از ماژور به مینور
تحلیل روانشناختی فیلم «تار»
فیلم تحسین شدهی «تار» به اندازهای با تمجیدهای گوناگون در سطوح مختلف مواجه شده که ذکر دوبارهی آنها تکراری ست. نکته مهم فیلم تار آن است که وقت بیننده را تلف نمیکند! کارگردان اثر «تاد فیلد» در عنصر زمان که حیاتیترین سرمایهی فیلمساز است، اسراف نمیکند و میتوان گفت در این فیلم با یک سکانس یا پلان اضافه مواجه نخواهید شد.
سال ساخت: 2022
محصول: ایالات متحده، آلمان
کارگردان: تاد فیلد
بازیگران: کیت بلانشت، نوئمی مرلان، نینا هوس
جوایز:
برنده جام ولپی بهترین بازیگر زن کیت بلانشت (جشنواره ونیز) 10 سپتامبر 2022
نامزد شیر طلایی کارگردانی (جشنواره ونیز) 10 سپتامبر 2022
نامزد شیر دگرباشی (جشنواره ونیز) 10 سپتامبر 2022
آخرین ساختهی تاد فیلد ترکیبی از معانی گوناگونی است. ما در این نوشتار فیلم را از منظر روانشناسانهی بررسی میکنیم. خاصه اینکه فیلم آشکارا مایههای روانشناختی دارد. «تار» سیر نزولی زندگی رهبر ارکستری بهنام «لیدیا تار» را به تصویر میکشد که پس از کسب موفقیتهای پیدرپی حرفهی خود دچار کبر و غرور میشود. عمدا از واژه کبر و غرور بهجای خودشیفتگی استفاده کردم، زیرا شبههای در تعریف خودشیفتگی1 وجود دارد و خطایی شناختی در ذهنیت عام نسبت به این اختلال دیده میشود که لازم میدانم در ابتدا به رفع آن بپردازم. برخلاف دانش ضمنی یا روانشناسی عامیانه، فرد خودشیفته فردی با اعتمادبهنفس بالا نیست، بلکه چنین فردی خود را عمیقا حقیر و بیارزش میداند و از طریق رفتارهای بزرگمنشانهی افراطی بهعنوان مکانیسم دفاعی سعی در کاهش اضطراب خود، عقدهگشایی و ترمیم آسیبدیدگی روانی دارد.
فیلم سکانس به سکانس علائم خودشیفتگی را ترسیم میکند. در سکانس ابتدایی فیلم، لیدیا درحال دستوپنجه نرمکردن با اضطراب ناشی از ورود به صحنه است و بههمین علت نیز قرص مصرف میکند تا کمی بر خود مسلط شود. داروی مصرفی متعلق بههمسرش است که از عارضهی تپش قلب شدید رنج میبرد. احتمالا این دارو قرص پروپرانولول باشد، زیرا افرادی که ترس از حضور =در جمع دارند، از این دارو بهعنوان درمان موقت اضطراب اجتماعی استفاده میکنند. از آنجایی که فرد خودشیفته خود را ذاتا فاقد توانایی میداند، در هر لحظه از آشکارشدن خود واقعی میترسد و از اینکه دیگران پی به ماهیت ناچیز او ببرند، شدیدا مضطرب میشود.
در سکانسی دیگر، واکنش لیدیا را در مواجهه با نقدی که ازسوی دستیار رهبر ارکستر مطرح میشود میبینیم که بدون توجه به قوانین موسسه و رعایت دموکراسی، دیکتاتورمآبانه اقدام به اخراج او میکند. شخصیتهای خودشیفته عموما در برابر واکنشهای انتقادی نیز بههمریخته و دچار حملات اضطرابی میشوند و فورا احساس ناامنی کرده و تلاش میکنند با حمله به طرف مقابل بهعنوان عامل این ناامنی، آرامش خود را مجددا بازیابند.
شاخصهی دیگر افراد خودشیفته فقدان حس همدلی و استفادهی ابزاری از دیگران است که در بازی بلانشت بهوضوح دیده میشود. از ابتدای فیلم نیز مکررا با دختری بهنام «کریستیا» مواجه میشویم که توسط لیدیا مورد سوءاستفاده قرار گرفته و رها شده است.
بهطور کلی، سببشناسی اختلالات روانی و شخصیتی در طبیعت و تربیت افراد مطرح میشود؛ بهعبارتی دیگر ویژگیهای شخصیتی و اختلالات محصول دو فرایند ژنتیک و محیط هستند. «هاینز کوهات» بهعنوان یکی از روانشناسان شاخص، علت ابتلا به اختلال شخصیت خودشیفته را عدم ارضای نیاز فرد در کودکی به منعکس و آرمانی شدن میداند. کوهات فرد سالم را دارای هویت مستقل میداند. چنین فردی از عزتنفس در حد مطلوب برخوردار است و برخلاف شخصیت خودشیفته، هیچگونه وابستگی به تایید و تمجید دیگران ندارد. چنین فردی به کمال خودشناسی رسیده است. ضمن اینکه از اشتباه کردن هراسی ندارد، زیرا باور دارد که اشتباهکردن از اعتبار او نمیکاهد.
