موفقیت |
1401/08/21 |
گفتوگوی اختصاصی با دکتر «زهرا افتخار زاده»، مؤسس و مدیر مرکز خیریه ارتقای زندگی زنان «آتنا»
خانه سفید است
چرا موسسه آتنا بیشتر تمرکز خود را بر روی زنان و دختران گذاشته است؟ انتخاب گروه هدف زنان و دختران به این دلیل بود که ما در طول این سالها،از بین مسائل مربوط به دختران و پسران شاهد آن بودیم که به دلایل متعدد، تبعیض مضاعفی در جامعه ما نسبت به زنان وجود دارد. در واقع آتنا از سال 1393 با ایده پذیرش زنان سرپرست خانوار شروع به کار کرد؛ پذیرش کسانی که یا متارکه کرده بودند یا همسرشان فوت کرده و یا حتی بدهمسر بودند. این مسئله برای ما بسیار حائز اهمیت است که افراد حاضر در موسسه عزتنفس خود را به دست بیاورند و برای تغییر زندگی خود تلاش کنند. خط و مشی کلی موسسه آتنا چیست؟اولین موضوع، بحث توانمندسازی است. ما با بررسی عملکرد خود در گذشته و روشهای مرسوم در موسسههای خیریه دیگر به این نتیجه رسیدیم که با جمعآوری پول از خیرین و دادن آن به خانوادههای آسیبدیده یا در معرض آسیب، نهتنها مشکلات آنها را حل نمیکنیم، بلکه باعث ایجاد یکسری مشکلات دیگر از جمله ازبینرفتن عزتنفس آنها میشویم و صرفا فضا را برای ایجاد یک رابطه مالی باز میکنیم که این موضوع رابطه انسانی را در این قرارداد از بین میبرد؛ بنابراین ما بنای کار را بر توانمندسازی افراد یا خانوادههای آسیبدیده قرار دادهایم و به هر مراجعهکننده این پیام را میرسانیم که «تو یک قدم بردار و ما ده قدم برمیداریم!» باید این تلاشها بهصورت دوطرفه و بر مبنای استفاده از ظرفیتها و توانمندیهای خانوادهها انجام شود. هر چند که توانمندسازی یک خانواده پروسهای سخت است و احتیاج به تخصصهای مختلف و نگاههای کلینگر دارد و همینها هم باعث میشود که شخص زحمت بیشتری را برای کمکرسانی متحمل شود. مهمترین تفاوت، رویکرد علمی و تخصصی و نه سلیقهای است که برای بررسی و حل مشکلات مددجوها به کار میرود. خط قرمزهای شما در رابطه با مددجویان چیست؟بههیچعنوان نباید یک رویکرد ایدئولوژیک برای این موضوع مطرح شود، زیرا رویکرد علمی و تخصصی را زیر سوال خواهد برد. ضمن اینکه نباید هیچگونه تبعیض بین اقوام و مذاهب و ملیتهای افراد وجود داشته باشد. باید یک نگاه کاملا برابر بین مددجو و این اشخاص برقرار شود و تا زمانی که مددجو یا مراجعهکنندهای نخواهد، موسسه در امور آنها مداخلهای نخواهد داشت. همچنین بههیچوجه نباید از حریم شخصی مددجوها سوءاستفاده شود. برخلاف جاهای دیگر، بههیچعنوان از عکس و هویت این عزیزان استفاده ابزاری نمیشود. آیا اشخاصی که به موسسه مراجعه میکنند، از قشر خاصی از اجتماع هستند؟هر زن سرپرست خانواری که مطلقه باشد یا همسرش فوت کرده یا همسری معتاد دارد و یا زنان و دخترانی که مورد خشونت قرارگرفتهاند، میتوانند به این مرکز مراجعه کنند. ما در بررسیهای خود از مراجعهکنندهها متوجه شدیم که اقشار فرودست جامعه مورد تبعیض مضاعفتری قرارگرفتهاند. از طرف دیگر، هر چه تبلیغات موسسه بیشتر میشود، تنوع مراجعهکنندهها از طبقات اجتماعی مختلف جامعه هم بیشتر میشود. البته برخلاف تصور، زنان تحصیلکرده و زنانی که از طبقات بالاتر جامعه هستند، بهسختی خشونت را گزارش میکنند. آنها فکر میکنند باید آبروی خود را حفظ کنند یا اینکه به خاطر فرزندانشان شرایط را تحمل کنند؛ به همین دلیل بهسختی کمک میگیرند و این پدیدهای پیچیده و قابلبررسی است و باید در این خصوص فرهنگسازی شود. این مددجویــــان در کجـــــا اســـــکان داده میشوند؟