تلههای زندگی
مشکلاتی که ریشه در کودکی دارند
آیا تا به حال چنین حسی داشتهاید که در روابطتان دائما به یک سری مشکلات ثابت بربخورید؟ مثلا اینکه هیچ کس شما رو دوست ندارد، همیشه از شما سوءاستفاده میشود، به شما احترام گذاشته نمیشود، همیشه دیگران شما را کنترل میکنند یا همیشه نادیده گرفته میشوید و حقتان ضایع میشود؟ اینها تلههای زندگی هستند که در طول عمر همیشه با ما میمانند و باعث میشوند که به خودمان آسیب برسانیم.
الگوی ذهنی ما توسط تربیت والدین و نزدیکانمان در کودکی شکل میگیرد و باعث میشود در بزرگسالی نیز تمام اتفاقات را در همین چهارچوب الگوی ذهنی قرار دهیم؛ در نتیجه همیشه نتایج مشابهی را دریافت میکنیم، چرا که این الگوی ذهنی در ناخودآگاه ما ریشه میکند و در بزرگسالی همواره شرایطی را میآفریند که ما از رسیدن به یک سری از نیازها ناکام بمانیم.
احساساتی که توسط تلههای زندگی خلق میشوند بسیار قدرتمندند و به طور آگاهانه نمیتوانید در لحظه کنترلشان کنید؛ بلکه باید آنها را در خود تشخیص دهید و درصدد درمانشان باشید.
با این سری از مقالات همراه ما باشید تا هم متوجه شوید بسیاری از مشکلاتی که با آنها دستوپنجه نرم میکنید ریشه در تلههای زندگی شما دارد که در کودکی شکل گرفته و قابلدرمان است و هم نسبت به رفتارهای خود آگاهتر شوید تا باعث ایجاد این تلهها در فرزندتان نشوید!
نیازهای کودکانه برای عدم درگیری با تلههای زندگی
یک کودک برای رشد نیازهایی دارد تا درگیر تلههای زندگی نشود:
- امنیت
- هویت
- خودابرازگری
- محدودیتهای واقعبینانه
- تفریح
اگر هر یک از این نیازهای اساسی به اندازهی کافی ارضا نشود، باعث بروز تلههای روانی مختلف میشود که در ادامه به آنها میپردازیم.
***
-
نیاز به امنیت
آیا کودک همواره و در شرایط مختلف احساس امنیت میکند؟ به این معنی که والدین بدون هیچ شرط و شروطی او را بپذیرند و دوستش داشته باشند.
آیا والدین در تمام مواقعی که کودک نیاز دارد، دردسترس او هستند؟ این نیاز معمولا در خانوادههایی که در دوران کودکی فرزندشان از هم جدا می شوند یا به هر دلیلی زمان زیادی را در کنار او نبودهاند، سرکوب میشود. تلههایی که به دلیل سرکوب این نیاز خلق میشوند عبارتند از:
- رها شدگی 2. محرومیت هیجانی 3. بیاعتمادی 4. انزوای اجتماعی 5. نقص
-
نیاز به هویت
به این معنا که کودک بتواند از پس کارهای خودش بربیاید و حق اشتباهکردن هم داشته باشد، بدون اینکه از سوی خانواده حس ناکافیبودن را دریافت کند. این نیاز معمولا در خانوادههایی که همیشه تمام کارهای فرزندشان را خودشان انجام میدهند، چون اعتقاد دارند او نمیتواند به خوبی از پس آنها برآید تا حدودی سرکوب میشود. این خانوادهها فرزندانی بدون اعتمادبهنفس را تحویل جامعه میدهند. تلههایی که به دلیل سرکوب نیاز به هویت خلق میشوند عبارتند از:
- وابستگی 2.آسیبپذیری 3. تحولنیافتگی 4. شکست
-
نیاز به خودابرازگری
به این معنا که فرد باید نیازهای خودش را برآورده کند، بدون ترس از اینکه ممکن است طرد شود، بتواند بدون ترس از قضاوت، هیجاناتش را ابراز کند و توسط والدین پس زده نشده یا دچار عذاب وجدان نشود.
