menu button
سبد خرید شما
تحلیل روان‌شناختی فیلم عامه‌پسند از برترین فیلم‌های سینمایی در سال گذشته‌ی ایران و جهان
فاطمه برزگر  |  1403/01/02  | 

فیلم‌هایی که حرفی برای گفتن دارند تحلیل روان‌شناختی فیلم عامه‌پسند

تحلیل روان‌شناختی فیلم عامه‌پسند از برترین فیلم‌های سینمایی در سال گذشته‌ی ایران و جهان

چیزی تحت عنوان بهترین فیلم وجود ندارد و بهترین یا بدترین بودن معیاری نسبی است؛ بدین‌معنی که از دید هر شخص یا گروهی متغیر است. انسان‌ها هر یک از شخصیت و دیدگاه‌های منحصر‌به‌فردی برخوردارند. عواملی نظیر سنوخ روانی، طرحواره‌ها و نظام ارزشی در ذهن هر فردی با دیگری هم دستخوش تفاوت است. چه بسیار دیده شده‌اند فیلم‌هایی که توانسته‌اند توجه تماشاگران را به خود جلب کنند، اما نظر گروه‌های خاص را خیر. علت آن است که هر مخاطبی به مولفه‌ی به‌خصوصی در فیلم توجه می‌کند که به نوعی دغدغه‌ی اوست. علاوه بر این، یک فیلم دارای مولفه‌های گوناگونی است و وقتی می‌گوییم یک فیلم بهترین فیلم است، باید ازگوینده بپرسیم که به کدام مولفه‌ها در فیلم توجه کرده است؟ به لحاظ فرمیک؟ به لحاظ تکنیک؟ از نگاه روان‌شناختی؟ جامعه‌شناختی؟ تاریخی یا میزان تاثیر‌گذاری در سایر ابعاد؟ ملاک ما هم برای تحلیل این دو فیلم و استفاده از صفت بهترین برای توصیف آن‌ها میزان عمق روان‌شناختی آن‌هاست؛ آن چیزی که عموما «حرفی برای گفتن» نامیده می‌شود.

فیلم سینمایی «عامه‌پسند»/ چرا عامه‌پسند، عامه‌پسند نبود؟

نام فیلم عامه‌پسند ممکن ا‌ست مخاطبین را به‌یاد فیلم «پالپ فیکشن» به‌کارگردانی «کوئنتین تارانتینو» بیندازد؛ اما به‌لحاظ مضمون به کلی با آن متفاوت ا‌ست. 

فیلم «عامه‌پسند» تصویری آشنا را برای ساکنین جوامع جمع‌گرا به روی پرده آورد. تلاش چشم‌و‌گوش‌بسته برای شبیه دیگران شدن و شبیه دیگران ماندن سرمنشا اصلی مشکلاتی ا‌ست که «فهیمه» (با ایفای نقش سیمین معتمد‌آریا) در طول فیلم عامه‌پسند با آن دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. در‌واقع جاماندگی از خود، نه فقط فهیمه، بلکه شخصیت مقابل وی یعنی افسانه (با ایفای نقش باران کوثری) را نیز به انحطاط می‌کشاند.

 این تلاش چشم‌و‌گوش‌بسته و کورکورانه که عرف اجتماعی یا عرف‌گرایی نامیده می‌شود هر‌دو شخصیت فیلم عامه‌پسند را که در نقطه‌ی تضاد با یکدیگر قرار دارند‌، مشغول کرده ا‌ست. هر‌دو به یک اندازه از عارضه‌های یکدست‌سازی اجتماعی هستند‌. اما با اتخاذ دو سبک مقابله‌ای متفاوت.

اصلی‌ترین عامل برهم‌زننده‌ی سلامت روان 

 در روان‌شناسی رویکرد‌های گوناگونی وجود دارد که هر کدام از یک زاویه به انسان و چگونگی ابتلای وی به اختلالات گسترده می‌پردازند که در بسیاری موارد در مقابل هم قرار می‌گیرند؛ اما همه‌ی این رویکرد‌ها یا بهتر ا‌ست بگوییم اصلی‌ترین رویکرد‌های روان‌شناسی (حدودا 300 رویکرد درمانی وجود دارد) در این امر توافق دارند که اصلی‌ترین عامل برهم‌زننده‌ی سلامت روان جمع‌گرایی افراطی ا‌ست. 

می‌خواهم از نیرو‌یی اجتماعی صحبت کنم که به حدی توانمند ا‌ست که می‌تواند حتی بر قوانین رسمی، دستگاه قضایی و قانون اساسی نیز تاثیر بگذارد؛ به این معنی که فرد به‌دلیل طرد‌نشدن و پذیرفته‌شدن توسط اکثریت، تمایلات درونی و خود واقعی‌اش را انکار می‌کند. 


