وقتی رویاها به حقیقت نمیپیوندند
تغییر شغل میتواند بسیار ترسناک و در عین حال تجربهای هیجانانگیز باشد. بهتر است به آن بهعنوان فرصتی برای دنبالکردن آنچه میخواهید در زندگی به آن برسید و در دنیا تفاوتی ایجاد کنید٬ بنگرید. راهحل این است که قدمهای کوچک و آگاهانه بردارید و خودتان را برای تغییری موفقیتآمیز آماده کنید. ممکن است لازم باشد به دوران مدرسه بازگردید و در رشته جدیدی تحصیل کنید تا دانش و مهارت دیگری را بیاموزید. ممکن است لازم باشد راه کاملا جدیدی را انتخاب کنید و قدم به دنیای پیرامون خود بگذارید تا دیگران شما را ببینند و صدایتان را بشنوند. تغییر٬ نیازمند صرف زمان٬ صبر و شکیبایی و اشتیاق است تا بتوانید تمام مشکلات را تحمل کنید.
یکی از اشتباهاتی که مردم مرتکب میشوند این است که آنها بدون آنکه فکر کنند چه میخواهند و چه آرزویی دارند دست به تغییر میزنند و بلافاصله از این شاخه به آن شاخه میپرند. پاسخ شما به این دو سوال باید بازتاب علایق و استعدادهای شما باشد. زمانی که معلوم شد چه میخواهید٬ اهداف خود را مشخص کنید و به سمت تحقق آنها قدم بردارید. برای این فرایند وقت بگذارید و صبور باشید. هیچکس یک شبه در هیچ زمینهای کارشناس و خبره نمیشود٬ حتی اگر قبلا در حرفه دیگری جا افتاده و سابقه کاری داشته باشد. یادتان باشد به محض اینکه تصمیم بگیرید به یک رویای بزرگ جامه عمل بپوشانید و آن را دنبال کنید٬ ذهن خلاق شما ایدههای بزرگی را ارائه میکند تا این اتفاق بیفتد. شما بهتدریج آدمهای مورد نیاز زندگیتان را جذب خواهید کرد تا به آرزوهایتان برسید.
فهرستی تهیه کنید. قلم و کاغذی بردارید یا در رایانه خود ﭙوشهای به نام «شغل» باز کنید و ایدههای خود را در آن بنویسید. شما میتوانید برای موضوعات مختلف٬ ستونهای متفاوت مشخص کنید. مثلا یک ستون برای مشاغل خاصی که در ذهن خود دارید. ستون دیگر برای استعداد و تواناییهایی که دارید. در یک ستون دیگر میتوانید سرگرمیهای خود را فهرست کنید. ببینید نتیجه چه خواهد شد. آیا از این فهرست٬ الگوی خاصی به دست آوردهاید؟ آیا شغلی هست که با اطلاعات هر سه ستون تناسب داشته باشد؟ من دیگران را تشویق میکنم با دوستان و اعضای خانواده خود گفتگو کنند. کسانی که شما را خوب میشناسند٬ میتوانند به شما نظر و ایدههایی بدهند که ممکن است خودتان از آنها غافل شده باشید.
روی چیزی که من آن را «نبوغ اصلی» مینامم تمرکز کنید. به کارهایی فکر کنید که دوست دارید انجام دهید و از عهده آنها خوب برمیآیید. بله این کارها میتوانند سرگرمیها و یا حتی کارهای داوطلبانهای باشند که بعدا به شغل تبدیل میشوند. نبوغ اصلی من در زمینه تدریس و انگیزه دادن به دیگران است. من این کار را دوست دارم٬ آن را خوب انجام میدهم و مردم میگویند برای آن ارزش زیادی قائل هستند. دیگر نبوغ اصلی من در زمینه تالیف٬ ترجمه و نویسندگی است. من علاوه بر کتابهایی که نوشتهام٬ بیش از 200 کتاب را نیز تالیف و ترجمه کردهام.
