menu button
سبد خرید شما
حفاظت از خود در فضای مجازی
موفقیت  |  1402/09/25  | 
حفاظت از خود در فضای مجازی

شخصیت حقیقی و مجازی در فضای مجازی


امروزه شکل گذراندن اوقات‌فراغت تغییر کرده است و تقریبا تمام افراد چندین ساعت از روز را به دیدن صفحات شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام می‌گذرانند. همه ما این روزها عکس‌هایی را که دیگران از زندگی خوب و خوششان به اشتراک می‌گذارند، نگاه می‌کنیم و گاهی حسرت می‌خوریم که ای کاش زندگی من هم مانند او بود. اما واقعا آنچه آن‌ها از زندگی به نمایش می‌گذارند تا چه حد واقعی است؟ آیا زندگی واقعی این افراد است یا فقط تصاویری غیرواقعی؟ شاید هم آن‌ها فقط بخش‌های زیبا و خوش زندگی خود را با دیگران شریک می‌شوند و مابقی را پشت این عکس‌ها پنهان می‌کنند. میخواهیم بدانیم چرا این افراد زندگی واقعی‌شان را نمایش نمی‌دهند و ما دربرابر این تصاویر و دیدن زندگی زیبای این افراد چه واکنشی باید نشان دهیم.

  • حضور در فضای مجازی و ارتباطات این فضا تا چه حد می‌تواند جایگزین ارتباطات رودررو شود؟

یک جنبه آن به این مسئله بازمی‌گردد که ما ببینیم ارتباط اصلا به چه شکل اتفاق می‌افتد و انسان‌ها زمانی‌که می‌خواهند باهم ارتباط برقرار کنند، در چه فضایی و چگونه باید ارتباط برقرار کنند. ما اگر به گذشته برگردیم و سابقه انسان‌ها را بررسی کنیم، می‌بینیم که آنچه به‌عنوان ارتباط وجود داشته، ارتباط رودررو بوده و ارتباط خارج این شکل، معنایی نداشته است. بعدها به‌مرور نحوه‌های ارتباطی دیگر جایگزین روابط رودررو شدند؛ مثلا علامت‌هایی که افراد از خودشان به‌جا می‌گذاشتند تا فردی که بعدها می‌آید با دیدن آن علامت پیامی را دریافت کند، نامه‌نگاری، ارتباط تلفنی و... .

در آن ارتباط‌ها، هدف رساندن یک پیام بوده است، نه شناسایی طرف مقابل، ولی جایی‌که هدف شناختن طرف مقابل باشد، انسان‌ها اساسا در ارتباط رودررو توانایی و مهارت بیشتری دارند. وقتی دو نفر به شکل فیزیکی با هم رودررو می‌شوند، در وجود انسان توانایی‌هایی هست که به افراد کمک می‌کند برداشت نسبتا درستی از طرف مقابل داشته باشد. یک‌سری از این اتفاقات به شکل تحولی ایجاد شده است، یک قسمت هم در طول زندگی از ابتدا از برخوردهایی که با نزدیکان داشته مهارتی را کسب کرده که از ویژگی‌های فیزیکی افراد و از برخوردهای آن‌ها، اطلاعاتی درمورد شخصیت و احساسات و ویژگی‌های آن‌ها دریافت کند؛ پس انسان ذاتا موجودی است که در ارتباط فیزیکی می‌تواند طرف مقابل را بشناسد. در ارتباط مجازی حتی اگر ارتباط کاملا صادقانه هم باشد بازهم ما نمی‌توانیم طرف مقابل را به‌درستی بشناسیم؛ بنابراین باید گفت که به‌هیچ‌وجه ارتباط در فضای مجازی نمی‌تواند جایگزین ارتباطات رودررو شود.

ارتباط در فضای مجازی معلوم نیست که چقدر واقعی و صادقانه است؛ چون تا زمانی‌که انسان‌ها در ارتباط رودررو قرار نگیرند، نمی‌توانند طرف مقابلشان را به‌درستی بشناسند. اخیرا تحقیقات خوبی در این زمینه صورت گرفته و نشان داده است که دریافت‌های افراد از یکدیگر وقتی به‌شکل مجازی با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند، با برداشت‌هایشان وقتی به شکل فیزیکی رودررو می‌شوند، کاملا متفاوت است.

