بزرگترین ریسک این است که هیچ ریسکی نکنید!
ریسکها را در آغوش بگیرید!
در اقتصاد جملهی معروفی است که میگوید: «هیچ ناهار مجانی وجود ندارد!» و این یعنی هیچچیزی در این جهان بدون هزینه نیست و هر انتخابی هزینهای دربر دارد. اساس تفکر اقتصادی همین است که همواره انسان در معرض انتخاب و تصمیم است. هر فرد باید روزانه هزاران تصمیم بگیرد و کسی از نظر اقتصادی بهینه عمل میکند که فایدهی هر تصمیمش از هزینهی آن بیشتر باشد. هیچ تصمیمی در زندگی بدون هزینه نیست. زمانیکه شما تصمیم گرفتهاید این مقاله را پیشِروی خود بگیرید و بخوانید، هزینه دادهاید؛ هم هزینهی مالی خرید مجله و هم هزینهی زمانیکه بهجای خواندن این مقاله، میتوانستید بهکار دیگری مشغول شوید. درنهایت زمانی خواندن این متن برای شما یک تصمیم بهینه، منطقی و اقتصادی بهحساب میآید که فایدههای آن برای شما نسبتبه هزینههایی که در بالا اشاره شد، بیشتر باشد. بنابراین هیچ ناهار مجانی وجود ندارد!
ریسک و ناهار مجانی
در مقالات گذشته دربارهی مدیریت پول و نحوهی درست خرج کردن و پسانداز کردن نوشتم و در این مقاله میخواهم با شما پیرامون موضوع «ریسک» صحبت کنم. ریسک و مدیریت ریسک، بخشی جدانشدنی و مهم از سواد مالی و مدیریت مالی فردی است. ممکن است این موضوع به ذهن شما رسیده باشد که رابطهی ناهار مجانی و ریسک در چیست؟!
هدف همهی ما از فعالیتها و تصمیمات اقتصادیمان این است که رفاه، آرامش و احساس خوشبختی بیشتری داشته باشیم و بالطبع، رفاه و آسایش ایجاد نمیشود مگر در سایهی رفاه مالی بیشتر. اما موضوع این است که برای رفاه مالی بیشتر، نیاز است که درآمدهای بالاتر و سرمایهگذاریهای سودآورتری داشته باشیم و داشتن درآمد و سرمایهگذاریهای پرسود، ایجاد نمیشود مگر با پذیرفتن ریسک. درواقع ریسک، هزینهی سرمایهگذاری است. عموما آدمهایی میتوانند درآمدهای بالاتر و سرمایهگذاریهای سودآورتری را تجربه کنند که ریسکها و مخاطرات را میپذیرند. اگر بخواهم در یک جمله موضوع را خلاصه کنم باید بگویم که برای پولدار شدن مانند بهدست آوردن هر چیز دیگری باید هزینه داد و هزینهی سرمایهگذاریهای پرسود و ثروتمند شدن، ریسک کردن است. البته ریسک کردن با خطرکردن بی محابا دو موضوع متفاوت است. ریسک، باید براساس اصولی باشد که در همین مقاله به آنها خواهم پرداخت.
ریسک چیست؟
ریسک درحقیقت پتانسیلِ محقق نشدن انتظارات شما از یک تصمیم است؛ بهعبارت دیگر ریسکِ سرمایهگذاری، احتمال کمتر بودنِ سود سرمایهگذاری نسبتبه سود مورد انتظار ما در پیش از سرمایهگذاری است. زمانیکه پول خود را در یک سپردهی بانکی با نرخ سود مثلا 18درصد در بانک سپردهگذاری میکنیم، درحقیقت احتمال اینکه این بازدهی محقق نشود خیلی کم یا حتی نزدیک به صفر است و مطمئن هستیم که با سپردهگذاری در بانک، میتوانیم سالانه 18درصد سود کنیم. بهبیان دقیقتر، سرمایهگذاری ما 18درصد بازدهی دارد. اما در مقابل، زمانیکه پول خود را مثلا در بازار بورس سرمایهگذاری میکنیم، احتمال دارد سودی که درنهایت نصیب ما میشود خیلی بیشتر یا خیلی کمتر از آن چیزی باشد که در ابتدا تصور میکردهایم و این یعنی بازار بورس دارای ریسک بالایی است زیرا ممکن است آن چیزی که بهعنوان بازدهی نصیب ما میشود با احتمال زیاد کاملا دور از انتظار ما باشد و نهتنها سودی نصیب ما نشود، بلکه با ضرر نیز مواجه شویم.
