بیایید با هم حرف بزنیم
تحلیل روانشناسی فیلم «بمب، یک عاشقانه»
فیلم بمب، یک عاشقانه
نویسنده و کارگردان فیلم بمب، یک عاشقانه: پیمان معادی
بازیگران فیلم بمب، یک عاشقانه: لیلا حاتمی، پیمان معادی، حبیب رضایی و...
تهیهکننده فیلم بمب، یک عاشقانه: احسان رسولاف
«بمب، یک عاشقانه» یک فیلم عاشقانه نوستالوژیک است كه ماجراي زندگي ایرج (پیمان معادی) و میترا (لیلا حاتمی)، زن و شوهری فرهنگی را روایت میکند که در تهران سال 66 و در اوج بمبارانها، رابطهشان دچار سردی شده است.
فیلم بمب، یک عاشقانه با نشاندادن فضاي مدرسه در آن سالها، نگاهی انتقادي به وضعیت مدارس آن زمان دارد. سيستم آموزشي مبتني بر تنبيه و تخريب اجتماعی و خالي از شور و احساسات، بچهها را دروغگو بار ميآورد و آنها را بهسمت حيلهگري و رياكاري سوق ميدهد، شادي را سركوب ميكند و عزتنفس آنها را هم از بین میبرد.
پژوهشهاي روانشناسان تربيتي نشان داده است كساني كه شاهد تنبيهشدن افراد توسط ديگران بودهاند، افراد عصبي و پرخاشگرتری هستند؛ بنابراين مدرسه با تنبيه دانشآموزان جلوي يك عده ديگر، افراد پرخاشگري را تحويل جامعه ميدهد. پس ميتوان ريشه خيلي از مشكلات اجتماع امروز ایران را در فضای اين مدرسهها پيدا كرد.
ریشه اصلي طلاق عاطفی در فیلم بمب یک عاشقانه
در فیلم بمب، یک عاشقانه ایرج، ناظم مدرسه و بهواسطه شغلش سختگير و قاطع و خشك است؛ همچنين فردي درونگرا و كمحرف است.
ميترا و ايرج دچار طلاق عاطفي شدهاند و زیر یک سقف زندگي ميكنند؛ درحالیکه هیچ ارتباط عاطفي، كلامي و فيزيكي بین آنها وجود ندارد. آنها حتي هنگام بمباران و با شنیدن صدای آژیر قرمز هم مانند ساير همسايههايشان به پناهگاه نمیروند، چون احساس ميكنند ديگر چیزی برای ازدستدادن ندارند!
ریشه اصلي طلاق عاطفی در ناتواني در برقراري رابطه صحیح کلامی و مهارتهای لازم برای بیان خواستهها از همسر است؛ همانطورکه در سكانسي، ميترا به شاگردش توصیه کند تا براي حل مشکلش با پدر و مادرش گفتوگو کند و تاكيد دارد كه گفتوگو راهي مهم برای حل مشكلات است. اينجا ميترا، نهفقط به شاگردش، بلكه به كودك لجباز درون خودش هم اين توصيه را ميكند؛ چرا كه كليد حل مشكلات زندگي شخصياش را در گفتوگو با همسرش ميبيند. در نهايت هم در همان شب سكوت را ميشكند و حرفايش را به ايرج ميزند.
یکی از دانشآموزان ايرج (سعيد) در پناهگاه با ديدن دختر همسایه عاشق او شده است. در سكانسي از فيلم نشان داده میشود كه او در نماز جماعت مدرسه آرزو ميكند که جنگ تمام نشود تا بتواند شبها در پناهگاه دختر همسايه را ببيند که عشق پرشور و كودكانه سعيد را نشان میدهد.
سرکوب کودک درون
سعيد براي بيان عشقش به دختر همسايه، نامهاي مينويسد و ايرج نامه عاشقانه دانشآموزش به دختر همسايه را ميخواند و بسيار تحتتاثير آن قرار ميگيرد. اين موضوع نشان ميدهد که گاهي میتوانیم از بچهها هم ياد بگيريم؛ چراکه بچهها در بيان احساسات از ما موفقتر هستند؛ زیرا کودک درونشان فعال است.
كودك درون منبع احساسات ما است و از مهمترین دلايل ناتوانايي در بيان احساسات بيتوجهي و سركوبي كودك درون است. ما بايد خودمان را رها كنيم، پا روي ترسهايمان بگذاريم و احساساتمان را بيان كنيم و حرفهايمان را بههم دیگر بزنيم؛ چرا كه فرصت كوتاه است و گاهي خیلی زود، دیر میشود.
شجاعت سعيد در بيان عشق پرشورش به دختر همسايه، تحولي در ايرج ايجاد كرد تا تصميم بگيرد حرفش را بزند و احساساتش را برای همسرش بيان كند .
یکی از مهمترين مشکلات در زندگي مشترك هم همين است كه زوجها احساساتشان را بيان نميكنند، براي حل مسائلشان با هم حرف نميزنند و محبتشان را با كلام نسبتبههم ابراز نميكنند. اين موضوع كمكم رابطه بهسمت سردي و نابودي ميبرد.
پس با دیدن این فیلم تصمیم بگیرید كه با همصحبت كنید. براي حفظ رابطهتان و براي ازدستندادن كساني كه دوستشان داريد، برای حل مسائل زندگی و رفع مشكلات زندگیتان باهم حرف بزنيد؛ لجاجت و یكدندگی را كنار بگذاريد و با هم گفتوگو كنيد. گفتوگو كلید حل بسیاری از مسائل است كه از طریق آن میتوان از كاهش عشق و محبت و ايجاد سوءتفاهم در زندگی مشترك پیشگیری كرد.
زینب شرعالاسلام