  • همه ما تجربه ارتباطات رودررو را داریم، از طرفی ارتباطات در فضای مجازی هر روز گسترده‌تر از قبل می‌شود. چرا ما با اینکه می‌دانیم ارتباطات رودررو واقعی‌تر هستند، چرا بازهم به سمت ارتباط در فضای مجازی می‌رویم و آن را به ارتباطات واقعی ترجیح می‌دهیم؟

چرا ارتباط مجازی را به ارتباط واقعی ترجیح می‌دهیم؟

در ارتباط و شکل‌گیری دو موضوع مهم که موجب می‌شود یک ارتباط شکل گرفته و ادامه پیدا کند، مطلوبیت و دردسترس‌بودن است؛ یعنی اینکه شما اگر بخواهید ارتباطی برقرار کنید، یکی از دو پارامتر موثر این است که این ارتباط چقدر برای شما مطلوب بوده و دوم اینکه چقدر در دسترس است. ممکن است نوجوانی بخواهد با فرد معروفی ارتباط برقرار کند که شاید آن فرد در دسترس نباشد و یا افرادی در دسترس او هستند که مطلوب او نیستند. وقتی جایی هم مطلوبیت داشته باشد و هم در دسترس باشد، رابطه پایدار و راضی‌کننده‌ای شکل می‌گیرد. در فضای مجازی این دو پارامتر به شکل مجازی به میزان بالایی وجود دارد.

در فضای مجازی دردسترس‌بودن به شکلی است که اصلا در دنیای واقعی مقدور نیست؛ حتی نسبت به نزدیک‌ترین افراد هم این میزان دسترسی در دنیای واقعی وجود ندارد؛ درحالی‌که در فضای مجازی به‌راحتی با فردی که کیلومترها از او فاصله دارد، ارتباط برقرار می‌کند. درمورد مطلوبیت هم دو نکته وجود دارد که اولین آن، تنوع است. در فضای واقعی انتخاب شما محدود است و شما با افرادی می‌توانید ارتباط برقرار کنید که به شما نزدیک‌ترند، هرقدر هم تعدادشان زیاد باشد، بازهم محدودند. درواقع عواملی مانند منطقه زندگی، محیط کار، طبقه اجتماعی، سن و جنسیت عوامل محدود‌کننده هستند. کسی‌ که در منطقه فقیرنشین هست، افرادی را در اطراف خود دارد که مانند خودش هستند، این فرد نمی‌تواند در دنیای واقعی با افراد خیلی ثروتمند ارتباط برقرار کند اما در فضای مجازی می‌تواند. پس انتخاب بیشتر است. نکته دوم در مطلوبیت این است که شما می‌توانید فرد مورد نظرتان را در فضای مجازی در ذهنتان بسازید. انسان‌ها در این محیط خود واقعی‌شان را نشان نمی‌دهند و نیازی به این کار نمی‌بینند. این چهره غیر واقعی موجب می‌شود آن‌ها مطلوبیت بیشتری بین دیگران در فضای مجازی داشته باشند. به همین دلیل در این فضا افرادی را می‌بینیم که شرایط بسیار خوبی ازنظر مادی، اخلاقی، اجتماعی، ظاهری دارند، قسمتی از این مسائل مسلما ساختگی است که در ارتباطات مجازی مشخص نمی‌شود اما در فضای مجازی خیلی سریع مشخص می‌شود.

فضای مجازی

چرا برخی‌ها در فضای مجازی از خودشان یک شخصیت غیرواقعی می‌سازند؟

این امر دلایل مختلفی دارد و افرادی که این‌کار را می‌کنند، طیف‌های مختلفی دارند. طیف اول افرادی هستند که اساسا دچار اختلالات شخصیتی هستند و به‌طور جدی اختلالاتی دارند و فضای مجازی به آن‌ها فرصت می‌دهد اختلال را نمایش دهند؛ مثلا افرادی که شخصیت خودشیفته دارند شاید نتوانند در فضای واقعی خودشیفتگی خود را ارضا کنند، چون اطرافیان او دیر یا زود متوجه می‌شوند که وی دروغ می‌گوید اما در فضای مجازی فرد خودش را کاملا متفاوت از آنی که هست، نشان می‌دهد و کسی متوجه این موضوع نمی‌شود؛ مثلا در مسائل مالی، درسی، خانوادگی فرد چیزهایی‌ را که می‌خواهد، اما ندارد، می‌تواند در فضای مجازی طوری نشان می‌دهد که گویی آن‌ها را دارد.

