از رشک عشق تا ژرفای فلسفه
درباره ی ظهور و حضور مؤثر استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در ساحت شعر و ادب پارسی
آنچه در پی مطالعه میکنید حاصل مطالعهی مروری اسناد، مقالات و کتابها به منظور روایت داستان زندگی و بررسی آثار یکی از مفاخر ادبی ایران، «استاد محمدرضا شفیعی کدکنی» است که تا بتوانیم بازتابی درست را از ظهور و حضور موثر ایشان در ساحت شعر و ادب پارسی داشته باشیم.
محمدرضا شفیعی کدکنی، مشهور به «م. سرشک» از شخصیتهای برجستهی هنر و فرهنگ، ادیب، نویسنده و شاعر برجستهی ایرانی است که با دانش منحصربهفرد و چندوجهی در حوزهی فقه و ادبیات شامل نقد ادبی، تحقیقات و شعر، در عرصههای مختلف ادبی و علمی به فعالیت پرداخته است.
شهرت جهانی شفیعی کدکنی
شفیعی کدکنی این نویسنده و شاعر بزرگ با نگاهی پویا و آمیخته با احساسات عمیق، موفق به خلق آثاری شده است که نهتنها در ادبیات ایران، بلکه در گسترهی ادبی جهان نیز از آن بهعنوان رکنی از تاریخ ادبی صد سال اخیر یاد میشود و پژواک کلماتش تا کیلومترها دورتر از مرزهای میهنیمان شنیده شده است.
زندگی شفیعی کدکنی
زندگی شفیعی کدکنی، همچون رودخانهای پرجوش و خروش و پویا، از دوران کودکی تا اوج شهرت وی در عرصهی ادبیات، پر از روایتهای جذاب و تجربیات گوناگون است. استاد شفیعی کدکنی در نوزدهم مهرماه ۱۳۱۸ در کدکن، از روستاهای قدیمی بین نیشابور و تربت حیدریه به دنیا آمد.
شفیعی کدکنی هرگز به دبستان و دبیرستان نرفت و از آغاز کودکی نزد پدر روحانی خود و «محمدتقی ادیب نیشابوری» (ادیب نیشابوری دوم) بهیادگیری زبان و ادبیات عرب پرداخت. او فقه، کلام و اصول را نزد شیخ هاشم قزوینی ملقب به فقیه آزادگان فراگرفت.
پس از مرگ شیخ هاشم، تا آخرین مراحل درس خارج فقه را نزد سید محمدهادی میلانی خواند. شفیعی کدکنی به پیشنهاد دکتر علیاکبر فیاض در دانشگاه فردوسی مشهد نامنویسی کرد و در کنکور آن سال نفر رتبهی نخست را از آن خود کرد و به دانشکدهی ادبیات رفت و مدرک کارشناسی خود را در رشتهی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی و درنهایت مدرک دکتری را نیز در همین رشته اما این بار از دانشگاه تهران گرفت.
دانش شفیعی کدکنی در نسخهشناسی و تصحیح متون، کممانند و آثارشان در زمرهی مهمترین کتابهای مرجع این حوزه بهحساب میآید. دکتر شفیعی کدکنی درکنار تحقیق و تالیف و کتابت شعر، بیش از نیمقرن را به تعلیم و تربیت اختصاصداده و کلاسهای روز سهشنبه ایشان در طبقه چهارم دانشگاه تهران از سال 1348، میزبان جمع کثیری از دانشپژوهان مشتاق ادب و فرهنگ از سراسر ایران بود.
شهرت شفیعی کدکنی
شفیعی کدکنی درعرصه نقد متون منظوم و نثر ادب فارسی، صاحب نظر است و در زمینه شعر نیز بهعنوان یک شاعر پیشرو شناخته میشود و دارای مقام والایی در سپهر ادبی و هنری ایران است که با سبک و شیوه استثنایی خود، نامش را بعنوان یکی از بزرگان شعر معاصر ایران شناخته میشود. اما در حوزه شعر، شفیعی کدکنی یک شاعر اجتماعی به شمار میرود که در اشعار خود، تصویری از جامعهایرانی در دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی را به تصویر کشیده است.
