menu button
سبد خرید شما
به امید تغییر وارد هیچ رابطه‌ای نشو!
موفقیت  |  1402/12/08  | 

به امید تغییر وارد هیچ رابطه‌ای نشو!

رابطه‌ها هم بیمار می‌شوند

با بغضی در گلو، سلانه‌سلانه پله‌ها را پایین می‌‌آمد. چشمانش به دستان گره‌خورده‌ی زوج جوانی افتاد که همزمان پله‌ها را بالا می‌رفتند. به عقب برگشت و نگاهش بر روی تابلوی «دفتر ثبت ازدواج و طلاق» ثابت ماند. خاطرات، مانند یک فیلم از روزی که ازدواجشان ثبت شد تا امروز که دفتر طلاق را امضا کرد از مقابل چشمانش گذشت. صدای مادرش در گوشش می‌پیچید: «دخترم، آخه این آدم معیارهای فرد مورد‌علاقه‌ی تو رو نداره؛ متوجه هستی؟» این بار با صدای دوست صمیمی‌اش به خودش آمد. روی پله‌‌ها نشست و اجازه داد صدای دوستش فضای ذهنش را پر کند: «دقت کردی چه قدر گرفتار شدی؟ اون‌قدر که انگار دست‌هات رو گذاشتی روی گوش‌هات و کَری انتخابی گرفتی! البته فقط روی صحبت‌هایی که نمی‌خوای بشنوی!» آن زمان همه‌ی حواسش به دستانی بود که دستانش را می‌فشرد. او آن‌قدر ترس رها‌شدن آن‌ها را داشت که ناگزیر با هر حرفی که باعث می‌شد تفاوت‌هایشان آشکار شود، دستان او را بیشتر می‌فشرد و با بغض به همه‌ی آن‌ها یک پاسخ می‌داد. او به همه‌ی کسانی که ازدواج نامناسب او را یادآوری می‌کردند، می‌گفت: «من تغییرش میدم. او‌ن‌قدر دوستم داره که حاضره به خاطر من تغییر کنه. من می‌دونم همونی میشه که من می‌خوام.» به خودش آمد. روی پله‌ها نشسته بود. اشک‌هایش در حالی روی دستانش می‌چکید که خالی از دستان او بود! آن‌قدر صدای سیلی واقعیت بر گوشش زیاد بود که صدای خودش را هم به سختی می‌شنید؛ او در میان هق‌هق‌هایش مرتب زمزمه می‌کرد: «من نتونستم تغییرش بدم، نتونستم، نشد، هر کاری کردم نشد...»

این دا‌ستان روایتی ا‌ست که در دنیای واقعی بسیار دیده می‌شود. اگر به اطرافمان نگاه کنیم، هر کدام از ما در رابطه‌های متعددی قرار داریم؛ از رابطه با پدر و مادر گرفته تا رابطه با همکاران، فرزندان، افراد خانواده‌ یا یک فرد خاص در زندگی‌مان. رابطه موجودی خاص، زنده و پویا‌ست که زمانی حالش خوب ا‌ست که دو طرف رابطه به آن توجه کنند و مراقبش باشند تا بیمار نشود. زمانی هم بیمار می‌شود که یکی از طرفین رابطه بخواهد د‌یگری را کنترل کند یا هر‌دو نفر بخواهند کنترل یکدیگر را در دست بگیرند.

درددل رابطه 

حال دعوتتان می‌کنم تا خودِ رابطه برای شما توضیحات بهتری بدهد: «ای کاش من می‌توانستم به‌زبان انسان‌ها صحبت کنم. ای کاش دو طرف رابطه موجودیت من را می‌پذیرفتند. ای کاش در چالش‌های زندگی‌شان، به‌جای متهم کردن همدیگر، با کمی تغییر نگاه، من و حال بدم را می‌دیدند. اگر حالم را می‌پرسیدند، می‌گفتم که آن‌ها آدم‌های بدی نیستند که بخواهند خودشان را به د‌یگری ثابت کنند. ای کاش به‌جای به‌دنبال مقصر گشتن و صرف انرژی جهت کنترل یکدیگر و اجبار کردن د‌یگری برای پذیرفتن دیدگاهشان، کمی از من مراقبت می‌کردند؛ همین...