برخی اختلالات جدی‌تر مثل اختلال شخصیت غیراجتماعی هستند که اصلا با هدف ضربه‌زدن به دیگران، وارد می‌شوند. این افراد به‌دنبال انتقام‌گرفتن و آسیب‌زدن به دیگران هستند؛ یعنی با استفاده از این فضا سعی می‌کنند سایرین را گول بزنند تا بقیه را به خود جلب کنند و در فرصت مناسب به آن‌ها ضربه بزنند.

افرادی که خیلی منزوی هستند و عزت‌نفس پایینی دارند، حس می‌کنند خیلی ارزشمند نیستند و این کمبود آن‌ها را آزار می‌دهد و وارد فضای مجازی می‌شوند و با بیان آنچه دوست دارند داشته باشند، اما ندارند، شخصیتی از خود می‌سازند که ایده‌آل آن‌هاست. آدم‌ها همه یک شخصیت واقعی دارند و یک شخصیت ایده‌آل، وقتی فاصله بین این دو شخصیت خیلی زیاد باشد، افراد گرفتار کمبودهای مختلف می‌شوند و برای جبران آن کمبودها وارد فضای مجازی می‌شوند تا کمبودهایشان را پنهان کنند؛ مثلا فردی که تحصیلات عالی ندارد و این کمبود او را آزار می‌دهد، در فضای مجازی می‌تواند خود را تحصیل‌کرده نشان دهد یا فردی که وضعیت مادی خوبی ندارد می‌تواند خودش را ثروتمند جلوه بدهد. درواقع افراد در فضای مجازی به‌نوعی یک زندگی دوم برای خود می‌سازند تا به این وسیله کمبود خود را جبران کنند و آرامش بگیرند. در گذشته که فضای مجازی نبود، افراد معدودی می‌توانستند خود را شخص دیگری نشان دهند؛ درحالی‌که امروزه در فضای مجازی با کمترین امکانات و زحمت می‌توان این نیاز را به شکل کاذب ارضا کرد.

  • اگر بخواهیم این مسائل را درنظر بگیریم، به فضای مجازی بدبین می‌شویم و ارتباط برقرارکردن سخت می‌شود. چطور می‌توان ارتباط آگاهانه‌ای در این فضا برقرار کرد تا تعادلی بین ارتباط واقعی و ارتباطات مجازی برقرار شود؟

برقراری ارتباط آگاهانه در فضای مجازی

این نکته بسیار مهم است. برای برقراری تعادل ابتدا باید به یاد داشته باشیم که ارتباط مجازی هرگز نمی‌تواند جایگزین ارتباط واقعی شود، مگر اینکه این ارتباط در دنیای واقعی هم وجود داشته باشد. پس مهم‌ترین نکته وجود تعادل بین دنیای واقعی و مجازی و ارتباطات این دو فضاست. نکته‌ای که در این تعادل هست این است که بهتر است ارتباط ابتدا از دنیای واقعی شروع شود و دنیای مجازی برای ادامه و یا بیشترشدن ارتباط باشد، نه فضایی برای ایجاد رابطه و آشناشدن.

وقتی شما فردی را به یک شکلی بشناسید، ذهنتان جهت پیدا می‌کند و او را از همان دریچه می‌بیند؛ یعنی اگر در فضای مجازی با کسی آشنا شدید و برای او در ذهنتان خصوصیت‌های مثبت درنظر گرفتید، احتمال اینکه در فضای واقعی به خلاف آن خصوصیات برسید بسیار کم است. یعنی وقتی بعد از آن او را در فضای واقعی ببینید، دیگر نمی‌توانید طرز فکر خود را نسبت به او خیلی سریع تغییر دهید و این نکته در رابطه‌های عاطفی بسیار مهم‌تر است.

