جلوی ضرر رو از هر جا بگیری منفعته!
خطای EOC یا سوگیری «تعهد به خطا»
زمانهایی مانند آخر سال، فرصت بسیار مناسبی برای کلاننگری و مرور مسیر زندگیمان است. یکی از مسائل مهم میتواند ادامه دادن یا ندادن یک رابطه، شغل، سرمایهگذاری یا یک مسیر خاص در زندگی باشد. در این مطلب میخواهم به شما کمک کنم تا بتوانید بهتر دربارهی این موضوع مهم فکر کنید.
«هر وقت متوجه شدید که در تَه یک چاه هستید، دست از کندن بردارید!»
«EOC» الگویی در رفتار انسان است که درنتیجهی آن، وقتیکه شخص، گروه یا سازمانی با نتایج منفی یک تصمیم، رفتار، طرح یا سرمایهگذاری روبهرو میشود، بهجای کنار گذاشتن آن، همچنان بهکار و مسیر غلط ادامه میدهد؛ یعنی وقتی درحال باخت در مسیری هستم و اوضاع دارد بد پیش میرود، من بیشتر برای آن مایه میگذارم!
چرا؟ چون اگر در آن ببازم، احساس غم، پشیمانی و حسرت زیادی خواهم داشت. این خطای فکری، موضوعی مهم در زندگی فردی، اجتماعی و سازمانی ماست.
حفاظت از تصمیمات غلط
بهعبارتی دیگر، EOC یعنی تمایل انسان به حفظ و پشتیبانی از تصمیماتی که در گذشته گرفته است، حتی وقتیکه بهطور واضح ناکارآمدی آنها مشخص شده باشد.
این خطا یا سوگیری نشان میدهد که مردم تمایلی به تغییر مسیر زندگی یا قبول اشتباه ندارند، بهویژه زمانیکه وقت، سرمایه و یا تلاش زیادی را صرف چیزی کرده باشند.
اقتصاددانان به این رفتار «خطای هزینهی هدررفته» میگویند؛ جایی که در آن تعهد به یک طرح یا سرمایهگذاری مالی اشتباه و ادامهی آن باعث اتلاف هزینه میشود، اما مدیران بهخاطر هزینههایی که تاکنون انجامشده است حاضر به کنار گذاشتن طرح نیستند!
پذیرش شکست
این سوگیری معمولا زمانی روی میدهد که تنها دلیل ادامهی یک مسیر، وقت، انرژی یا سرمایهی هدررفته برای آن است و درواقع اینجا رهاکردن معنایش «پذیرش شکست» میشود.
مثل مدیری که یک طرح، پروژه یا سرمایهگذاری اشتباه را همچنان ادامه میدهد، درحالیکه کاملا مشخص است پروژه یا سرمایهگذاری اشتباه است.
سیاستمداری که به حمایت و پشتیبانی از یک سیاست اشتباه که مشخص شده نادرست و ناکارآمد است همچنان ادامه میدهد.
شخصی که به یک رابطهی ناخوشایند و بیفایده ادامه میدهد، برای اینکه مدت زیادی در این رابطه بوده و وقت و انرژی زیادی را برای آن صرف کرده است.
اشتباه انگیزشیها
در صفحات مجازی و خیلی از پیجهای انگیزشی اغلب یک کاریکاتور یا نقاشی میبینیم با این مضمون که دو نفر در معدن کلنگ میزنند تا به الماس برسند. یکی خسته شده، ول میکند و میرود. اما فرد دیگر کم نمیآورد، کلنگ بعدی را میزند و به الماس میرسد. درواقع
خیلی روی این پیام تاکید میشود که «ادامه بده»، «کم نیار»، «ول نکن»، «خسته و ناامید نشو» و ....
این یک شعار خیلی مهم انگیزشی است که میگوید برندهها کسانی هستند که جا نمیزنند و تا آخر مسیر میروند. صد البته که پشتکار و پیگیری صفت خوبی است،
اما تحقیقات نشان میدهد که مشکل بسیاری از افراد، بیش از آنکه در جانزدن باشد، این است که گرفتار خطای EOC میشوند و میگویند: «حالا که تا اینجا اومدم، حیفه بقیهش رو نرم!» و ادامه میدهند. تا اینکه در آخر احساس میکنند عمرشان تلف شده و بر باد رفته است.
خطای افراد هوشمند
مثلا شما در رشتهای ادامهی تحصیل میدهید که از آن خوشتان نمیآید و حس میکنید به ضررتان است، اما آن را کنار نمیگذارید و میگویید: «آخه 10 ساله این رو خوندم؛ حیفه ولش کنم!» یا مثلا با کسی در ارتباط هستید و به خودتان میگویید: «خب من 4 ساله با این دوستم، یعنی همهی اون چهار سال از بین بره؟»
بهنظر میآید افراد هوشمند، بیش از ناامید شدن و زود تسلیمشدن، درگیر این خطا میشوند. آنها رها نمیکنند با این فکر که اگر الان همهچیز را رها کنند، تمام زحمات سالهایشان به هدر میرود!