عرف اجتماعی یا سایه جمعی

عرف اجتماعی به مجموعه‌ی قوانینی اطلاق می‌شود که می‌تواند تا حدودی از پایه‌ی منطق برخوردار باشد که نسل‌در‌نسل انتقال‌یافته و به‌ندرت دستخوش تغییرات بنیادی می‌شود و اصلی‌ترین مفهوم در فرگشت اجتماعی ا‌ست. 

عوامل فرهنگی و رویداد‌های سیاسی و اجتماعی بر این مفهوم جمعی اثر‌گذار ا‌ست، اما به‌طور کلی شالوده‌ی اصلی معارف اجتماعی مفهومی ا‌ست که «کارل گوستاو یونگ»، بنیان‌گذار روان‌شناسی تحلیلی، تحت عنوان «سایه‌ی جمعی» مطرح کرد.

 یونگ یکی از طبقه‌بندی‌های ذهن بشر را سایه می‌نامد؛ بدین‌معنی که جنبه‌های ناخوا‌سته و منفی هر فردی توسط وی سرکوب شده، اما از بین نمی‌روند، بلکه در ناخودآگاه او قرار گرفته و از آگاهی فرد خارج شده و به بیرون فرافکنی می‌شوند. 

یونگ این نیمه‌ی تاریک وجود را که محل قرار‌گیری جنبه‌های ناخوا‌سته‌ی فرد ا‌ست سایه نامید و بر این باور بود که این صرفا افراد نیستند که از سایه‌ی اجتماعی برخوردارند‌، بلکه گروه‌ها و جوامع نیز دارای جنبه‌های پنهان و نادیده‌گرفته‌شده‌ای هستند‌.که سایه‌ی جمعی نامیده می‌شود؛ یعنی مجموع اخلاقیاتی که جمیع افراد جامعه بر آن توافق دارند و بدون دلیل منطقی با آن به جدال و ستیزه برخا‌سته و بدون این‌که خودشان متوجه شوند، نسبت‌به آن حب و بغض دارند. 



ارزش زن طبق عرف جامعه

عرف اجتماعی همه‌ی مفاهیم را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد. برای مثال، در جامعه‌ای که زن فقط تحت‌عنوان نقش همسری تعریف و ارزش‌گذاری می‌شود یا شایستگی جسمانی او وابسته به توانایی فرزند‌آوری ا‌ست. 

در این‌جامعه یک زن در جایگاه خود و به‌عنوان یک زن دیده نمی‌شود، صدایش شنیده نمی‌شود و عقایدش جدی گرفته نمی‌شود. حال اگر این زن از شوهرش نیز جدا شود، بیش‌از‌پیش نامرئی خواهد شد. علاوه بر این، مطابق با چنین عرفی، یک زن در صورت یائسگی همه‌ی منزلت اجتماعی‌اش را از دست داده و با بالا‌رفتن سن احساس زایندگی خود را از دست می‌دهد؛ همان چیزی که بحران میانسالی نامیده می‌شود. 


زن علیه زن

زن علیه زن هم پدیده‌ای خاص جوامع شرقی ا‌ست؛ کنشی که موتور محرکه‌ی اصلی آن حسادت زنانه ا‌ست. این موضوع به وضوح طی چند سکانس از جمله سکانس ملاقات یکی از آشنایان فهیمه با او در بوتیک لباس‌فروشی و در سکانس افتتاحیه‌ی کافه در فیلم دیده می‌شود.

 در شمایلی که از زن ایرانی در اذهان عمومی جا افتاده، حسادت زنانه مانند عضوی از بدن وی همیشه همراه اوست، با او زاده می‌شود و گویی در بافت ژنتیکی او قرار گرفته ا‌ست. هرچند که این تصور آن‌قدرها هم بیراه نیست؛ اما چرا بیراه نیست؟ 


علت حسادت زنانه

علت حسادت زنانه ریشه در تادیب و تربیت آنان دارد. این زنان زمانی‌که دختر‌بچه‌ای کوچک بوده‌اند برای رقابت و بهترین بودن تشویق شده و آموخته‌اند به‌عنوان کالایی که روزی باید خریداری شوند خود را تبلیغ کنند. 

علاوه بر این، عدم امنیت ناشی از محدودیت‌هایی که در طول زندگی با آن مواجه شده‌اند و جامعه‌ی مرد‌سالار برایشان ایجاد کرده موجب کاهش و عدم اعتماد‌به‌نفس عمیق و پذیرفتن ناتوانی به‌عنوان یک اصل منطقی و طبیعی در آنان شده ا‌ست.  



آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background