نوجوانان و جوانانی که در فضای مجازی با کسی آشنا شده و عاشق او می‌شوند، از این دسته هستند. مدتی با هم در تماس هستند، بعد تصمیم می‌گیرند همدیگر را ببینند، اما این دیدن دیگر فایده‌ای ندارد چون ذهن آن‌ها جهت پیدا کرده و اگر فرد ایرادی داشته باشد، طرف مقابل او نمی‌تواند آن نکات منفی را به درستی تشخیص دهد. به همین دلیل بسیار می‌بینیم که دونفر در فضای مجازی باهم آشنا شده و تصمیم به ازدواج دارند، وقتی آن‌ها را می‌ببینیم متوجه می‌شویم که آن‌ها اصلا به هم نمی‌خورند و علت این که شیفته هم هستند این است که ارتباط خود را در فضای مجازی شروع کرده‌اند و خود را شخصیت مطلوبی جلوه داده‌اند و عاشق هم شده‌اند، بعد که در دنیای واقعی یکدیگر را دیده‌اند، ذهنشان تفاوت‌ها را نمی‌بیند و قبول نمی‌کند که او همان فرد مطلوبی نیست که قبلا در فضای مجازی می‌شناخته است. بنابراین نمی‌توانند قضاوت درستی داشته باشند؛ پس رابطه خوب باید در دنیای واقعی شروع شود اما می‌تواند در فضای مجازی ادامه پیدا کند.

فضای مجازی

  • در فضایی مثل اینستاگرام صفحات زیادی می‌بینیم از افرادی که هر روز عکس‌های زیادی از زندگی ایده‌آل و بی‌عیب و نقص خودشان به اشتراک می‌گذارند. به نظر شما آیا اینکه چنین زندگی کامل و ایده‌آلی از خود می‌سازند کار درستی است؟ آیا درست است که دیگران را در زندگی شخصی خود شریک کنیم؟ آیا باید از مشکلات و سختی‌هایمان هم تصاویری را به اشتراک بگذاریم؟

این امر را باید از دو جنبه بررسی کرد، اول تاثیری که این کار روی خود فرد می‌گذارد و دوم تاثیری که روی دیگران می‌گذارد.

ابتدا باید دید هدف چنین افرادی چیست؟ چرا تصاویر اتفاقات خوب و موفقیت‌هایشان را به اشتراک می‌گذارند؟ خیلی افراد هدفشان پوشاندن نقص‌ها و کمبودهاست. وقتی با خودشان خلوت می‌کنند می‌بینند که کمبودهایی دارند و این کمبودها را از این طریق جبران می‌کنند تا پز دهند و از دیگران کم نیاورند. این روش باعث می‌شود آن کمبودها عمیق‌‌تر شوند، چون خود فرد می‌داند چیزی که نشان می‌دهد نیست و در اصطلاح «وانمودگرایی» می‌کند. پشت تمام این تصاویر شاد و زیبا یک اندوهی است که بالاخره روزی گریبان او را می‌گیرد.

درواقع اندوه او آتشی زیر خاکستر است که شما کمبودهایی دارید و نارضایتی درونی دارید و با گذاشتن تصاویری از زندگی ایده‌آل‌تان مسکن‌وار، مشکلات خود را می‌پوشانید. هرچه این کار را بیشتر می‌کنید، آن حس نارضایتی بیشتر می‌شود، فرد با خودش می‌گوید: من می‌دانم که این‌گونه نیست و دارم سرخودم کلاه می‌گذارم. این حس کم‌کم به جایی می‌رسد که فرد با حالتی مثل افسردگی مواجه می‌شود و یا به پوچ‌گرایی می‌رسد. پس این مشکلات از جایی منشا می‌گیرند که فرد حس رضایت درونی ندارد اما تظاهر می‌کند از همه‌چیز رضایت دارد. هرچه این نمایش بیشتر شود، درون فرد ناآرام‌تر شده و آشوب بزرگ‌تری درون او برپا می‌شود. فرد در این حالت در تناقض قرار می‌گیرد و حال روانی او بدتر می‌شود.

