تحلیل روانشناختی فیلم سینمایی «اینجا بدون من»
باغ وحش شیشهای یلدا
فیلم «اینجا بدون من» فیلمی درام و ایرانی به نویسندگی و کارگردانی بهرام توکلی است که در سال ۱۳۸۹ تولید و در تابستان ۱۳۹۰ اکران شد. فیلمنامهی فیلم اینجا بدون من اقتباسی از نمایشنامهی «باغ وحش شیشهای» اثر «تنسی ویلیامز» است. فاطمه معتمدآریا، صابر ابر، نگار جواهریان و پارسا پیروزفر در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند. فاطمه معتمدآریا برای بازی در فیلم اینجا بدون من برندهی جایزهی بهترین بازیگر زن در سیوپنجمین دورهی جشنوارهی بینالمللی فیلم مونترال کانادا شد.
در میان هجو و هزل محض سینمای ایران، اینجا بدون من را میتوان فیلمی نجیب دانست. توکلی در فیلم اینجا بدون من، چگونگی رخنهی فقر بر عمیقترین لایههای زندگی افراد را نمایش میدهد؛ بهطوریکه در تمام زوایای خلقوخوی آنان رسوخ میکند. هر چند اقتباس از یک نمایشنامهی قدرتمند نظیر باغ وحش شیشهای بهخودیخود نیمی از احتیاجات یک فیلم را برای موفق بودن فراهم میسازد، اما این اثر برگرفتهشده تا حدی پیش رفته که میتوان گفت اینجا بدون من روایت ایرانیزهشدهی نمایشنامهی بینظیر ویلیامز است.
داستان فیلم اینجا بدون من از زبان پسر خانواده به نام «احسان» (با ایفای نقش صابر ابر) بر حول محور دختر جوان خانواده به نام «یلدا» (با ایفای نقش نگار جواهریان) میگذرد. یلدا دختریست که به دلیل نقصی مادرزادی دچار شرم اجتماعی شده و این شرم او را به فردی منزوی و گوشهگیر بدل ساخته است. این وضعیت یلدا در فرهنگ عامه با عنوان درونگرایی تعبیر میشود. اما لازم است در اینجا تفاوتهای میان فرد درونگرا و فرد خجول یا دارای هراس اجتماعی را بیان کنیم.
تفاوت درونگرایی و خجالت
درونگرایی یک تیپ شخصیتی بوده و به افرادی اطلاق میشود که ضمن برخورداری از توانایی برقراری ارتباط با سایر اعضای جامعه، تمایلی به معاشرت زیاد ندارند و از وقتگذرانی با آنها هم احساس شرم، نگرانی و اضطراب نخواهند کرد. اما فرد مبتلا به اضطراب یا هراس اجتماعی شدیدا از مراوده با مردم مضطرب میشود، درحالیکه قلبا علاقهمند به همنشینی با آنهاست. بر این مبنا، یلدا مبتلا به نقص و شرم بوده که خود این امر عامل زمینهساز بروز اضطراب اجتماعی در او شده است.
درواقع هر دوی این فرایندها به طور تنیده در یکدیگر کار میکنند، بدین طریق که فرد مبتلا به هراس اجتماعی به دلیل عدم توانایی در برقراری ارتباط موثر دچار خودپندارهی منفی نسبت به خود و درنتیجه نقص و شرم میشود و بالعکس این مورد هم وجود دارد.
علاوه بر این، یلدا دارای مکانیسم دفاعی بهخصوصی نیز هست. در روانکاوی مبحثی با عنوان مکانیسمهای دفاعی وجود دارد که راهیست برای تخلیهی غیرمستقیم بار هیجانی تحملناپذیر در فرد. برای یلدا این مکانیسم دفاعی حمامبردن مجسمههای شیشهایاش است. درواقع ناخودآگاه یلدا سعی میکند از این راه نگرانیها، ترسها و تنشهای خود را مهار کند. مطابق با روانکاوی فرویدی، این رفتار در واقع نمادی از نیازهای ناخودآگاه یلدا برای آراستن خود و دیده شدن است. به طور کلی بد نیست بدانید که آب ارتباط مستقیمی با کاهش اضطراب در افراد دارد.
پویایی و حرکتی هم که میان اعضای خانوادهی یلدا وجود دارد وضعیت متزلزل و مضطرب یلدا را تشدید میکند. رفتارهای تکانشی مادر سنتی او (با ایفای نقش فاطمه معتمدآریا) از طرفی و سبک مقابلهای اجتنابی احسان، برادر او، از سویی دیگر مانند کاتالیزور عمل کرده و فرایند تقویت احوال نابهسامان یلدا را بغرنجتر میکند.
نقش مادر سنتی
در فیلم اینجا بدون من مادر یلدا زنی است که مدام سعی دارد زمان را به عقب بازگرداند و نمیتواند از بند خاطرات گذشتهی خود رهایی یابد. «فریده» از فرهنگی میآید که آبرو معنا و مفهومی مقدس داشته و چیزی تحت عنوان زن مستقل برای او تعریف نشده است؛ زنی که ارزشهای عرفی غیرمنطقی و غیربالغانه بخشی از ساختار ژنتیکی او شده است. او معتقد است یک زن همواره باید توسط مردی مدیریت شود.