نکتهی مهم این است که انسانها باید برای آینده خردمند باشند، نه گذشته! شما باید اینگونه فکر کنید که درست است پنج سال زحمت کشیدهاید، ولی اگر حس میکنید این یک پروژه شکستخورده است، باید آن را کنار بگذارید تا بتوانید آیندهای بهتر بسازید.
به این فکر کنید که ادامهی این مسیر به سودتان است یا ضررتان یا در آینده و روزهای پیش رو چه خواهد شد؟ نه اینکه مدام در فکر گذشته و پول و وقت و انرژیای که گذاشتهاید، باشید.
خیلی از جنگها همینگونه ادامه پیدا میکنند! یک طرف خیال میکند با حملهای چندروزه فلانجا را تسخیر میکند؛ پس وارد جنگ میشود. اما بعد از یکماه و با حدود 100 کشته، هیچ فتحی نداشته است! اگر همین الان هم عقب بکشد، بسیار منطقیتر و کمضررتر خواهد بود، اما میگوید: «نه، ما 100 تا کشته دادیم؛ باید ادامه بدیم!» سهماه دیگر هم ادامه میدهد و آمار کشتهها به هزار نفر میرسد! باز هم چنانچه این روند را همینجا قطع کنند، خوب است، اما میگوید: «الان که هزار کشته دادهایم، بد است عقب بکشیم و حتما ادامه خواهیم داد!» و متاسفانه اینچنین آمار کشتهها، ویرانیها و ضررها بسیار بسیار بالا میروند و این روند چیزی جز ویرانی و حسرت برجای نمیگذارد.
حیف از این همه زحمت!
درواقع هیجان حسرت بسیار با این خطا عجین است. فرد مدام به گذشته میاندیشد: «حیف از این همه زحماتم، حیف از این همه وقت، حیف از عمر و جوونیم که پاش گذاشتم و ... » درصورتیکه درواقع گاهی با ادامه دادن، بیشتر باخت میدهیم و بیشتر عمرمان به هدر خواهد رفت.
ادامه بدهیم یا متوقف شویم؟
امیدوارم سوگیری «تعهد به خطا» را عمیقا درک کرده باشید. اما حالا یک سوال پیش میآید: از کجا بفهمیم که باید اراده به خرج داده و ادامه دهیم یا حواسمان باشد در تلهی خطای EOC گیر نکنیم؟ به این چهار نکته خوب دقت کنید:
1- خودتان انتخابگر بودهاید:
این تله بیشتر در افرادی که مسئول و انتخابگر یک مسیر بودهاند روی میدهد. پس اگر پروژهی خودتان و انتخاب خودتان است، یعنی تاس نریختهاند، توفیق اجباری نبوده و درواقع خودتان با پای خودتان در این راه قدم گذاشتهاید، بیشتر احتمال دارد که در این تله گرفتار شوید.
2- مدام درحال مرور شواهد گذشته هستید:
یعنی گفتمانتان بیشتر گذشتهنگر است و مدام دارید گذشته را توجیه میکنید. مثلا سوال این است که این رشته را ادامه بدهم یا نه؟ و پاسخ این است که: «آخه اون زمان کنکور اونجوری بود، اون زمان همه این رشته رو انتخاب میکردن، اون زمان انتخاب اول من این بود و ...»
وقتی شواهد گذشته در ذهن شما پررنگ است، احتمال اینکه در این تلهی فکری باشید، وجود دارد. درصورتیکه همانطورکه گفتیم، برای رهایی از این تلهی فکری باید آیندهنگر باشید.
درواقع اگر فقط به باختهها و گذشته فکر کنیم، باختهایمان بیشتر میشود! مثلا فرد در ذهنش مرور میکند که «اگر الان عقب بنشینم، حیثیتام از بین میرود! زیر سوال میروم! پس آنهمه زحمتی که کشیدم چه؟» بنابراین اگر دارید با سرسختی تمام جلو میروید، اگر شواهد گذشته در حرف و ذهن شما پررنگتر باشد، احتمال درگیر بودن در EOC بیشتر است.
3- در آن زمینه متبحر هستید:
افرادی که تبحری خاص در یک حیطه دارند و متخصص آن حوزه هستند، بهنوعی وفادار و متعهد به آن میشوند. پس بد نیست گاهی از افرادی که در آن حیطه متخصص نیستند کمک بگیرید و ببینید یک فرد بیرونی و با نگاه سوم شخص، نظرش راجعبه موضوع و مسیر شما چیست؟ گاهی یک فرد بیرونی، خیلی منطقیتر و بدون سوگیری آن مسئله را ارزیابی میکند.
4- وابستگی هویتی و شخصیتی شدید به آن مسیر دارید:
یک سوال خوب برای تامل این است که اگر این پروژه و مسیر تعطیل شود، روی شخص شما و عزتنفستان چه تاثیری دارد؟
اگر پاسختان مثلا شبیه این جملات باشد که: «آنموقع احساس میکنم زندگیام بر باد رفته و خودم و همه وجودم زیر سوال میرود!»، حساس باشید و مشورت کنید. این حرفها بوی EOC میدهد!