سبک شفیعی کدکنی
شفیعی کدکنی با استفاده از رمز و کنایه، این دوران را به خواننده نمایانده و عشق و ارادهٔ فراوان به آیین و فرهنگ ایرانی، بهویژه خراسان، را به تأکید به خواننده منتقل میکند، آیین و فرهنگی که او ابتدا آن را بهخوبی شناخته و به سالها تحقیق و بررسی در آن پرداخته است.محمدرضا شفیعی کدکنی شعر فارسی را بهدلیل وجود ردیف در آن متمایز و شاخص میبیند، چراکه در هیچ زبان دیگری نمیتوان مشابه آن را پیدا کرد و در هیچ زبانی ردیف در شعر تا این اندازه کاربرد ندارد.
وداع شفیعی کدکنی با عشق
بسیاری از اشعار دکتر شفیعی کدکنی دارای غنای خاص موسیقایی است ولی در آنها اثری از سرودها و ترنمهای عاشقانه پیدا نمیشود، گویی این شاعر پس از مجموعه شعر زمزمهها با عشق وداع کرده است. اگر تعدادی هم غزل عاشقانه در سرودههای دکتر شفیعی مشاهده میشود، اما این اشعار با آثار شورانگیزِ عاشقانه شاعران معاصر مانند شهریار، رهی معیری و حتی اخوان ثالث متفاوت است.
نقش زن در شعر شفیعی کدکنی
دکتر شفیعی علاقهای به حضور زن در اشعارش نشان نمیدهد. بهطور مثال در شعر «زن نیشابور» چهره زن به علت نیشابوری بودن او و پرداختن بهکارهایی است که انجام میدهد، آنهم نه از لحاظ زیبایی ظاهر و صورت بلکه از نظر زیبایی باطن و درون. عشق استاد شفیعی به زن با عشقی که شاعران همدوره او مانند نادر نادرپور و احمد شاملو در شعر خود آوردهاند، تفاوت زیادی دارد. نادرپور بر قامت وسوسه انگیز جنس مخالف نظر دارد یا شاملو در فراسوی عشق، زن بودن را میستاید. ولی دکتر شفیعی زن را شریک رنج و شادی مرد میداند و میگوید زن باید شیر شرزه باشد و حتی مردان اگر راست میگویند، مانند چنین زنی باشند.
بر همگان روشن است که در غزل فارسی، حضور معشوق یکی از ارکان این نوع شعر است. کمتر شاعری را میتوان در ادبیات فارسی پیدا کرد که غزل سروده باشد و در آن از عشق سخن نگفته باشد. عشق قدرت محرکه شاعر در شعر عاشقانه است.
نگاه شفیعی کدکنی به معشوق
اما نگاه دکتر شفیعی به معشوق و بیان شور و حال عاشقانه در اشعارش حالت خاص خود را دارد. م. سرشک شاعری است که در غزلیاتش از یک حرمان و بیتوجهی معشوق سخن میگوید. اگر چه در سرودههای ابتدایی اش دم از عشق زده است، اما از عشقی ممنوعه سخن رانده که حاصلی جز فراق نداشته است و در مجموعه اشعاری از این دست که در زادگاه خود به روزهای جوانی سروده، آمیخته ای از امید و آرزو را میبینیم که درنهایت به بنبست منتهی شده و سالها بعد مسیر دیگری یافته که مشی عرفانی امروزها، نتیجهی روشن آن است.
شاید این ابیات برشی از آخرین روزهایی باشد که بتوان اندک بارقه ای از این نذر و نیاز و انتظار را در کلام شفیعی کدکنی به وضوح مشاهده کرد:
«از کنار من افسرده تنها تو مرو
دیگران گر همه رفتند خدا را تو مرو
اشک اگر میچکد از دیده، تو در دیده بمان
موج اگر میرود ای گوهرِ دریا تو مرو
ای بهشت نگهت مایه الهام سرشک
از کنار من افسرده تنها تو مرو»
تصحیح انتقادی شفیعی کدکنی
درکنار اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی، توانایی تصحیح انتقادی او نیز زبانزد است. تصحیحهای او بر تذکرهالاولیا، الهینامه، اسرارنامه و مصیبتنامهی عطار نیشابوری و... از بهترین نمونههای تصحیح انتقادی در زبان و ادبیات فارسی هستند. همچنین او یکی از کمینه پژوهشگران تاریخ و ادب فارسی است که به تاریخ کرامیه نیز پرداخته و کتابی منحصربهفرد در این زمینه ارائه داده است.
اگر چه شفیعی کدکنی با آغاز حیات ادبیاش در جوانی، شعر را بهشیوهٔ قدمایی آغاز کرد اما پس از مدتی به سبک نو، مشهور به نیما یوشیج روی آورد و با انتشار دفتر شعر "در کوچه باغهای نشابور" شهرت گستردهای پیدا کرد. آشنایی استاد شفیعی کدکنی با مرحوم "بدیعالزمان فروزانفر"، استاد برجسته ادبیات، در زمانی به وقوع پیوست که خود شفیعی کدکنی در مشهد اقامت داشت.
