ذائقه کلامی خودت را عوض کن
بفرمایید کلمات خوشمزه!
هوش کلامی!
اصولا به کسی «سخنور» یا «سخنران» گفته میشه که بتونه نکات و مفاهیم رو به زیبایی در قالب کلمات بیان کنه و در نهایت بتونه تمام و یا یکی از این سه تغییر رو در مستمع و مخاطب ایجاد کنه:
تغییر در افکار
یعنی نظر مخاطب نسبت به یک موضع عوض بشه؛ مثلا تا قبل از شنیدن حرفهای سخنران، فکر میکرده فلان کشور جای خوبی برای زندگی نیست، ولی الان، نهتنها اونطور فکر نمیکنه، بلکه به نظرش گزینه مناسبی هم برای زندگیه!
تغییر در گفتار
یعنی صحت و گفتوگو در مورد یک مسئله، برعکس گذشته و قبل از شنیدن سخنرانی؛ مثلا برخلاف گذشته که هر وقت اسم اون کشور میاومد، مخاطب شروع میکرد به صحبت مخالف و دائم از معایبش میگفت، اما حالا، نهتنها هیچ مخالفتی نمیکنه، بلکه طرفداری و حمایت هم میکنه و همه جا از خوبیهای اون کشور میگه.
تغییر در رفتار
یعنی مخاطب، رفتاری در جهت مواضعی که در سخنرانی شنیده، انجام میده؛ مثلا قبلا اصلا تمایلی به مسافرت یا مهاجرت به اون کشور نداشت، ولی حالا به اون کشور مسافرت میکنه و یا حتی شاید به مهاجرت هم فکر کنه.
پس در نگاه اول میبینید که سخنرانی و سخنوری چه ابزار قدرتمندیه!
اگر یکبار دیگه به دقت به جملههای ابتدایی این مقاله توجه کنید، میبینید که گفتم «در قالب کلمات»؛ یعنی تمام این تاثیرات شگفتانگیزی که یک سخنران میتونه ایجاد کنه، از قدرت کلمات نشات میگیره. این کلمات هستند که هر چیزی رو که شما در این دنیا میشناسید، به شما معرفی میکنند. ذهنیت شما چیزی جز کلماتی نیستند که در ذهن شما نقش بستهاند؛ تا جایی که بعضی از علمای علم کلمات میگن «افکار شما در قفس کلمات شما هستند!»؛ یعنی شما نمیتونید به چیزی فکر کنید که قبلا کلمهاش در ذهن شما نباشه. مثلا همین الان به «فیسالیس» فکر کنید! نمیتونید؛ طبیعی هم هست، چون تا حالا این کلمه به گوشتون نخورده و هیچ تصور و شناختی از معنی این کلمه ندارید. حالا حس کنجکاویتون تحریک شده که فیسالیس چیه؟ صبر کنید و قبل از اینگه این کلمه رو گوگل کنید (گوگلکردن یه اصطلاح جدیده، به معنی جستوجوکردن در مورد یک کلمه در موتور جستوجوی گوگل)، در ادامه با من همراه باشید، چون با این ذهنیت درگیر شما کار دارم و معنی فیسالیس رو هم خواهم گفت.
از همینجا نتیجه میگیریم که قدرت و جذابیت کلام یک سخنران، از گستردگی و قدرت کلماتی که استفاده میکنه، انرژی میگیره و افزایش دایره واژگان، یکی از اولین مهارتها و آموزشهای دائمی یک سخنران و سخنور حرفهای و دوستداشتنیه.
در این قسمت از سلسله بحثهای هوش کلامی، میخوام در مورد افزایش دایره لغات با شما عزیزان صحبت کنم و چند تا تمرین و تکنیک درجه یک و کاربردی در مورد افزایش دایره لغات به شما عزیزان آموزش بدم که با تکرار این تمرینها، مطمئنا از این بعد کلام شما تازهتر، باطراوتتر و جذابتر خواهد شد.
تکنیکهایی برای افزایش دایره لغات
به صورت پیشفرض، سه دسته کلمات وجود دارن. برای آنکه بهتر در ذهنتون جا بگیره، فرض کنید که تمامی کلمات داخل یک قیف بزرگ هستند. قسمت بالا و لبه قیف، کلمات ناشناخته هستند که میلیونها عدد هستند؛ مثل همین کلمه «فیسالیس» که قبل از اینکه من این کلمه رو بگم، در دسته کلمات ناشناخته شما بود؛ یعنی نه میدونستید همچین کلمهای هست و نه از اون استفاده میکردید.