من بارها شاهد بودم که فرزندان، زمانی‌که والدین اصرار دارند که آن‌ها حرفشان را بپذیرند، با تظاهر‌کردن من را بیمار می‌کنند. بارها و بارها تیر دعوای انسان‌ها دست و پای من را زخمی‌کرده ا‌ست. هیچ‌کس ناله‌های من را از درد نشنیده ا‌ست. شاید تنها زمانی متوجه حال بد من می‌شوند که گذرم به بخش مراقبت‌های ویژه و یا گورستان رسیده باشد. ناگفته نماند که گاهی آن‌قدر خوش‌شانس بوده‌ام که طرفین به این درک درست رسیده‌اند که نمی‌توانند توی ذهن د‌یگری بروند و از او بخواهند که مطابق میلشان عمل کند، مگر این‌که هر شخصی خودش بخواهد و انتخاب کند که خوا‌سته‌ی د‌یگری را بپذیرد! من شاهد بوده‌ام در رابطه‌ای که حالش خوب ا‌ست، دو طرف گزینه‌های خوا‌سته‌هایشان را روی میز می‌گذارند و بدون تحقیر، تعصب، توهین و تهدید اجازه می‌دهند د‌یگری انتخاب کند که گزینه‌ای را بر دارد یا نه! هرگز در یک رابطه‌ی خوب، اجباری در برداشتن گزینه‌های پیشنهادی نیست.»



***

پی‌نوشت1: کدام رابطه‌ها تاریخ انقضاء دارند؟ 

1- رابطه‌ای که در آن یکی از طرفین قدرت بیشتری داشته باشد و با زور درخوا‌ستش را به د‌یگری تحمیل کند

2-رابطه‌ای که در آن هر‌دو طرف سعی در تحمیل نظرات خود به یکدیگر دارند

پی‌نوشت2: آیا آدم‌های رابطه تغییر می‌کنند؟ 

هر چقدر انسان‌ها در روابطشان بیشتر گفت‌وگو کنند و خوا‌سته‌های خود را در فضایی سرشار از احترام و بدون تهدید، اجبار، تحقیر، تعصب و توهین بیان کنند، امکان این‌که طرف مقابل به خوا‌سته‌‌شان توجه کند بسیار بیشتر ا‌ست. 

پی‌نوشت3: نکات مهم برای برقراری ارتباط مناسب کدامند؟

• در هفته زمان مناسبی را برای گفت‌وگو انتخاب کنید. می‌توانید این زمان اختصاصی را نام‌گذاری کنید؛ برای مثال «گَپ هفتگی». برای این مهمانی دونفره از قبل آماده شوید؛ دقیقا شبیه زمانی‌که به مهمانی می‌روید. یکی از هدیه‌هایی که می‌توانید به این مهمانی ببرید، کادویی با نام «با‌اشتیاق‌گوش‌دادن» ا‌ست. از نظر من‌، گوش‌دادن یعنی تمایل به تغییر. وقتی شما به حرف‌های کسی با دقت گوش می‌دهید، در‌واقع خود را آماده می‌کنید تا از شیوه‌هایی غیر از تفکر خودتان تأثیر بپذیرید. 

• قبل از رفتن به مهمانی، پیش‌فرض‌های ذهنی‌تان را در خانه جا بگذارید؛پیش‌فرض‌هایی که به شما می‌گویند «فایده نداره! نتیجه نمی‌گیریم و ...»

• آن‌چه را که در گَپ هفتگی می‌شنوید از زبان خودتان دوباره تکرار کنید. وقتی نشان دهید صحبت او را شنیده‌اید و منظورش را فهمیده‌اید، به او این حس را می‌دهید که فرد مهمی ا‌ست. او در این حالت می‌تواند روی زغال گداخته هم به‌خاطرتان راه برود!

• اگر هنگام گَپ هفتگی خشمگین شدید، به خودتان فرصتی بدهید تا هیجان خشمتان کم شود. 

• نشان دهید با وجودی که دیدگاه متفاوتی دارید، برای طرف مقابل به‌عنوان یک فرد متفاوت از خودتان احترام قائلید. در بهترین حالت قرار ا‌ست در تفاوت‌هایتان به توافق برسید. 

پی نوشت آخر: به امید تغییر وارد رابطه نشوید 

به امید تغییر‌دادن طرف مقابل، رابطه‌ای را شروع نکنید مگر آن‌که واحد‌های مربوطه را پاس کرده باشید. مهم‌ترین واحد پیش‌نیاز، یادگیری مهارت‌های ارتباطی ا‌ست. همیشه یادمان باشد طرفین رابطه انسان‌های بدی نیستند؛ اما در‌کنار آن‌ها موجود سومی به‌نام «رابطه» وجود دارد که می‌تواند حالش خوب یا بد باشد.

دکتر ویولت علیپور/ روان شناس

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background