در آن زمان، کتاب "حزین لاهیجی" اثر شفیعی کدکنی بهتازگی به بازار نشر عرضه شده بود. شفیعی کدکنی، با ارادهای زیاد، این اثر را به استاد فروزانفر تقدیم کرد تا نظر و انتقادات ایشان را درباره این اثر بداند. در این رویداد، استاد فروزانفر با آثار شگفتانگیز شفیعی کدکنی آشنا شد و از دانستههای این نویسنده با استعداد و خلاق، لب به تعجب و تحسین گشود.
بعدتر و با انتقال شفیعی کدکنی به تهران بهعنوان یک دانشجو، او بهمدت پنج سال از محضر استاد فروزانفر بهرهمند شد. تأثیرات علمی و فکری استاد فروزانفر در این دوره، برای همیشه بر زندگی و آثار دکتر شفیعی کدکنی تأثیرگذار بوده و به جا مانده است. این دورهیادگیری و تلاش در محیط تحصیلی، سازنده اصول و ارزشهایی شد که تداوم آن در مسیر زندگی حرفهای و هنری ایشان را تضمین کرد.
احترامی که بدیعالزمان فروزانفر به وی اختصاصداده بود، نشان از فضیلت و تعالی او در زمینه ادبیات دارد. او یکی از دوستان نزدیک مهدی اخوان ثالث، شاعر بزرگ خراسانی بوده و دلبستگی قوی به اشعار اخوان ثالث را از خود نشان داده است.
تحولات شعر معاصر فارسی از نظر شفیعی کدکنی
دکتر شفیعی کدکنی معتقد به این است که تحولات شعر معاصر فارسی بهعنوان یک پدیده، مستلزم وابستگی به ترجمه و تأثیرات آن است. این دیدگاه، مبنای کتاب وی با عنوان "با چراغ و آینه، در جستجوی ریشههای تحول شعر معاصر ایران" را تشکیل داده است. او یکی از شاعرانی است که بیشترین شکوفایی شعرهای او بهدوران پیش از انقلاب اسلامی باز میگردد.
اما پس از انقلاب نیز با جدیت به فعالیت شعری خود ادامه داده است. آثار او در دوران پس از انقلاب، تغییر زیادی در محتوا و ماهیت شعر او نشان داده است. در این دوره، شعر او بهسمت مسائل فلسفی و اندیشههای عمیقتر جلبتوجه میکند. در شعرهای پیش از انقلاب، دو مضمون اصلی به وضوح مشهود است.
نخست، تلاش برای بیداری و دگرگونی وضعیت اجتماعی، و دوم، تأکید بر موضوعات اجتماعی و سیاسی. اما پس از انقلاب، شفیعی کدکنی بهسمت مضامین فلسفی و جستجوی معنویت در شعر هدایت میشود. زمانیکه به شهر تهران میآید و در محیط سیاسی و اجتماعی زندگی میکند، او نیز به شاعری اجتماعی-سیاسی تبدیل میشود.
شفیعی کدکنی شاعری اجتماعی سیاسی
در آثاری همچون "در کوچه باغهای نشابور" که پیشتر بدان اشاره کردیم، شفیعی کدکنی بهعنوان یک شاعر اجتماعی-سیاسی مطرح میشود. او با استفاده از تصویرسازیهای غنی و شعری زیبا، واقعیتهای جامعه را نمایان میکند و بهنحوی خاص، تأثیرگذاری ادبیات در تحولات اجتماعی را برجسته میسازد. این تغییر در ماهیت شعر او نشاندهنده حساسیت و تطابق با تغییرات جامعهایران در دوران پس از انقلاب است.
کتب دیگر دکتر شفیعی کدکنی، از جمله "موسیقی شعر"، "صور خیال"، "ادوار شعر فارسی"، "زمینههای اجتماعی شعر فارسی" و "از جامی تا روزگار ما امروزه" بهعنوان کتابهای کلاسیک نقد ادبی شناخته میشوند. او بهشدت به شعر فارسی علاقهمند بوده و این علاقه به عرفان و نقد ادبی نیز از همین علاقه گرفتهشده است.