ما در همه این سالها به مواردی برخوردهایم که مددجو به دلایل مختلف فاقد سرپناه یا فاقد سرپناه امن بوده است. در این موارد، ما بهطور غیررسمی، این افراد را در خوابگاههای علوم پزشکی تهران یا در پانسیونها با پرداخت شهریه اسکان میدادیم تا زمانی که شرایط امن و آسودهای برایشان ایجاد شود. این مراجعات باعث شد در مهرماه 1396 ما فضایی را برای اسکان ایجاد کنیم. درنهایت از سازمان بهزیستی هم مجوزی را بهصورت مجزا با عنوان «اولین خانه امن استان تهران» دریافت کردیم که طبق این دستورالعمل، هر زنی که مورد خشونت خانگی قرار بگیرد، میتواند همراه فرزندش از خانه خارج شود و بعد از طیکردن مراحل قانونی و دریافت حکم قانونی، در خانه امن اسکان پیدا کند.ما برای افرادی که در معرض یا مورد خشونت قرار میگیرند هم در فضای اداری موسسه، جلسات مختلفی برگزار میکنیم. مثلا اگر همسر مددجو اعتیاد داشته باشد، از طریق فرستادن همسرش به کمپ، دارودرمانی و... موضوع را پیگیری کرده و هزینههایش را پرداخت میکنیم و یا اگر اختلال روان داشته باشد، با معرفی او به روانپزشک و کمیته سلامت و روان موسسه، موضوع را پیگیر میشویم. کمک ما در راستای انتخاب زنان برای اصلاح زندگی و بازگشت در شرایط امن و سالم به زندگی زناشویی است. بعد از آن هم با ادامه پیداکردن پیگیریهای موسسه و اطمینان از اینکه دیگر مورد خشونت مجدد قرار نمیگیرند، کار دنبال خواهد شد.متاسفانه علیرغم همه این تلاشها برای ساماندادن این زنان و بازگشت آنها به زندگی خانوادگی، ممکن است اقدامات ما سرانجامی نداشته باشد؛ مثلا عدم همکاری آقا برای تغییر شرایط و... درنهایت اگر انتخاب نهایی مددجو این باشد که متارکه کند، چطور؟در این صورت کمیته حقوقی داوطلب موسسه، در این زمینه به کمک آن خانم میآید و بعد از جدایی هم تا هر زمانی که مددجو توانمند شود، در کنار ما در خانههای امن میماند. شما در مورد زنان متاهل و کسانی که مورد خشونت همسران بودهاند، توضیحاتی دادید. در مورد دختران شرایط به چه صورت است؟بهجز همسرآزاری که بهنوعی فعالیت اصلی ما بهحساب میآید، مواردی وجود دارد که در آن خشونت خانگی به دختران به بدترین شکل ممکن انجام میگیرد؛ مثل دخترانی که توسط پدران خود مورد تجاوز قرار میگیرند و این اتفاق آسیبهای بسیار شدید جسمی و روانی را برایشان ایجاد میکند. البته چون ما موسسهای مردمنهاد هستیم و منابع مالیمان بسیار محدود است، صرفا در حال حاضر افرادی را که واقعا در خطر جدی جانی هستند، پذیرش میکنیم و اولویت و پذیرشمان تنها با کسانی است که شرایط ویژهتری دارند. معیار شما برای سنجش مقدار نیاز کمک به مددجو و یا پذیرش، چه چیزهایی است؟یا خود فرد بهعنوان «خودمعرف» با ما تماس میگیرد و یا از سازمان بهزیستی، قوه قضاییه، مراکز مراقبتهای بعد از خروج از زندان، آموزشوپرورش، مراکز دولتی یا مراکز خیریه و مددکاریها به ما معرفی میشود. اگر مددجوها از مراکز دیگر باشند، طبعا یک پرونده و شرححال شخصی برای پذیرش موردنیاز است که این اطلاعات در مصاحبه حضوری با مددکار ما تهیه میشود و با معرفی به مشاوری حاذق، تحت پوشش موسسه قرار میگیرد. بعد از آن هم با تعیین اولویتها، همکاران ما درصدد حل مشکلات مددجو برمیآیند. البته عدهای از مراجعین هستند که بههیچعنوان تماس نمیگیرند و پروندهای ندارند، ولی همان لحظه که مورد خشونت قرارگرفتهاند، به موسسه میآیند. مثل خانمی که مورد ضرب و شتم همسر قرارگرفته و یک چشم خود را از دست داده بود و با همان شرایط به موسسه آمد!