قدرت یاس و ناامیدی را دستکم نگیرید. نکته دیگری که دوست دارم به دیگران گوشزد کنم این است که فکر کنند چه کاری میتوانند برای دیگران انجام دهند. وقتی خدمت به دیگران و کمک به موفقیت آنها جزوی از آرزوهای شما باشد٬ سرعت رسیدن شما به هدف بیشتر میشود. مردم میخواهند در کمک کردن سهیم باشند و تفاوت ایجاد کنند.
محققان دریافتند روزانه به طور متوسط 50 هزار فکر به ذهن انسان خطور میکند. متاسفانه اکثر این افکار منفی هستند؛ من پول ندارم٬ هیچوقت شغلی به دست نمیآورم٬ دست به هر کاری بزنم بیفایده است و غیره. این همان چیزی است که روانشناسان آن را زبان قربانی مینامند. این زبان٬ شما را از نظر ذهنی در موقعیت یک فرد قربانی قرار میدهد و این باور را به شما میقبولاند که دوست داشتنی و توانمند نیستید.
برای دستیابی به رویاهای خود باید این زبان را کنار بگذارید و مانند یک برنده با خودتان حرف بزنید؛ من میتوانم٬ میدانم راهحلی وجود دارد٬ من آنقدر باهوش و قدرتمندم که از عهده این کار بربیایم٬ من در زندگی به رضایت و موفقیت دست خواهم یافت.
یکی از قدرتمندترین ابزار ساخت ارزش و اعتماد به نفس٬ تکرار جملات مثبت است تا جایی که این جملات به بخشی از طرز فکر شما تبدیل شوند. این عبارات تاکیدی نمایان شده و جایگزین افکار منفی میشوند که به ضمیر ناخودآگاه خود میفرستادید. یک فهرست 20 – 10 جملهای از عباراتی که بر ارزشها و قابلیتهای شما برای خلق زندگی رویاییتان تاکید دارند تهیه کنید. نمونههایی از جملات تاکیدی عبارتند از:
-
من ارزش دارم دیگران دوستم بدارند٬ من ارزش لذتبردن و رسیدن به موفقیت را دارم.
-
من باهوشم.
-
من دوستداشتنی و توانمند هستم.
-
من میتوانم هر چیزی را که میخواهم٬ به دست آورم.
-
من میتوانم هر مشکلی که سر راهم است، حل کنم.
-
من از پس هر مانعی که زندگی سر راه من قرار میدهد برمیآیم.
-
من برای انجام هر کاری که میخواهم٬ انرژی دارم.
-
من تمام آدمهای خوب را به زندگیم جذب میکنم.
فکر کردن به گذشته میتواند به نارضایتی بزرگی منجر شود که شما را از پیش رفتن به سوی جلو بازدارد. بسیاری از مردم موفقیتهای کوچک روزانه خود را به حساب نمیآورند اما شکستها و اشتباهات خود را با تمام جزئیات بخاطر دارند. علت این است که مغز رویدادهایی را به یاد میآورد که با احساسات شدید همراه بوده باشند.
برای نوشتن موفقیتهای خود وقت بگذارید. از عنفوان جوانی شروع کنید و به تمام موفقیتهایی که تا امروز کسب کردهاید بیندیشید. تنها به سراغ موفقیتهای چشمگیر و بزرگ نروید٬ همه موفقیتهایی را که از آنها غافل بودهاید بنویسید. همچنین میتوانید گزارشی از موفقیتهای روزانه خود تهیه کنید و هر زمان که با مشکل تازهای روبرو میشوید آن را مرور کنید.
همچنین سعی کنید از شغل قبلی خود به عنوان یک اشتباه بزرگ یاد نکنید. شاید اصلا کار شما اشتباه نبوده باشد! شاید قرار بود کار بزرگتری انجام دهید و تاثیر شگرفی بر دنیای پیرامون خود بگذارید. شغل قبلی شما ممکن است نقطه عطفی در مسیری تازه بوده و هر آنچه که آموختهاید٬ شما را برای تغییر و کسب موفقیتهای آتی مجهز کرده باشد.
انسانها دوست دارند دور و بر کسانی باشند که از عزتنفس سالمی برخوردارند و برای رسیدن به اهداف خود تلاش میکنند. از موفقیتهای خود آگاه باشید تا مغز شما به این حقیقت برسد که شما از پس انجام هر کاری برمیآیید!