واکاوی کتابهای شفیعی کدکنی
در ادامه به واکاوی بیشتر برخی کتابهای ایشان از نگاه نویسنده و همچنین نظرات اساتید معاصر شعر و ادب پارسی از ایشان می پردازیم :
کتاب یکصد و یک شعر منتشر نشده از محمدرضا شفیعی کدکنی، همانطور که از نامش پیداست، مجموعهای از اشعار این شاعر است که بهدلایل مختلف تا پیش از این منتشر نشدهاند و مطالعهی آنها میتواند لذتی مضاعف برای مخاطب به ارمغان بیاورد.
کتاب صور خیال در شعر فارسی نام یکی از شناختهشدهترین کتابهای محمدرضا شفیعی کدکنی است. این کتاب، با عنوان فرعی تحقیق انتقادی در تطور ایماژهای شعر پارسی و سیر نظریهی بلاغت در اسلام و ایران، به بررسی و تحلیل شعر کهن فارسی میپردازد. این کتاب درواقع بخش ابتدایی و مقدمهی تحقیقی است که محمدرضا شفیعی کدکنی آن را در دورهی لیسانس در دانشگاه فردوسی مشهد آغاز کرد.
کتاب با چراغ و آینه (در جستجوی ریشههای تحول شعر معاصر ایران) یکی از برجستهترین آثار استاد محمدرضا شفیعی کدکنی است. در این کتاب، با ابعاد زبانی، موسیقایی و هنری شعر معاصر ایران و ریشههای تحول آن آشنا میشویم.
کتاب موسیقی شعر که ابتدا در سال 1358 منتشر شد، به بررسی موشکافانهی وزن، قافیه و موسیقی شعر میپردازد. محمدرضا شفیعی کدکنی در این کتاب آرای اندیشمندانی همچون فارابی، اخوان الصفا، ابن سینا و رودکی را از نظر میگذراند.
کتاب شاعر آینهها یکی دیگر از آثار شناختهشدهی محمدرضا شفیعی کدکنی است. آن کس که او در این کتاب شاعر آینهها مینامد کسی نیست جز ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بن عبدالخالق ارلاس، ملقب به بیدل دهلوی. محمدرضا شفیعی کدکنی در این کتاب نگاهی نو به سبک هندی و بهویژه سبک بیدل میاندازد. او مجموعهای از مقالات باارزش را در این کتاب گردآوری میکند و آنها را درکنار 282 غزل و 60 رباعی برگزیده از بیدل، پیشروی مخاطب میگذارد.
استاد شفیعی کدکنی از نگاه دیگران
نظر رضا براهنی درباره شعر شفیعی کدکنی
رضا براهنی درباره شعر شفیعی کدکنی مینویسد: "شفیعی کدکنی از یکسو در گروه ادبیات فارسی تدریس میکند که بر آنکهنگی مطلق حاکم است، ازسوی دیگر میخواهد راجع به شاملو مطلب بنویسد که آن گروههای ادبیات فارسی به خونش تشنهاند و شعر شفیعی هم متأسفانه از همان بحران مایه گرفته است. شعری که شفیعی گمان میکند نیمایی است، نیمایی نیست، غزلی است که پلکانی نوشته شده است و از بعضی مصراعها قافیه حذف شده است. از این نظر، شعر شفیعی محافظهکارانه است و بوی شعر شاعران ادیب را میدهد تا شاعران صاحب تخیل و بینش شاعران اصیل را. همه اینها از سرشت و سابقه زندگی سرچشمه گرفته است. وقتیکه در زندگیمان، در محیطمان خطری نکنیم، نهایتا در شعر و نثر و سیاست و تحقیق و تفکر هم محافظهکار خواهیم ماند. "
اگرچه این اظهاراتِ براهنی بیش از آنکه درباره شعر شفیعی کدکنی باشند، به نقد شیوه زیست این شاعر و استاد دانشگاه پرداختهاند، با این حال همین شیوه زیست و درواقع چندوجهی بودن چهره شاعر، که رضا براهنی شفیعی کدکنی را بهخاطر آن مورد انتقاد قرار داده، از نظر دیگران ویژگی مثبت کار او محسوب میشود.