این مورد، یک شرایط اورژانسی بود. ممکن است بعضی اوقات آن شخص، افرادی را داشته باشد که از وی حمایت کنند، اما در بعضی از مواقع که فرد از کمترین میزان حمایت برخوردار است، برای موسسه در اولویت بیشتری قرار میگیرد. خدماتی که ارائه میدهید در چه بخشهایی انجام میگیرد؟بعد از پذیرش و با مشارکت مددجو، یک برنامه کمکی برای او تنظیم میشود. خدمات از سوی کمیته پزشکی، کمیته سلامت، کمیته حقوقی و کمیته روانشناسی و روانپزشکی به این افراد ارائه میشود. درست است که ما زنان را پذیرش میکنیم، اما به دلیل وجود نگاه سیستمی حاکم در اینجا، همه افراد خانواده میتوانند خدمات ما را دریافت کنند. همچنین برای کسانی که قربانی کودکهمسری بودهاند، یعنی در سنین پایین مجبور به ازدواج و ترک تحصیل شدهاند و الان میخواهند ادامه تحصیل دهند، کمیته آموزش موسسه پیگیر میشود یا کمیته مهارتآموزی موسسه با ایجاد کارگاههای آموزشی و ایجاد شغل برای مددجوها، شرایط زندگی بهتری را برای آنها ایجاد میکند. این مهارتها در چه رشتههایی آموزش داده میشود؟در قالب کارگاههای خیاطی، آشپزی و شیرینیپزی. همزمان هم برای فروش محصولات آنها برنامهریزی میکنیم و حتی به همین منظور یک کافهقنادی تاسیس دادهایم. همچنین مواردی مثل آرایشگری، کلاسهای زبان، کامپیوتر، گلدوزی و خیاطی هم بهطور رایگان آموزش داده میشود. ما این امکان و اختیار را داریم که همراه و فرزند مددجو را از آن خانهاش خارج کرده و در خانه امن اسکان دهیم تا آنها هم از خدماتی که به سایر عزیزان داده میشود، بهرهمند شوند. کمکهزینه این خدمات از چه طریقی جمعآوری میشود؟در حال حاضر این کمکهزینهها را از پول خیرات مردمی تامین میکنیم. بهطور مثال، گروهی از خیرین، اشتغال مددجویان را حمایت میکنند و ما تا زمانی که خود کارگاه بتواند آن هزینهها را تامین کند، به مددجوها حقوق مکفی پرداخت میکنیم. همانطور که میدانید، یک کارگاه، هزینههای رهن و اجاره، تجهیزات اولیه و همچنین حقوق و هزینه آموزش مددجویان را بر عهده دارد. هرچند رهن و اجاره کارگاه از طریق کمک خیرین تامین میشود، اما مبلغی که مددجویان بهعنوان کمکهزینه ماهانه دریافت میکنند، اصلا نمیتواند جوابگوی نیازهایشان باشد. آیا دولت تابهحال هیچگونه حمایتی از شما نکرده است؟ما تا امروز صرفا بر اساس کمکهای مردمی و همچنین خیرینی که در بخشهای مختلف مالی ما را تامین میکنند، کار خود را پیش بردهایم. متاسفانه علیرغم اینکه برای خانه امن بهعنوان مرکزی غیردولتی، بهصورت خاص ردیف بودجه تعریف شده است، اما تابهحال هیچ کمکی از سوی دولت نداشتهایم. این درحالی است که هر چقدر خدمات این موسسه بیشتر مطرح میشود، مراجعات ما هم بیشتر میشود، ولی تا جایی میتوان این خدمات را ارائه داد که خدمات و حمایتهای مردمی را داشته باشیم و این مشکلات هم با کمکهای ما همخوانی داشته باشد. معمولا چه مشکلاتی از سوی قانون بر سر راهتان وجود دارد؟