سختی را تجربه نکنیم. واقعا آرزو می‌کنم موج تازه‌ی ایجاد‌شده در حمایت از کودکان کار در فضای مجازی مثل خیلی از جریانات دیگر خیلی زود فراموش نشود. ما این‌جا کار خاصی نمی‌توانیم بکنیم جز آگاهی‌بخشی برای دیگر افراد جامعه. 


-• همان‌طور‌که گفتی، تو مجموعه‌ی تحقیقاتت را در قالب یک ویدیوی 5 دقیقه‌ای در صفحه‌ی اینستاگرامت منتشر کردی. آن بازخوردی را که انتظار داشتی دریافت کردی؟

به‌طور کلی مشاهداتم از کمک‌های مردمی به انجمن ارفک امیدوارکننده بود. در اینستاگرام هم تا‌ جایی‌که توانستم تلاش کردم تا تصویری از واقعیت زندگی این کودکان را به مخاطبانم نشان دهم که برداشت و واکنش آن‌ها امیدبخش و دلگرم‌کننده بوده ا‌ست.



آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background