ریسکهای درون در اقتصاد
بهطور کلی ریسک هایی که در مسائل و تصمیمات اقتصادی پیشروی من و شما هستند. به دو گروه ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک تقسیم میشوند. ریسکهای سیستماتیک به آن دسته از ریسکهایی گفته میشود که بتوان با استفاده از برخی روشها از آنها اجتناب کرد یا احتمال وقوع آنها را کاهش داد. بهعبارتی این نوع ریسکها، ریسکهای قابل اجتناب و قابل مدیریت هستند.و به عوامل بیرونی و خارج از توان بستگی ندارند.
در یک مثال غیراقتصادی، تصور کنید که تصمیم گرفتهاید با خودروی شخصی به سفر بروید. ریسک تصادف در مسیر، یک ریسک جدی در مسافرت بهحساب میآید که بهدلایل مختلفی رخ میدهد؛ اعم از کیفیت پایین خودروها، وضعیت نامناسب جادهها و رانندگی نامناسب سایر رانندهها که در اختیار من و شما نیستند و اصطلاحا عوامل بیرونی و خارج از کنترل بهحساب میآیند. اما در مقابل عوامل دیگری مانند رانندگی پرخطر، رانندگی با خودرویی که لاستیکهای مناسبی ندارد یا رانندگی در شرایط خستگی نیز وجود دارند که این دسته از عوامل، در کنترل ما بهحساب میآیند و میتوانیم با رانندگی مطمئن، عدم سبقت غیرمجاز، چک فنی خودرو و... ریسک تصادف را تا حد قابلتوجهی کاهش دهیم.
در حوزهی مسائل مربوط به سرمایهگذاری هم دقیقا ماجرا همین است. سرمایهگذاری در بورس با ریسک همراه است اما بخشی از این ریسکها میتواند به کمک آموختن دانش سرمایهگذاری در بورس، خرید شرکتهای با ریسک پایینتر یا حتی سرمایهگذاری غیرمستقیم (سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری یا بهرهگیری از مشاوران و سبدگردانهای خبره)، ریسک ضرر در بورس را تا حد زیادی کاهش داد.
ریسکهای بیرون در اقتصاد
اما در مقابل، ریسکهایی وجود دارند (غیرسیستماتیک) که تحتتاثیر عوامل بیرونی شکل میگیرند و کنترلی بر آنها نداریم. بارزترین ویژگی آنها این است که در اکثر اوقات، قابل پیشبینی نیستند. تحریمهای اقتصادی، جنگها، شیوع بیماریهای واگیردار، شرایط کلان اقتصادی کشور، قیمت نفت و سایر کالاهای اساسی، همگی نمونههایی هستند.که میتوانند بازدهی و نتیجهی سرمایهگذاریهای ما را متاثر کنند، بیآنکه بتوانیم نقشی در آنها داشته باشیم. مثال سفر با خودروی شخصی را بهیاد بیاورید. کیفیت جادهها، کیفیت پایین بسیاری از خودروهای داخلی و... عواملی هستند.که در اختیار من و شما نیستند.
این سوال برای شما پیش میآید که درنهایت چه باید کرد؟ ریسکهای غیرسیستماتیک (درونی) را میتوان با کمک دانش، تجربه و سایر ابزارهای در دسترس کاهش داد اما تکلیف ریسکهای سیستماتیک چه میشود؟! واقعیت این است که در حوزهی سرمایهگذاری برای این موضوع معروفترین و درعینحال، کارآمدترین روشی که پیشنهاد میشود، متنوعسازی داراییها یا همان داشتن سبد سرمایهگذاری است.