تاثیر نمایش زندگی ایده آل و بی نقص روی دیگران در فضای مجازی

قسمت دوم تاثیری است که این کار روی دیگران می‌گذارد. بیان بیش‌از‌حد این نکات موجب می‌شود تماشاگران خودشان را مدام با این فرد مقایسه کنند. یکی از مشکلاتی که در نتیجه استفاده بیش‌از‌حد از فضای مجازی بروز می‌کند، افسردگی است. به این معنا که فرد مدام خودش را با دیگران مقایسه می‌کند و چون حالت انتخابی وجود دارد که یک نفر فقط جنبه‌های خوب زندگی‌اش را نمایش می‌دهد، حس می‌کند دیگران بسیار خوشحال و موفق هستند و او این‌گونه نیست.

  • آیا باید مشکلات زندگی را هم در فضای مجازی نمایش داد؟

واقعیت این است که باید کاربرد شبکه‌های اجتماعی را درنظر بگیریم. مثلا فضایی مثل اینستاگرام جایی است که در اصل برای عکاسی بوده است. مسائل اجتماعی را باید در این فضا نمایش داد. وقتی این فضا بیش‌از‌حد شخصی شود، مشکل‌ساز می‌شود. باید بین جنبه اجتماعی و شخصی مطالب تعادل برقرار شود. باید مطالبی به اشتراک گذاشت که برای همه قابل استفاده باشد و حالا در این میان درمورد مسائل شخصی هم می‌توان با رعایت تعادل، مطالبی را بیان کرد ولی اینکه این فضا به ابزار و مکانی برای فخر فروشی تبدیل شود، عواقب ناخوشایندی دارد.

محافظت از خود در فضای مجازی و اینستاگرام

  • افرادی‌که این صفحات را می‌بینند، حسرت می‌خورند، ناخودآگاه باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه می‌کنند، تماشاگران این صفحات چه مسائلی را باید درنظر بگیرند که با دیدن این تصاویر از لذت زندگی خودشان محروم نشوند؟

گاهی یک نفر بیش‌ازحد تحت تاثیر این شبکه‌هاست و به کمک نیاز دارد چون غرق شده است. در این موارد باید خودش را مدتی از این فضا دور نگه دارد و از امدادهای مشاوران و روان‌شناسان بهره بگیرد؛ چون بخشی از این اتفاق ناخودآگاه اتفاق می‌افتد. وقتی مدام خبرهای خوب از دیگران می‌بینید ناخودگاه ذهنتان به این سمت می‌رود که همه وضعشان خوب است و فقط من مشکل دارم. این اتفاق اگر مدت زیادی طول بکشد و حالت بحرانی پیدا کند، فرد با کمک نیاز دارد.

اما قبل از اینکه مشکل حالت بحرانی پیدا کند، باید افراد به این موضوع توجه کنند که الان در فضایی مثل  اینستاگرام رسم بر این است که مردم فقط خوشی‌ها و موفقیت‌هایشان را نمایش دهند. این موفقیت‌ها هم فقط برای یک نفر نیستند، من به‌عنوان مثال هزار نفر را فالو کرده‌ام و هر روز هزار عکس از هزار نفر را می‌بینم. خود من هم قطعا در طول یک روز یک اتفاق خوشایند دارم اما چون عکس‌های این هزار نفر را می‌بینم، حجم زیاد این عکس‌ها موجب می‌شود من فکر کنم موفقیت‌ها و شادی‌های آن‌ها بیشتر از من است. همچنین می‌توانید دیگران را با خودتان مقایسه کنید. به این موضوع فکر کنید که مگر خودتان مشکلاتتان را نمایش می‌دهید؟ پس دیگران هم به همین شکل هستند و سعی می‌کنند فقط زیبایی‌های زندگی‌شان را نمایش دهند.

پس افراد باید هوشمند باشند و به محض اینکه می‌بینند بیش‌ازحد وارد این فضاها و چرخه منفی آن‌ها شده‌اند، سریع خود را از این چرخه بیرون بیاورند.

