خداحافظ ای همنشین همیشه
مواجهشدن با مرگ و فقدان عزیزان
ما همه از بهر مردن زاده ایم / جان نخواهد ماند و دل بنهاده ایم عطار همه ما میدانیم که بین تولد و مرگ تجربهای وجود دارد که آن را «زندگی» مینامیم و آدمی در طول این تنها زندگی خود، ناگزیر با فقدانهای متعددی مواجه خواهد بود. اولین فقدان ،جدایی از رحم امن مادر است و بعد از آن سلسله فقدانها شروع میشوند تا به فقدان نهایی، یعنی مرگ، برسیم. با این حال، بشر سودای جاودانگی، تمامیت و تملک را در سر دارد و میخواهد هر آنچه را که دارد، مخصوصا عزیزانش را، همانطورکه هستند. حفظ کند و پیری، بیماری، فقدان و مرگ او را بهشدت میترساند و آشفته و پریشانش میکند.
اما بحث این روزهایمان متفاوت است. در این روزهای پر از التهاب، پر از اخبار ناگوار و پر از هراس از مرگ، داستان چیز دیگریست. برای بعضی از ما، ترس و هراس از مرگ و فقدان، به هراس از زندگی بدل شده است؛ گویی با تلاش برای دورنگهداشتن مرگ از خود و عزیزانمان، زندگی را هم از خود دور کردهایم.
در بحران جهانی بیماری «کووید 19» و با توجه به شرایط خاصی که جهانیان با آن درگیرند، متاسفانه مرگ و زندگی روی دیگر خودشان را برایمان به نمایش گذاشتهاند: شکننده، بیثبات و بیرحم.
هرروز را بهگونهای زندگیکردن که انگار در لبه زندگی قرار داریم، به ما یادآور میشود که شرایط تا حدی از کنترل ما خارج است. همچنین به ما یادآور میشود که در دنیای یکدیگر حضور پیدا کنیم، زیرا در عشق، زندگی و مردن، مهمترین چیز، حضور کامل داشتن است. میخواهم از تمرین حضور در زندگیها بگویم؛ یعنی تقدیمکردن هدیه حضور به کسانی که هستند. مرگ به ما میگوید تا ابد نخواهی ماند و عزیزانت هم نخواهند ماند. پس شاید درس اول این روزهایمان با عشق بههممتصلشدن باشد. شاید جسم ما نتواند کنار هم باشد، اما قطعا میتوانیم عواطف اصیلمان را نثار هم کرده و یکدیگر را از عشق، محبت و توجه سیراب کنیم. زندگی پستیوبلندیهای خودش را دارد و ما نمیتوانیم تمام مشکلات عزیزانمان را برطرف کنیم، اما میتوانیم بهخاطر آنها و بهخاطر خودمان، کنار هم حضور داشته باشیم. آیا این چیزی جز تجلی عشق در این تنها فرصت زندگی است؟
آدمی
ادامه آرام آدمیست
و همین خوب است که آدمی
آدمی را دوست دارد
سید علی صالحی
راهکار گذر از ترس از مرگ و بلاتکلیفی
- این روزها خیلی از ما در بلاتکلیفی هستیم و ممکن است عزیزانمان بهخاطر ابتلا به بیماری کرونا در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانی بستری باشند؛ این یعنی قرارگرفتن در برزخ فقدان احتمالی که خودش یک فقدان تمام عیار است. ممکن است ساعتها منتظر جواب آزمایش، گزارش سیتیاسکن یا چیزهای دیگری باشیم؛ ساعتهایی که نمیگذرند؛ همان زمانهایی را میگویم که عزیزمان درحال مبارزه با بیماری و ما درحال دستوپنجهنرمکردن با فقدان هستیم؛ به اعتقاد «دیوید کسلر»، متخصص مرگ، برای این روزهای سخت و این دقایق کشنده از موهبت صبر و شکیبایی استفاده کنید و تمایل برای تغییر را کنار بگذارید. واقعیت این است که در همین لحظات سخت هم میشود آرامش داشت؛ کافیست بدانیم صبر عمیق برایمان شفا و آرامش عمیقی را بههمراه میآورد.
- مفهوم بعدی پذیرش است. میدانم در مقابل مرگ عزیزانمان، مخصوصا وقتی ناگهانی رخ میدهد، صحبت از پذیرش کار سادهای نیست، اما همه ما به تجربه آموختهایم که اگر نپذیریم و شروع به انکار واقعیت کنیم، فقط همهچیز بدتر میشود. همیشه مبارزهکردن خوب نیست و گاهی باید رها کنیم. رهاکردن و قدم در مسیر پذیرش گذاشتن یعنی تصاویر ذهنیمان را از اینکه هر چیزی باید چگونه باشد، کنار بگذاریم و آنچه را زندگی برایمان به ارمغان آورده، بپذیریم و همراهش شویم. باید بدانیم ما در هر شرایطی، انتخابهایی داریم؛ سپس برای ادامه زندگی به جهان و بهخدا اعتماد کنیم و با زندگی، مرگ و فقدان به صلح برسیم.
به نور بیا
وگرنه تاریکی
تو را لمس خواهد کرد.
سید علی صالحی
وقتی درحال تجربه فقدان یک عزیز هستیم، با احساسات ناخوشایندی همچون درماندگی، خشم، غم و حتی احساس گناه دستبهگریبان خواهیم بود و این دقیقا همان است که باید باشد و فقدان همینطور تجربه میشود. تجربه مرگ عزیزان باعث میشود از هر احساسی تهی شویم، خواب و اشتهایمان زیرورو شود، رودی از درد در قلبمان جاری شود، تصور ادامه زندگی عادی دشوار شده و هرروز، از ابتدا تا انتها، هزاران فکر، هیجان و وضعیت روحی و خلقی را تجربه کنیم.
از آنجا که هیچ دو نفری هرگز جهان را به یک طریق تجربه نکردهاند، تجربه سوگ و فقدان عزیزان نیز برای هر کدام از ما تجربهای منحصربهفرد است؛ اما هرچه هست، همان است که باید باشد و درواقع همه اینها قسمتی از فرایند شفا و التیامیافتن است.