menu button
سبد خرید شما
نکته‌ی طلایی عواطف خودت را پیدا کن!
احمد حلت  |  1404/02/29  | 

نکته‌ی طلایی عواطف خودت را پیدا کن!



ما خیلی مواقع دست و دلمان به کار نمی‌رود. اصطلاحا خود را بی‌انگیزه می‌دانیم و انجام کارها را به تعویق می‌اندازیم یا اصلا از خیر انجامشان می‌گذریم. بی‌آنکه بدانیم به احساسات و هیجانات خود اجازه می‌دهیم که در تصمیم‌سازی‌های کوچک و بزرگ زندگی ما دخالت کنند و مانع از حرکت ما به سوی ایده‌های جدیدتر و تجربه رویدادهای تازه و متفاوت شوند.

ما برای عواطف و هیجانات خود اصالت قائلیم و آن‌ها را به عنوان چیزهایی که واقعا هستند و ثبات و دوام دارند، می‌بینیم. حتی بسیاری اوقات عواطف خود را آینه‌ی تمام‌نمای درون خود و واقعیت بیرون خود می‌دانیم و معتقدیم که عواطف چیزهایی هستند که همیشه می‌توان به آن‌ها اعتماد کرد و بر اساس آن‌ها تصمیم گرفت و حرکات بعدی خود را در زندگی حدس زد.

اما حقیقت این است که عواطف و هیجانات ما به‌خودی‌خود فقط یک تابلوی راهنما و نشانگر ساده هستند و هیچ هوشمندی و پیچیدگی و استقلالی ندارند و مشروط‌کردن تصمیمات به آن‌ها باعث نمی‌شود که از گردن صاحب تصمیم مسئولیت تصمیمی که می‌گیرد، ساقط شود. بنابراین نتیجه می گیریم:

  • فزونی یا کاستی یک عاطفه و هیجان هیچ مسئولیتی را بابت انجام‌دادن یا عدم انجام کاری از شما ساقط نمی‌کند. در نتیجه‌، این انتظار و توقع که «من به خاطر هیجان‌زدگی یا بی‌حسی و نداشتن شوق و ذوق «آن کار» را انجام ندادم یا دست به «این کار» زدم»، هیچ فایده‌ای برای شما به همراه ندارد و بهتر است از حساب‌کردن روی بهانه‌های احساسی و تکیه‌کردن به امیدهای هیجانی و عاطفی دست بردارید و تا می‌توانید به‌صورت واقع‌بینانه و بدون دخالت احساس و هیجان تصمیمات اساسی زندگی خود را بگیرید.


  • دنیای واقعی نسبت به هیجاناتی که درون ما در حال غلیان هستند، بی‌تفاوت است. اگر شما یک عاشق و دلباخته‌ی صد‌در‌صد باشید و در صف بانک قرار گیرید، کسی نوبت خود را به شما نمی‌دهد یا بخشی از پول خود را به حساب شما واریز نمی‌کند.


در دنیای واقعی هیجانات «هیچ» حساب می‌شوند و فقط آن چیزهایی که واقعی و ملموس و پایدار هستند، اهمیت دارند. شاید صاحب کافه با تاریک‌کردن فضا و پخش موزیک لایت و روشن‌کردن شمع و عود سعی کند حالتی عاشقانه و رمانتیک برای مشتریانش ایجاد کند، اما همه‌ی این کارها را برای کسب درآمد انجام می‌دهد و اگر یک زوج فقیر وارد کافه شوند و عشق و دلدادگی در چشمانشان بدرخشد، اما پول پرداخت قهوه و میز را نداشته باشند، با سردی و بی‌احساسی کامل صاحب کافه روبه‌رو می‌شوند.

همین حالت در تمام جوانب و ابعاد زندگی حاکم است. در واقع تصور اینکه می‌توان سهمی برای هیجانات در پیشرفت امور یا جلوگیری از پیشروی عوامل ناخواسته منظور کرد، تصور اشتباهی است و ما به عنوان یک انسان و صاحب آن احساس و هیجان، باید سعی کنیم به هر شکلی که هست، نقاط کنترل عواطف و احساسات خود را پیدا کرده و به صورت مستمر و پیوسته و دائم، این عواطف را به کمک این قلق‌ها کنترل و تنظیم کنیم.

در نتیجه «هیجانات و احساسات، هر چند نمک زندگی محسوب می‌شوند، اما هیچ چیزی بابت استفاده کنترل‌نشده و بی‌درو‌پیکر از عواطف نصیب انسان نمی‌شود. یک انسان موفق کسی است که به‌جای میدان‌دادن به هیجانات و عواطف خود و لجام‌گسیخته‌کردن آن‌ها، این احساسات را تحت کنترل خود قرار دهد و با هوشمندی و حواس‌جمعی مستمر، انرژی پنهان در عواطف خود را روی انجام کارهایی که درست هستند و در زمان و مکان مناسب باید حتما انجام شوند، متمرکز کنند.»

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background