فضای مجازی

  • راهکار خاصی دارید برای اینکه بتوانیم از زندگی خودمان بیشتر لذت ببریم؟

بخشی از این موضوع به عزت‌نفس برمی‌گردد که بحثی بسیار جدی و پیچیده است که اگر فرد عزت‌نفس بالایی داشته باشد، دیگر دنبال زندگی دیگران نخواهد بود و به آنچه که دارد راضی خواهد بود. عزت‌نفس یعنی اینکه به داشته‌های خودمان توجه کنیم و آن‌ها را ارزشمند بدانیم. هرکسی در زندگی یک‌سری داشته‌هایی دارد، مشکل نبود این داشته‌ها نیست، مشکل بی‌ارزش‌شمردن آن‌هاست. پس باید تلاش کنیم مرتب به داشته‌ها و موفقیت‌هایمان فکر کنیم. همچنین باید به کارهای مثبتی که انجام می‌دهیم فکر کنیم، افراد باید دفترچه‌ای داشته باشند که ویژگی‌ها و کارهای مثبتی که باید انجام دهند را در آن بنویسند، بعضی از این مسائل خیلی بدیهی هستند اما بسیار مهمند. مثلا مسائلی که مربوط به سلامتی هستند یا مربوط به اطرافیان و شرایط زندگی هستند، معمولا ما داشته‌هایمان را به‌عنوان بدیهات درنظر می‌گیریم؛ درصورتی‌که هرکدام آن‌ها نباشند، مشکلات بسیاری خواهیم داشت؛ پس هر روز به یکی از امکانات و نعمت‌هایی که داریم باید فکر کنیم.

نکته دیگر این است که هر روز برای خودمان برنامه مشخصی داشته باشیم، چند کار مثبتی که می‌خواهیم انجام دهیم را انتخاب کنیم، این کارها می‌توانند خیلی کوچک باشند؛ مثل آب‌دادن به گل‌ها. این کار بسیار کوچک است اما اگر آن را انجام ندهیم آسیبی ایجاد می‌شود. شب هم هنگام خواب به کارهای مثبتی که درطول روز انجام دادند فکر کنند و خداراشکر کنند که توانستند آن کارها را انجام دهند و می‌توانند برای روز بعدشان تصمیم بگیرند که کارهای بهتر و بیشتری را انجام دهند.

پس اگر نگاهمان را از نگاه بیش‌ازحد کلی به نگاه جزیی نگر تغییر دهیم نکات مثبت ببیشتری را می‌توانیم در زندگی خودمان ببینیم که به ما انرژی می‌دهند. این‌ها در مجموع احساس عزت‌نفس را بالا می‌برند.

نقش تربیت در حس منفی افراد به خودشان

تربیت هم در این زمینه بسیار مهم است، اینکه پدر و مادربه نقاط قوت فرزندشان تاکید دارند یا آن چیزهایی که او ندارد. مثلا اگر فرزندشان درسش خوب نیست بیشتر به درس او توجه می‌کنند، اگر ورزش نمی‌کند، ورزش برایشان مهم است و همیشه یک نگاه منفی به فرزندشان دارند و همان چیزی را که او ندارد، مهم‌تر می‌دانند. این والدین فرزندانی تربیت می‌کنند که نگاهشان به خودشان منفی است. وقتی این نگاه منفی وارد فضای اجتماع مجازی شود حالت نارضایتی شدید از خود را ایجاد می‌کند.

نحوه کنترل فضای مجازی برای فرزندان

  • امروز دیگر همه ناچار هستیم در فضای مجازی حضور داشته باشیم. حتی بسیاری از مدارس دیگر تبلت را جایگزین دفتر و کتاب کرده‌اند پس والدین دیگر نمی‌توانند مانند چند سال قبل فرزندانشان را از این وسایل منع کنند، کنترل کامل فرزندان هم کار دشواری است. چطور می‌توان ارتباطی برقرار کرد تا بتوان فرزندان به میزان کافی آگاه کرد تا با دید بازتر وارد فضای مجازی شوند و ارتباطات سالمی را تجربه کنند؟

در بحث کنترل فضای مجازی چند نکته بسیار مهم است، اول اینکه نباید تسلیم شویم. بسیاری از والدین خودشان را در برابر این فضا باخته‌اند و منفعل هستند، اما اساسا این کار اشتباه است. ما باید برنامه مشخص و قانون داشته باشیم؛ چون این موضوع در تمام جوانب زندگی تاثیر دارد، اگر بی‌مسئولیت برخورد کنیم، در همه‌چیز بی‌‌مسئولیتی کرده‌ایم.