کودک در تعامل با والدین دو نیاز اساسی تحت عنوان منعکسشدن و آرمانیشدن دارد. زمانی شخصیت فرد منعکس میشود که والدین او را بهخاطر خودش و نه بهخاطر دستاوردهایش محترم و ارجمند بشمارند و زمانی آرمانی میشود که دستاوردهایش مورد توجه واقع شوند. جملاتی مانند «اگر اتاقت را تمیز نکنی دیگر تو را دوست ندارم» مانع انعکاس شخصیتی کودک میشود و اگر کودکی در مدرسه نمرهی 20 بگیرد و توسط والدین نادیده انگاشته شود نیز آرمانی نخواهد شد.
شخصیت زن فیلم بر اثر چرخهی خشونت- انتقام به خودشیفتگی مبتلا شده است. در جامعهی کنونی به وفور شاهد خشونت زنجیروار رئیس و مرئوس هستیم. چرخهی خشونت اینطور عمل میکند؛ فرد ازسوی فرادست مورد خشونت قرار میگیرد و از آنجایی که نمیتواند برابر این حمله از خود دفاع کند، همان عمل را با فرودست تکرار میکند. در هنگام وقوع بحران در فیلم، بحثی میان لیدیا و همسرش «شارون» روی میدهد که بهخوبی نشان میدهد لیدیا پیش از آنکه خود را در حرفهاش تثبیت کند، ازسوی فرادستان تحقیر شده است همین عامل سبب شده تمایل شدیدی به انتقام و رهایی از حس حقارت داشته باشد. بهاینترتیب، فرو دستان نیز همین کار را را با افراد ردهی پایین انجام میدهند و این چرخه بههمین شکل ادامه پیدا خواهد کرد. این درحالی است که شخصیت مستقل در این مواقع میتواند بهخوبی خود را کنترل کند و با تسلط بر اوضاع، از خود دفاع کند.
آیا قدرت صفتی تکجنسیتی است؟
در این فیلم با زنی همجنسگرا مواجه هستیم که هنگام برخورد با همکلاسی فرزندش که او را مورد آزار قرار داده، خود را پدر کودک معرفی میکند؛ اما مهمتر آنکه رفتارهای لیدیا بهعنوان زنی قدرتمند، زنانه نیست. صرفنظر از گرایشات جنسی لیدیا که وابسته به فرهنگ همجنسگرایان است و قصد پرداختن به آن را نداریم، این سوال مطرح است که آیا زنان برای قدرتمندبودن باید مردانه باشند؟
امروزه در بطن جامعه شاهد زنان و دخترانی هستیم که از رفتار و منش مردان تقلید میکنند؛ زنانی که گمان میکنند برای اثبات قوای ذهنی و بهنمایشگذاردن اقتدار خود باید موهای خود را تراشیده و مانند مردان رفتار کنند. درحالیکه این اقدام دقیقا نقض غریضه این زنان است؛ گویی با زبان بیزبانی اعتراف میکنند که قدرت صفتی مردانه بوده و برای قدرتمندبودن باید به کسوت آنان درآیند.
قدرت بهمعنای توانایی فرد برای دستیابی به هر آنچه که مطلوب اوست تعریف میشود. اما جنسیت بهتنهایی تعیینکنندهی میزان قدرت افراد نیست. از منظر علمی، عوامل متعددی منجربه پدیدآمدن قدرت میشوند که هم برای زنان و هم برای مردان بهطور طبیعی قابلدستیابی است. از جملهی این عوامل ژنتیک، تغذیه، تحصیلات و القائات فرهنگی است. زنان نیز مانند مردان دارای توانایی تفکر، رهبری، مدیریت و سایر موارد هستند.و این امر منافاتی با زنانگی آنها نخواهد داشت.
هنرمند و هنرِ هنرمند
طی سکانسی در میانهی فیلم، جدالی لفظی میان تار و پسر جوانی در میگیرد؛ پسری که دارای ذهنی بهشدت ایدئولوژیزده است. اگر بخواهیم با مقیاس پسر مسائل را ارزیابی کنیم، هیچگاه نباید آثار ارسطو را به این دلیل که طرفدار بردهداری بود بخوانیم! در این سکانس با تکتک جملات تار موافقم؛ هنرمند پس از خلق اثر هنری دیگر وجود ندارد و این اثر هنریست که دربارهی خود حرف میزند و هر فردی بنا بر درکاش دریافتی منحصربهفرد از آن خواهد داشت.
هنر محتوایی است که از بطن وجود هنرمند به بروز میرسد. اگر تصور کنیم که هنر امری است مقدس، این قداست سبب تقدیس هنرمند نمیشود. او نیز مانند سایرین فردیست دارای خصایص شخصیتی خوب و بد. علاوه بر این، هنر راهیست برای تخلیهی امیال منفی و سرکشیهای وجودی که میتواند از طریق هنر ابراز شود، بدون اینکه آسیبی برای مدنیت و جامعهایجاد کند. همانطور هم که در فیلم مشاهده میکنیم شغل و هنر لیدیا کاملا متناسب با شخصیت اوست.
پاورقی 1:
همهی مردم مستعد ابتلا به بیماریهای روانی هستند. درواقع همهی افراد دارای اندکی از علائم اختلالات شخصیتی، روانی و خلقی هستند.که در وضعیت خفیفی قرار دارند. برای مثال، فرد مبتلا به اختلال شخصیت پارانویید همان فرد محتاطی است که بیش از حد احتیاط میکند!مادامی که این ویژگیهای شخصیتی تشدید نشوند و درحالت کنترلشدهی خود قرار داشته باشند، اختلال محسوب نمیشوند. درواقع اختلالات روانی همان ویژگیهای شخصیتی هستند که زندگی عادی فرد را مختل کردهاند.