ما در قانون هیچگونه تعریفی از خشونت خانگی نداشتهایم و هیچ چارچوبی در این مورد مطرح نشده است و این موضوع به شکلی کلی بهعنوان خشونت مطرح میشود. برای مثال، پدری در داخل خانه، فرزند و همسر خود را آزار میدهد. در بیشتر اوقات، چون بحث قانونی برای اینگونه مسائل وجود ندارد، هیچ تهدیدی هم برایش نیست. حتی اگر شخص آزاردیده با 110 هم تماس بگیرد، جوابی که میشنود این است که این مسئله خانوادگی است و ما حق ورود به آن را نداریم. حتی در این شرایط، خانمی که توسط همسرش در منزل حبس شده است و امکان وقوع هرگونه حادثهای هم برایش وجود دارد، بعد از تماس با پلیس میشنود که ما امکان ورود به منزل را نداریم و این خانم باید خود به هر شکلی که شده از منزل خارج شود و اگر اطلاعی از قانون داشته باشد، به مراجع قضایی مراجعه کند!این موارد نشان میدهد که قانون ما قدرت زیادی در این مسائل ندارد و باید در آن تجدیدنظر شود، زیرا بعدازاینکه اتفاقی رخ داد، وجهه قانونی هیچ سودی برای قربانی ندارد. قانون باید قبل از وقوع حادثه دخالت کند.همچنین در قتلهای ناموسی اخیر، زمانی که پدر، دختر خود را به قتل میرساند، قانون نهتنها پیشگیرانه عمل نکرده است، بلکه مشوق هم نشان داده میشود؛ بهطور مثال، پدر «رومینا اشرفی» با هوشیاری کامل و با مشورت با یک وکیل، از مجازات کار خود قبل از حادثه آگاهی داشته است! خود این ماجرا هشدار میدهد که باید برای بهبود چنین شرایطی، کاری انجام داد. با توجه به افراد تحتپوشش، آیا میتوان گفت که موسسه آتنا یک موسسه فمینیستی به شمار میرود؟اگر منظورتان این است که آیا موسسه آتنا بهدنبال فرصتهای برابر برای زن و مرد است، باید بگویم بله؛ زیرا هدف ما این است که نهتنها برای زنان، بلکه برای سلامت کل جامعه نیاز است که همه افراد از فرصتهای برابری برای رشد خود و جامعه برخوردار شوند. وجود تبعیضهای گوناگون هم سبب میشود خشونت تشدید شود و این خشونت فقط در چارچوب یک رابطه دونفره باقی نمیماند. خشونتی که بین زن و مرد شکل میگیرد، به بچهها نیز تزریق میشود. خشونتی که بین خانواده رواج مییابد، قطعا به جامعه هم سرایت خواهد کرد و کودکانی که شاهد خشونتهای مدام باشند، این حالت را به سطح جامعه خواهند برد. ایده ما در اصل این است که همه انسانها مهم هستند و حتی اشخاصی که این نگرش را ندارند نیز باید به فکر سلامت افراد جامعه باشند. ولــــی معمــــولا در مــــورد فعالیــــت چنیــن موسساتی، تردیدهایی مطرح میشود؛ بهطور مثال گفته میشود که شما در هر شرایطی صرفا حق را به زنان میدهید.خیر، ما مردان جامعه را نیز مخاطب خود میدانیم، زیرا ما یک موسسه خیریه هستیم که بر پایه اصولی انسانی بنا شده است. ما در این موسسه خدماتی مثل کمپ ترک اعتیاد، دورههای رواندرمانی، سوادآموزی و... را فراهم کردهایم. فردی که خشونت انجام داده، همیشه جنایتکار نیست، بلکه معتقدیم این فرد، خود مورد خشونت قرارگرفته است و برای این خشونت، پیشگیری انجام نشده است. حتی ممکن است این شخص در کودکی مورد خشونت قرار گرفته باشد. او به مشاوره نیاز دارد تا بتواند سطح بهتری از زندگی را تجربه کند.پس هر زمان فردی خشونتی را مرتکب میشود، از وضع طبیعی خودش خارج شده و نشان میدهد که در معرض آسیبها و تبعیضهای اجتماعی و مشکلات اقتصادی قرار گرفته است. ما وظیفه داریم به آن مرد هم خدماتی را ارائه دهیم تا بتواند در کنار همسر و خانوادهاش، زندگی بهتر و با کیفیتتری را تجربه کند.