نکته دوم اینکه آشنایی و ورود به فضای مجازی لازم است، اما این ورود باید مطابق با قوانین خاصی باشد که استفاده از این فضا مستلزم رعایت یک‌سری قوانین است. مثل نوع استفاده، مدت زمان حضور در این فضا و محتوای مجازی که می‌توان از آن استفاده کرد. پدر و مادر باید در این زمینه کاملا باهم هماهنگ باشند.

در سنین پایین اصلا دلیلی ندارد که از این فضا استفاده شود، استفاده کودکان در سنین پایین نوعی خیانت تربیتی است. حتی بنیانگذاران این فضاها نیز محدودیت سنی برای آن درنظر گرفته‌اند اما می‌بینیم که یکسری والدین افتخار خود می‌دانند که فرزند 5-6 ساله آن‌ها از اینترنت به خوبی استفاده می‌کند و یا در فضای مجازی حضور دارد.

وقتی فرزندان در ابتدا وارد فضای مجازی می‌شوند در ابتدا حتما باید نظارت وجود داشته باشد، آن‌ها نباید فضای خصوصی در دنیای مجازی داشته باشند؛ مثلا اگر بچه مثلا به 14-15 سالگی رسید و می‌توانست در تلگرام با دوستانش ارتباط برقرار کند، باید از گوشی پدر و مادرش به شکل مشترک استفاده کند تا امکان کنترل و نظارت برای والدین هم وجود داشته باشد تا کم‌کم آموزش‌های لازم به نوجوان داده شود. والدین باید به فرزندانشان سواد رسانه‌ای را آموزش دهند که در فضای مجازی به چه نکاتی باید توجه کنند و این آموزش‌ها به تناسب سن بچه‌ها آموزش داده می‌شود. مشکل زمانی ایجاد می‌شود که بچه‌ها بدون آموزش وارد این دنیا می‌شوند؛ درحالی‌که برای هیچ کار دیگری آن‌ها را بدون آموزش رها نمی‌کنیم. همان‌طور که آموزش رانندگی و شنا و ورزش و نقاشی و... ضروری است، استفاده از فضای مجازی نیز نیازمند آموزش است.

فضای مجازی

  • از چه سنی بچه‌ها مجاز به استفاده از موبایل و تبلت هستند؟

اگر بخواهیم کلی بگوییم، فضای مجازی نباید در سنین پایین استفاده شود. استفاده مشترک از موبایل و تبلت هم باید تا حد ممکن به تاخیر بیفتد. بعد 13-14 سالگی با کنترل کامل می‌توان استفاده مشترک را آغاز کرد.

موبایل شخصی و استفاده از اینترنت هم باید تا حد ممکن به تعویق بیفتد، اگر خانواده‌ها ارتباط درستی با فرزندشان داشته باشند، فرزندشان می‌پذیرد.

پس سن خاصی را بیان نمی‌کنیم، اما زیر ده سال استفاده از موبایل اصلا ضرورتی ندارد و بعد از آن هم باید نظارت مستقیم وجود داشته باشد و ضمن دادن آموزش و آگاهی‌های لازم می‌توان بین 13 تا 18سالگی بچه را کم‌کم به جایی رساند که بتواند به‌طورمستقل از فضای مجازی استفاده کند. این سن در خانواده‌های مختلف متفاوت است.

نکته مهم کنترل است؛ یعنی باید بچه‌ها بیاموزند که فضای مجازی نیاز به کنترل دارد، یعنی تا زمانی‌که والدین بر او نظارت می‌کنند، از یک زمانی به بعد هم خودش باید بر رفتار خودش در فضای مجازی نظارت داشته باشد.

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background