قسمت دوم و میانی قیف که هزاران عدد هستند، اسمشون کلمات بلااستفاده است که به اونها کلمات بالقوه هم میگیم؛ یعنی کلماتی که قبلا یک یا چند بار اونها رو شنیدیم، ولی ازشون استفاده نمیکنیم. مثلا فیسالیس که الان شما اسم کلمه رو شنیدید و زمانی که من معنی این کلمه رو بگم، حتی معنیش رو هم میدونید، اما استفادهای از این کلمه نمیکنید. هزاران کلمه در این قسمت هستند و تقریبا تمام کلماتی که شما از ابتدای عمر خودتون تا الان شنیدید، در این دستهبندی قرار میگیرند. حتما هم قبول دارید که از تعداد زیادی از این کلمات، سالهاست که استفاده نکردیم!
دسته سوم و قسمت پایین قیف، کلمات مورد استفاده یا کلمات بالفعل هستند که تعدادش بسته به سبک زندگی افراد، متفاوت است؛ در بعضی افراد، صدها و در بعضی دهها کلمه در این قسمت هستند که ما هم اونها رو میشناسیم و ازشون استفاده میکنیم. این دسته از کلمات، مثل کارگرهای کلامی، وظیفه انتقال مفاهیم و عبارات و ایدههای ما رو به عهده دارند که چون دائما هم از اونها استفاده میکنیم، خیلی هم خسته هستند!
در یک تحقیق، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که یک فرد معمولی و در شرایط معمولی، بیشتر از 400 یا 500 کلمه در طول روز استفاده نمیکنه که بیش از 95درصد این کلمات هم کلمات بالفعل و تکراری هستند.
پس حالا متوجه شدیم که چرا صحبتهای ما برای دیگران و حتی گاهی برای خودمون خستهکننده و کسالتآوره. با توجه به موارد مطرحشده، افزایش دایره واژگان یعنی کلمات از بالای قیف به سمت پایین حرکت کنند؛ یعنی کلمات ناشناخته اول شناخته شده و بعد استفاده بشوند. حتی کلمات بلااستفاده و بالقوه هم اگر به سمت پایین قیف حرکت داده شوند، بسیار در اینکه کلام ما رنگ و بوی تازگی و طراوت بگیره، تاثیرگذار هستند.
اما چرا ما از تمامی کلمات استفاده نمیکنیم؟
سادهترین جواب اینه که چون عادت نکردیم و یا اینکه چون عادت داریم از همون کلمات همیشگی استفاده کنیم! ذهن ما میره در کافیشاپ کلمات و میگه: «همون همیشگی لطفا!» چون انتخاب یک گزینه جدید همیشه توام با مشکلات جدیده؛ یعنی ذهن باید در منوی کلمات، کلماتی رو انتخاب کنه که اصلا قبلا تست یا مزه نکرده و نچشیده و حتی اسمشون رو هم نشنیده و این کار برای ذهن یک ریسک حساب میشه و پیش خودش میگه: «اگر بیمزه بود، چی؟ اگر خوب نبود چی؟ نکنه پول و زمانم هدر بره؟!» ؛ پس بدون معطلی میگه همون همیشگی!
حالا ما باید چکار کنیم؟
ما باید کمکم به ذهنمون مزه کلمات جدید رو بچشونیم و کلمات جدید رو در منوی جدید به ذهنمون معرفی کنیم تا ترسش بریزه و به مرور ذائقه کلامی ما عوض بشه.
چطوری این کار رو انجام بدیم؟
باز هم اگر خیلی ساده بخوام توضیح بدم، با استفادهکردن و بهکاربستن کلمات جدید و تکرار استفاده از اون کلمات؛ یعنی انقدر یک کلمه رو استفاده کنیم تا تبدیل به کلمات بالفعل ما بشه و در منوی اصلی ذهن ما قرار بگیره که وقتی ذهن ما میخواد از کلمات استفاده کنه، منوی متنوعی داشته باشه، نه فقط 100 گزینه!
در مطلب بعدی بیشتر در مورد قدرت کلمات متفاوت و حتی هممعنی صحبت خواهم کرد و اما در این مقاله میخوام در مورد چهار تمرین و یا شاید بهتر بگم، بازی که به افزایش دایره واژگان شما کمک میکنه، صحبت کنم:
تمرین اول
لطفا یک کاغذ و قلم آماده کنید و ضمنا تایمر یا شمارنده گوشی خودتون رو هم آماده کنید. حالا تایمر رو برای سه دقیقه تنظیم کنید. حالا تایمر رو بزنید و روی کاغذ، 100 کلمه مرتبط با شغل یا رشته تحصیلی و یا موضوع موردعلاقهتون بنویسید؛ مثلا شغل شما خیاطی، رشته تحصیلیتون کشاورزی و موضوع مورد علاقهتون سفرکردنه.