مخاطب نیز با دیدن رفتارهای کودکانهی فریده به یاد تصویر آشنای زنان پایبند به سنتها میافتد. همین رفتار او و نگرشی که به یلدا انتقال میدهد، از جمله هلدادنش به درون اجتماع از طریق ثبتنام دختری خجالتی در کلاس آموزش گروهی گل چینی، مشکل وی را تشدید میکند، زیرا نداشتن آمادگی قبلی عملکرد او را ضعیفتر کرده و موجب کنارهگیری بیشتر او از جمع میشود.
به طور کلی اضطراب اجتماعی در پی تجربیات نامطلوب فرد در اجتماع و باورهای نادرستی که وی در ارتباط با خود دارد ایجاد میشود. طی سکانسی که مادر با دخترش در باب نیمهکاره رهاکردن کلاس گل چینی بحث میکنند، فریده خطاب به او میگوید: «یعنی دختر من نمیتونه جلوی چهارتا آدم دو کلمه حرف بزنه؟!» بدین ترتیب احساس بیکفایتی را در او تقویت کرده و حس گناه را در او پدید میآورد.
در فیلم اینجا بدون من احسان نیز پسری درونگراست که بیشتر بار مالی خانواده بر دوش او قرار دارد و همین مسئولیت او را از پرداختن به علاقهاش، یعنی نویسندگی بازداشته است؛ پسری که دائما در اندیشهی رهاکردن خانواده و مسئولیتهایی است که به او تحمیل شده است. او درونیاتش را با کلام و تخیل در دفترچهای کوچک پیاده میکند تا به نوعی بازماندن از زندگی و پرداختن به علایقش را جبران کند.
پدر غایب
پدر این خانواده حتی در حد یک نام هم در فیلم حضور ندارد و فقط در خاطراتی کوتاه از زبان فریده و احسان خلاصه میشود. در نیمهی دوم فیلم هم حضور «رضا» (با ایفای نقش پارسا پیروزفر) جای خالی او را پر میکند.
همهی مردم درجاتی از اضطراب اجتماعی را در خود دارند
اما موردی که افراد مبتلا به این اختلال یا افرادی که برخی از ویژگیهای این مبتلایان را در خود احساس میکنند باید بدانند این است که همهی مردم درجاتی از اضطراب اجتماعی را در خود دارند. هر فردی به محض ورود به هر اجتماعی با خود فکر میکند توسط افراد دیگر در حال ارزیابی است. اما باید دانست که خودپنداره نباید از واکنشهای دیگران نسبت به فرد حاصل شود. قضاوت سایرین تا حد بسیار زیادی مرتبط با اعمالی است که فرد از خود نشان میدهد برای مثال، اگر فردی در درون خود عمیقا نسبت به خویش احساس ضعف داشته باشد این حس را فورا به سایرین منتقل خواهد کرد. ضمن اینکه افراد دچار خطاهای شناختی بوده و نخواهند توانست به طور دقیق آنچه را که واقعا هستید درک کنند.
راهکارهایی برای کاهش اضطراب اجتماعی
اگر فکر میکنید برخی از علائم اضطراب اجتماعی نظیر احساس دلهره و شرم از حضور در جمع و سخنگفتن در برابر آنها در شما وجود دارد راهحلهای زیر میتواند برای شما در کوتاهمدت تسکیندهنده باشد؛ اگرچه به هیچ عنوان جایگزین جلسات رواندرمانی نخواهند بود و درمان تنها با مراجعه به روانشناسان بالینی حاصل میشود:
در وهلهی اول فورا به خود برچسب نزنید. فراموش نکنید که به طور طبیعی همهی افراد در هنگام حضور در اجتماع تا حدودی نگران میشوند. پس از اجتماع هیولا نسازید.
سعی کنید خود را آرامآرام به انجام فعالیتهای اجتماعی عادت دهید و این کار را از عضویت در گروههای اجتماعی کوچک آغاز کنید؛ همانطورکه هرگز به یکباره وزنهی 100 کیلویی را بلند نمیکنید!
اگر به خودشناسی دست نیابید، در برابر قضاوت دیگران آسیبپذیرتر خواهید بود. پس سعی کنید کارهایی را که از صمیم قلب مورد علاقهی شماست انجام دهید. این مورد باعث میشود بیشتر خودتان باشید و پای خودتان بایستید؛ همچنین به شما در جهت یافتن هویت مستقل کمک خواهد کرد.
مهدی فشنگی
1403/7/18
این فیلم بسیار واقعی بود و به همین دلیل بسیار غمگین بود؛ تب و تاب مادر، برای به ثمر رساندن فرزندانش چه باشکوه و غم انگیز بود؛ حرص و غصه خوردن برادر، برای سنخیت نداشتن کار و علاقه اش چه ملموس و دردآور بود؛ شَل و خجالتی بودن خواهر، چه دلنشین و خواستنی بود؛ داستان چه روان بود؛ کارگردانی چه بی عیب، و خلاصه دیدن این فیلم بسیار لذت بخش بود.