menu button
سبد خرید شما
ورودی پرونده ویژه تنهایی
محمد معینی  |  1404/03/04  | 

تکه‌های بدقواره

ورودی پرونده ویژه تنهایی


تنهایی چیز مزخرفی است؛ این را کسی که روی صندلی سینما لم داده و در تاریکی سالن، صدای خنده‌های شیطنت‌آمیز پسر و دختر ردیف پشتی میان دیالوگ‌های فیلم گوشش را پر می‌کند، خوب می‌فهمد. تنهایی گاهی شبیه یک بغض است و این را هر کسی که سوار بر اتوبوس در جاده‌ای بی‌پایان سرش را به پنجره تکیه داده و به دوردست‌ها نگاه می‌کند خوب می‌داند. تنهایی را با هیچ احساس بد دیگری نمی‌شود مقایسه کرد و این را همه پیرمرد و پیرزن‌های ساکن خانه سالمندان که شب‌ها تا دیروقت به سقف بلند اتاق‌ها خیره می‌مانند خوب درک می‌کنند. تنهایی را نمی‌توان راحت هضم کرد و این را دانشجویی که شب یلدا را در اتاق کوچک خوابگاه سر می‌کند، قبول دارد. تنهایی چیز بدی است و این را زندانی میان‌سالی که سه‌شنبه هفته پیش را بی‌ملاقاتی گذرانده، باور دارد.

از تنهایی بیزارم و این را پیرزنی که لنگ‌لنگان با دبه خالی آب از مزار همسرش بازمی‌گردد هم زیر لب زمزمه می‌کند. تنهایی آدم را بیش از هر چیز دیگری می‌رنجاند و این را می‌شود در نامه‌های مهاجری که تمام سرنوشتش به فرود یک مهر سبزرنگ روی پرونده‌اش وابسته است، خواند. کاش می‌شد تنهایی را تجربه نکرد و این را سرباز خسته‌ای که غروب یک روز جمعه، مسیر ترمینال تا پادگان را پیاده می‌رود هم آرزو می‌کند. تنهایی حجم هولناکی از احساسات ناخوشایند است که در آغاز هر روز آدم‌ها هرکدام تکه‌ای از آن را روی کولشان می‌اندازند و با خود به این‌سو و آن سو می‌برند و شب دوباره همه‌جا پر می‌شود از تکه‌هایی بدقواره.   

این البته همه ماجرا نیست. کم نیستند کسانی که از تنهایی ساحلی امن ساخته و آن را مقدس می‌شمارند. برخی دیگر تنهایی را یگانه راه آرامش و امنیت خاطر می‌پندارند. همین تناقضات در مواجهه با مسئله تنهایی ما را بر آن داشت تا پرونده ویژه این شماره را به این موضوع اختصاص دهیم.          

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background