در مورد هر کدام از این موارد که تمایل دارید، در مدت سه دقیقه، 100 کلمه بنویسید.
البته به این راحتی ها هم نیست؛ میتونین امتحان کنین! اگر الان انجام ندید، هیچوقت انجام نمیدید.
نکته اینکه پیشنهاد میکنم این تمرین رو اولا در مورد هر 3سه قسمت، یعنی شغل و رشته تحصیلی و موضوع مورد علاقه خودتون انجام بدید و بعد در مورد کلمات و موضوعات متفاوت دیگه هم امتحان کنین.
این تمرین یک چالش کلماتی برای ذهن شماست و من مطمئنم کلماتی رو مینویسید که مدتهاست از اونها استفاده نکردید.خاصیت بعدی این تمرین هم اینه که میبینید چقدر موضوع برای صحبتکردن پیدا میکنید و ذهنتون در مورد اون موضوع چقدر شفافتر میشه! حتی من پیشنهاد میکنم که در مورد هر موضوعی که میخواید محتوا تولید کنید، از این روش استفاده کنید. در حقیقت این یک نوع «بارش فکری» یا «توفان فکری کلامی» هست که کمک میکنه کلمات از عمق ذهن شما روی سطح بیان.
توصیه میکنم تا این تمرین رو انجام ندادید، سراغ تمرین بعدی نروید!
تمرین دوم
دوباره شمارنده زمان رو تنظیم کنید و این بار برای یک دقیقه. برای این تمرین نیازی به قلم و کاغذ نیست. شمارنده رو فعال کنید و شروع کنید به گفتن و شمردن کلماتی که با یک حرف از حروف الفبا آغاز میشه؛ مثلا با حرف «ب»:
بابا، برادر، بشکه، بندر، بحرین، باشگاه و الی آخر... و بعد رکورد خودتون رو ثبت کنید؛ یعنی در یک دقیقه چند کلمه گفتید!
به طور میانگین و حداقلی، شما باید بتونین بعد از تمرینها، 30 کلمه رو در یک دقیقه بیان کنید و این تعداد، هر چه بیشتر بشه، بهتر میشه. این تمرین هم به نوعی دایره لغات شما رو هم بالا میبره و باز هم مطمئنم ممکنه از کلماتی استفاده کنید که مدتها بود از اونها استفاده نمیکردید. در تکرار این تمرین هم سعی کنید از کلمات قبلی استفاده نکنید.
تمرین سوم
دقیقا مثل تمرین قبلی، اما این بار به جای شروع کلمات با یک حرف، از کلماتی نام میبریم که پایانشون با یک حرف خاص هست؛ مثلا همون حرف «ب»: آب، شاداب، خواب، مهتاب، سیب، جیب، کتاب، دارکوب و ...
این تمرین مقداری از تمرین قبلی سختتر به نظر میاد، اما نگران نباشید؛ به مرور در این تمرین هم ماهر خواهید شد. تمام نکاتی رو که در تمرین قبلی گفتم، در این تمرین هم لحاظ کنید.
تمرین چهارم
اسم این تمرین «کلمات زنجیری» هست.
دوباره شمارنده زمان رو برای یک دقیقه تنظیم کنید وحالا یک کلمه رو، هر کلمهای که بود، بیان کنید و بعد با دو حرف انتهایی اون کلمه، کلمه بعدی رو بسازید و بیان کنید؛ مثلا اولین کلمه «موفقیت» و به ترتیب کلمات بعدی میشن: یتیم، یمن، مناعت، عتیقه، قهرمان، انگور، وردنه، نهنگ، نگوید، یددار، اردبیل، یلدا و الی آخر...
نترسید؛ این تمرین به مرور برای شما آسان خواهد شد و واقعا یک همزن تمامعیار کلمات در ذهن شماست. استاندارد زمان این تمرین هم 30 کلمه در دقیقه است.
نکته پایانی
اول اینکه هیچ مهارتی بدون تمرین به دست نمیاد.
دوم اینکه هیچوقت انجام تمرینها رو به بعدا، مخصوصا از شنبه، موکول نکنید.
سوم اینکه این تمرینها رو در قالب بازیهای خانوادگی و در جمعهای دوستانه انجام بدید؛ چون لذتش بیشتره و میتونید لیگ یا مسابقه برگزار کنید و جوایزی رو هم در نظر بگیرد.
چهارم اینکه طبق تحقیقات، این تمرینها در کودکان باعث افزایش دایره لغات، خلاقیت و اعتمادبهنفس برای صحبت در جمع میشه و در بزرگسالان و سالمندان باعث جلوگیری از بیماری آلزایمر خواهد بود.
برای شما دنیایی پر از کلمات شیرین و امیدبخش آرزو دارم.