تلههایی که به دلیل سرکوب این نیاز خلق میشوند عبارتند از:
- اطاعت 2. ایثار 3. تاییدطلبی
-
نیاز به محدودیتهای واقعبینانه
به این معنا که فرد نیاز به اعمال محدودیتهایی در تمایلات و خواستههایش دارد. خانوادههایی که به اصطلاح فرزندشان را لای پر قو بزرگ کرده و نگذاشتهاند تحت هیچ شرایطی آب در دلشان تکان بخورد این نیاز را در فرزند سرکوب میکنند؛ در نتیجه افرادی پرتوقع و خودشیفته را تحویل جامعه میدهند که همیشه در معرض طردشدن در روابط مختلف هستند. تلههایی که به دلیل سرکوب این نیاز خلق میشوند عبارتند از:
- استحقاق 2.خویشتنداری ناکافی
-
نیاز به تفریح
به این معنا که فرد با خیال راحت بتواند سرخوش، راحت، آزاد و رها باشد و حس نکند که دائما در حال کنترلشدن است یا دائم او را قضاوت میکنند تا درست و عقلانی رفتار کند و خطایی از او سر نزند. خانوادههایی که بسیار وسواسی و قانونمدار هستند یا انتظارات بالایی از کودک دارند، این نیاز را در کودک سرکوب میکنند. تلههایی که به دلیل سرکوب این نیاز خلق میشوند عبارتند از:
- منفیگرایی 2. بازداری هیجانی 3. عیبجویی 4. تنبیه
آیا تمام افراد با تلههای زندگی به یک سبک برخورد میکنند؟
خیر؛ سه سبک مقابلهای مختلف برای برخورد با تله های روانی وجود دارد که افراد در هنگام مواجهشدن با تلههای خود از آن استفاده میکنند:
- تسلیم
فردی که این سبک مقابله را برای برخورد با تله های روانی انتخاب میکند، همان شرایط کودکی را ادامه میدهد؛ یعنی اگر در کودکی مورد بیتوجهی قرار میگرفته، در بزرگسالی هم جذب کسانی میشود که به او بیتوجهی کنند!
- اجتناب
کسی که این سبک مقابله را برای برخورد با تله های روانی انتخاب میکند، از هر موقعیتی که احتمال بروز شرایط کودکیاش را داشته باشد، فرار میکند؛ یعنی اگر در کودکی در جمع مسخره میشده، در بزرگسالی تا جای ممکن از حرفزدن در جمع خودداری میکند.
- جبران افراطی
فردی که این سبک مقابله را برای برخورد با تله های روانی انتخاب میکند، دقیقا متضاد با رفتاری که در کودکی از خود بروز میداده، رفتار میکند؛ یعنی اگر در کودکی خیلی مورد آزار و اذیت قرار میگرفته، در بزرگسالی وقتی در شرایط مشابه کودکی قرار میگیرد او شروع به اذیت دیگران میکند.
***
به یک مثال برای درک بهتر سبکهای مقابلهای با تله های روانی توجه کنید تا بدانید که چگونه میتوان در مواجهه با یک تلهی مشخص، به سه سبک مختلف برخورد کرد:
فرض کنید فردی دچار تلهی نقص است. در این تله، فرد خود را بیارزش و ناکافی میداند و به عبارت دیگر از وجود خود احساس شرم میکند.
اگر این فرد با سبک مقابلهای «تسلیم» با تله نقص و شرم مواجه شود:
او اعتمادبهنفس بسیار پایینی دارد، در برخورد با دیگران با صدایی لرزان و چشمانی بهزمیندوختهشده صحبت میکند، همیشه در حال عذرخواهی است و خود را مسئول تمام اشتباهات و مشکلات روابط میداند. او خود را با دیگران مقایسه میکند، خودتخریبگر بوده و همیشه در حال انتقاد از خود است.
اگر این فرد با سبک مقابلهای «اجتناب» با تله نقص و شرم مواجه شود:
او از صمیمیشدن در هر رابطهای اجنتاب میکند، ترجیح میدهد در گفتوگوها از مسائل پیشپاافتاده صحبت کند و هیچوقت از خودش حرفی نزند، اگر کسی بخواهد به او نزدیک شود او تمام راهها را میبندد و ممکن است برای فرار از این تله به انواع اعتیاد یا پرخوری روی بیاورد. در نهایت هیچوقت حس دوستداشتن یا دوستداشتهشدن را تجربه نمیکند.
اگر این فرد با سبک مقابلهای «جبران افراطی» با تله نقص و شرم مواجه شود:
کسی که در مقابله با تله دست به ضد حمله میزند در ظاهر خود را فردی با اعتمادبهنفس نشان میدهد، بسیار از دیگران انتقاد میکند، مسئولیت اشتباهاتش را نمیپذیرد و در این راه تا حدی سرگرم پنهانکردن تلهی خود میشود که اغلب اطرافیان خود را میرنجاند و سرانجام تنهایی میماند، چون دیگران علاقهای به روابط صمیمانه با او ندارند.
اگر به هر سه سبک مقابله با تله نقص و شرم دقت کنید، متوجه خواهید شد که در هر سه سبک در نهایت فرد تنها میشود و نمیتواند رابطهی خوبی را که از آن لذت ببرد، با دیگران برقرار کند.
در قسمت های بعدی به معرفی تکتک تلههای روانی و نشانههای وجود آنها میپردازیم. با ما همراه باشید.
... ادامه دارد