اثرات محرومیت از مادر در اولین سالهای زندگی
نقش منحصربه فرد مادر در ابعاد مختلف سلامت روان نوزاد
عشق و مراقبت مادرانه در زندگی نوزاد از جمله موضوعاتی حائز اهمیتی است که همواره مورد تأکید و بررسی روانشناسان قرار میگیرد .فی الواقع حضور و نقش مادر در زندگی نوزادان بسیار اساسی و حیاتی است.پژوهش ها و مطالعات متعدد از گذشته تا به اکنون حاکی از آن است که کمترکسی را میتوان جست تا جایگزین مادر باشد و بتواند از تمامی ملاکهایی برخوردار باشد که تضمین کننده ی سلامت جسم و روان کودک باشد.
کودک پیش از تولد و پس از تولد تا دو سالگی موجودی ضعیف و ناتوان است که شدیدأ به مادر وابسته و لحظهای از او جدا نمیشود و البته که این وابستگی و اضطراب جدایی کاملأ طبیعی است و لازمهی مراحل رشد و نیز سلامت روان اوست .این چسبندگی و وابستگی بین آنها بهاندازه ای است که میتوان از آن چنین تعبیر نمود: «یک روح هستند.در دو بدن».زمانیکه نوزاد با مادر ارتباط چشمی میگیرد و به او خیره میشود،به چهره او لبخند می زند، با او نجوا میکند و با اینکه کلامی ندارد اما صداهایی از خود تولید میکند.هنگامیکه از سینهی مادر تغذیه میکند، ارتباط لمسی با او برقرار می سازد و صدای آشنای قلب مادر را میشنود، نهتنها گرسنگی اش برطرف میشود بلکه به یک آرامشی وصف ناپذیر رسیده و به خواب عمیق فرو میرود .زمانهایی که در آغوش مادر گرفته میشود تا مادر با نجوا و لالایی های مادرانه اش او را به خواب و آرامش فرو ببرد .بهعبارتی او برای رفع نیازهای خود به یک مراقبت کننده دائمی احتیاج دارد و وابسته است که با او یک ارتباط گرم و صمیمی برقرار سازد وچه بهتر که آن شخص ((مادری )) باشد که عصاره ی وجودش ،فرزندش است.
در اینجا جهت روشن تر شدن موضوع میتوان بهنظریه ی یکی از روانشناسان مطرح انگلیسی بهنام جان بالبی پرداخت .او از پیشگامان نظریه دلبستگی است و نیز پژوهش های متعددی را دربارهی موضوعاتی همچون رشد کودکان، محرومیت مادرانه ، کودکان بزهکار و آسیبدیده انجام داده است. بالبی درنظریه خود به انواع دلبستگی ها میپردازد ،که مهمترین و سالمترین آنها دلبستگی ایمن است که برای بقاء نوزاد امری ضروری محسوب میگردد.منظور از دلبستگی ایمن، یعنی حضور مستمر مادر و برقراری پیوند عمیق عاطفی و رابطهی گرم بین مادر و نوزاد از لحظه تولد تا دو سالگی.بطوریکه از ایجاد چنین پیوند و رابطهای هردوی آنان لذت برده و نیز خرسند گردیده و درنهایت به آرامش برسند .بنابراین در دوسال اول زندگی،مادر باید فردی دردسترس، پاسخگو و پذیرا باشد.وی بر این باور است که نحوه ی رفتار و تعامل مادر با نوزاد موجب شکل گیری نگرش نوزاد نسبتبه خودش ، دنیا و دیگران میگردد .
خصوصیات کودکان با دلبستگی ایمن:
1: زمانیکه مادر پایگاه امنی را از طریق رابطه عمیق باکودک خود فراهم می سازد ، کودک تدریجأ به این نتیجه میرسد که دنیا جای امنی است و دیگران را قابلاعتماد خواهد دانست که این خود موجب میشود تا بتواند با دیگران روابط گرم و صمیمی ایجاد کند.
2: کودکان با دلبستگی ایمن با پشتکار و اشتیاق به حل مسائل می پردازند و در برخورد با مشکلات بهجای اینکه از روش هیجان مدار استفاده کنند مانندگریه و عصبانیت ، سعی میکنند بهشکل منطقی ،،از روش منطق مدار و نیز با کمک ومشورت گرفتن از بزرگترها به نحو احسن برمشکل خود فائق آیند.
3: کودکان با دلبستگی ایمن افرادی اجتماعی هستند.و از قابلیتهای شناختی – فکری بالایی برخوردار هستند.
4: بازی کودکان با دلبستگی ایمن در مقایسه با هم سالانشان کیفیت بالاتری دارد.
5: کودکان با دلبستگی ایمن هیجانات مثبت بیشتری را از خود بروز میدهند.
6: کودکان با دلبستگی ایمن توانایی کلامی بالاتری را از خود بروز میدهند.
7: در بزرگسالی اعتمادبهنفس بالایی داشته و میتوانند رابطه سالمی ومناسبی را بادیگران برقرار سازند. از دیدگاه بالبی دلبستگی ناایمن، زمانی اتفاق میافتد که اگر بنا بهدلایل مختلف مانند شاغل بودن مادر (شغل تماموقت)، بیماری، مرگ ، طلاق ، مبتلا شدن به انواع اختلالات روانی مانند افسردگی و نیز موارد دیگر...، مادر نتواند این پیوند عمیق عاطفی را بانوزاد نوپا خود برقرارسازد، بهعبارتی نتواند نقش و حضور پررنگی در زندگی نوزادِخود داشته باشد ونیز آنطور که باید وشاید در خدمت نوزادش باشد و نیز ازسوی دیگر، جانشین دائمی مادر( با استاندارهای لازم) برای کودک وجود نداشته باشد ،او در آینده ای نهچندان دور میتواند مستعد آسیبهای روانی جدی و جبرانناپذیری شود.
خصوصیات کودکان با دلبستگی ناایمن:
1: مشکلات رفتاری – اجتماعی و هیجانی بیشتری دارند.
2: گوشه گیر، معمولأ پرخاشگر و زود رنج هستند.
3: در برخورد با چالشها و مسائل زندگی از صبر وشکیبایی کمتری برخوردار هستند. به ندرت از دیگران راهنمایی میگیرند ونیز خیلی زود از تلاش برای حل مسئله دست برمی دارند.
4: در روابط میان فردی ،کارآمدی کمتری از خود نشان میدهند.
5: در بزرگسالی در روابط احساسی _عاطفی به مشکلات زیادی دچار میشوند.ممکن است بهشکل بیمار گونه ای وابسته شوند و به دیگران به آسانی اعتماد کنند و دائمأ نگران ازدست دادن شان شوند (مقاوم) یا دائمأ بخواهند از ایجاد چنین روابطی اجتناب کنند و به اطرافیان بدبین و بی اعتماد باشند (اجتنابی) ویا بهنوع سومی که بهشکل احساسات ضد و نقیض ، تعارض در رابطه باشد (ترکیبی از دو مورد قبل) دچار گردند (دو سوگرا و بلاتکلیف).
دکتر سمیه عابدینی مزرعه / روان درمانگرتخصصی کودک و نوجوان