نظر شمس لنگرودی درباره شعر شفیعی کدکنی
شمس لنگرودی با اشاره به کتاب «در کوچه باغهای نشابور»، مینویسد: "شفیعی کدکنی در هنگام انتشار این کتاب از چهرهای چندوجهی و معتبر برخوردار بود: او از پیشگامان مؤمن و پابرجای شعر چریکی ایران؛ مؤلف اثر تحقیقی ارزشمند »صور خیال در شعر فارسی» - که تحقیقی نو در چند دیوان قدیم بود -، شناساننده سارق دیوان فراموششده حزین لاهیجی (که سالیان دراز شعر حزین را بهنام خود چاپ میکرد)، غزلسرای بنام، و دکتر در ادبیات و استاد ممتاز دانشگاه تهران بود. و بدین ترتیب، سخن او در میان روشنفکران انقلابی، ادبا و غزلسرایان، محققین آثار کلاسیک، و استادان دانشگاه و دانشجویان، از اعتبار همهجانبهای برخوردار بود؛ امتیازی که هیچ شاعرِ سیاسیِ نوپردازِ دیگر از آن بهرهور نبود. بویژه در مجامع دانشگاهی که تقریبا همه استادان، هوادار قالبهای قدیم و مخالف شعر نو بودهاند؛ و اگر هم بعضی موافقتی داشتند، مشروط و در حد اشعار نوقدمایی فریدون توللی بود، با این فرق که اطمینانی به سواد قدیمه توللیها نداشتند، درحالیکه شفیعی، مدرس این رشته بود؛ پس آنها نیز شعر نوقدمایی شفیعی را با اطمینان خاطر میخواندند و بهعنوان شعر نو سالم از آن دفاع میکردند؛ بویژه که شهامت شاعر نیز در انتشار این شعرها درست در بحبوحه قیام چریکی مرعوبکننده و باورنکردنی بود."
او همچنین درباره کتاب «در کوچهباغهای نشابور» مینویسد: "در کوچهباغهای نشابور چندی پس از قیام سیاهکل و در بحبوحه مبارزات چریکی ایران منتشر شد؛ و به سبب محتوای روشن انقلابی و قالب نیمایی و زیباشناسی نوقدمایی (ترکیبات و تعابیر ساده و آشنا و آسانیاب) و ضرباهنگ تند و روان، بهسرعت در میان روشنفکران سیاسی و بخشی از مردم جا باز کرد و پارهای از اشعارش به سرود و زمزمه بدل شد. "
حضور اشعار شفیعی کدکنی در تصنیف های بزرگان موسیقی ایران
سرودههای شفیعی کدکنی، تاکنون بارها و بارها توسط خوانندگان مطرح و شناختهشدهی ایرانی اجرا شدهاند. اجرای آثار او تا امروز نیز در بین خوانندگان و آهنگسازان رواج دارد و محدود به سبک خاصی از موسیقی ایرانی نمیشود. از جمله مشهورترین اجراهایی که از اشعار استاد شفیعی کدکنی شکل گرفتهاند میتوان بهکارهای شاخص او با صدای محمدرضا شجریان اشاره کرد. همچنین خوانندگان دیگری همچون علیرضا قربانی، فرهاد مهراد، آرمان گرشاسبی و وحید تاج اشعار او را اجرا کردهاند.
سرشک در فراسوی مرزها
شفیعی کدکنی در دو دهه اخیر، به دعوت دانشگاههای معتبری چون آکسفورد انگلستان، پرینستون آمریکا و ژاپن بهعنوان استاد، در زمینه تدریس و تحقیق فعالیت داشت و تحقیقات ارزشمندی را در زمینه های ادبیات و تاریخ به انجام رسانید که نتایج آن در قالب کتاب یا مقالات در اختیار علاقمندان به ایشان قرار گرفت اما با این همه او به ندرت در مراسمات عمومی ظاهر میشود و بیشتر وقت خود را در تنهایی و تأمل برای مطالعه و نوشتن صرف میکند .
رهیافت نهایی
محمد رضا شفیعی کدکنی، روایتگر شرححال انسان گمگشته ی اکنون است و حلقه ی وصلی است از گذشته های دیر به امروز و میراثی است برای آیندگان که همانند تار و پود در دل تاریخ فرهنگی و هنری این سرزمین تنیده شده و اشعار موزوم و کلام معروفش خواسته و ناخواسته در کنج دل و جان میلیونها ایرانی و پارسی زبانان و پارسی جویان در سرتاسر دنیا، خوش نشسته است و از این رو است که هر که بیاید و برود و هر آنکه او را تایید و نفی کند، نخواهد توانست اثر روشن و بی بدیلی که او بر تارک آسمان هنر و ادب این بلاد بهیادگار گذاشته است را مخدوش کند .
سخن پایان را با بریده ای از معروفترین شعرش به پایان میبریم که:
سفرت به خیر! اما
تو و دوستی، خدا را
چو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلامِ ما را !