مواجهه با ریسک در اقتصاد
افراد، بسته بهمیزان دانش مالی، تجربهها، آموختهها و شرایط اقتصادی و کاری که دارند، در مواجهه با مسئلهی ریسک، متفاوت از یکدیگر عمل میکنند. بهطور کلی در مسئلهی ریسک به چهار روش میتوان عمل کرد:
اجتناب: بهخاطر ترس از ریسک، کلا ریسک کردن را کنار بگذاریم و بهطور مثال، تمام پولها را در گوشهای پنهان کنیم یا در یک حساب سپردهی بانکی بگذاریم و سود حداقلی از بانک بگیریم. در این حالت درست است که از اصل پولمان مراقبت کردهایم اما درواقع هزینهی سنگینی بابت اینکه از بازدهی سایر بازارها و ابزارهای سرمایهگذاری نظیر بورس، طلا یا ملک غافل شدهایم، پرداخت کردهایم.
پذیرش ریسک: این عبارت اشاره به آنهایی دارد که ریسک را با تمام وجود و بدون مدیریت میپذیرند و درست در مقابل اجتنابکنندگان یا ریسکگریزان قرار میگیرند. موقعیت پذیرش، اشاره بهموقعیتی دارد که در آن فرد، درحالتی کاملا ریسکپذیر قرار دارد و بدون کنترل و مدیریت ریسک، آن را به جان میخرد و خود را در معرض خطر بسیار بالایی قرار میدهد. برای نمونه، کسانی که بدون داشتن دانش و تجربهی کافی و با یک پول غیرقابل چشمپوشی، وارد بازار بورس، کریپتوها و... میشوند، نتیجهای جز شکست سنگین برای خود رقم نمیزنند. کسانی که ریسکپذیری بالایی دارند، ممکن است در کوتاهمدت و در اثر اتفاقات، نتایج مطلوبی هم بگیرند اما قطعا دائمی نخواهد بود.
احتیاط در ریسک: در میانهی ریسکگریزان محتاط و ریسکپذیران غیرمنطقی، گروهی قرار دارند که در عین پذیرفتن ریسک و ضروری دانستن آن در زندگی، از ابزار مدیریت ریسک هم استفاده میکنند. در بخشهای قبل گفتم که تنوع سبد دارایی، یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت ریسک در زمینهی سرمایهگذاری است. یعنی پساندازهای ما بهجای اینکه همگی به یک بازار (مثلا فقط طلا یا فقط بورس) اختصاص یابد، بهطور منتوع، هم در طلا، هم در بورس و حتی بخشی از آن بهصورت سپردهی بانکی در بانک سپردهگذاری شود. ارتقای سطح دانش مالی و سرمایهگذاری، ورود به بازارها با پولهای کوچک و کسب تجربهی ارزانقیمت و بهرهگیری از مشاوران شناسنامهدار، از بهترین روشهای مدیریت ریسک قلمداد میگردند.
انتقال ریسک: میتوان ریسک کرد و کل ریسک را با هزینهی نهچندان زیادی به فرد دیگری انتقال داد. بیمهها نمونهی بارز این نوع مواجهه با ریسک هستند. بیمهی آتش سوزی، بیمهی تکمیلی درمان، بیمهی شخص ثالث و بدنهی خودرو، بیمهی مسئولیت و... همگی ابزارهایی هستند.که بهما کمک میکنند ریسک خود را به فرد یا شرکت دیگری منتقل کنیم. بهطور مثال در عین اینکه بهخود اجازه میدهیم ریسک کرده و رانندگی کنیم، در همان حال، یکی از ریسکهای مهم رانندگی یعنی تصادف و خسارات ناشی از آن را به یک بیمه منتقل میکنیم تا در صورت سانحه و ایجاد تعهدات مالی، یک شرکت بیمهای جبران آن را بر عهده گیرد.
در پایان، اگر دنبال ناهار هستیم، باید بدانیم که ناهار مجانی وجود ندارد و باید هزینه داد. هزینهی ثروتمند شدن، هزینهی داشتن سرمایهگذاریهای پرسود و درنهایت هزینهی پولدارتر شدن، ریسک کردن است؛ اما ریسکی مدیریت شده. استفاده از بیمهها، تنوعبخشی به داراییها و دانش و تجربه، بخشی از مهمترین ابزارهای مدیریت ریسک هستند.که میتوانند ریسک را به عنصری دوستداشتنی و رشددهنده تبدیل کنند. نه اجازه دهیم ریسکها ما را در خود غرق کنند و نه آنها را کنار بگذاریم و از زندگی حذف کنیم. ریسکها را باید با ابزار مدیریت ریسک در آغوش گرفت.
نویسنده: فرید اسماعیلیان