menu button
سبد خرید شما
نوجوانی و اختلالات خوردن
یکتا فرهانی  |  1403/11/21  | 

نوجوانی و اختلالات خوردن


موضوع تغذيه در هر دوره‌اي از زندگي موضوع بسيار مهمي است. تغذيه در دوران نوجواني هم با توجه به هم‌زماني با دوران بلوغ، اهمیت ویژه‌ای دارد و بسياري از نوجوانان، با توجه به تغيير و تحولات فيزيكي كه برايشان اتفاق مي‌افتد، با مشكلات تغذيه‌اي هم مواجه مي‌شوند كه گاهي موجبات نگراني والدين را هم فراهم می‌کند. اين مشكلات در بعضي موارد شامل پرخوري و توجه بيش‌از‌حد به خوردن غذا مي‌شود و گاهي هم به صورت كم‌خوردن و بي‌توجهي به برخوردار‌شدن از مواد غذايي مفيد و ضروري براي بدن خواهد بود. اما وقتي نوجوانان چنين رفتاري داشته باشند و دچار اختلالات غذايي مانند پرخوري يا كم‌خوري باشند، والدين بايد چگونه با آن‌ها رفتاركنند تا آسيب كمتري متوجه آن‌ها شود؟ در اين‌خصوص با دکتر «سارا ساعدی»، ،متخصص روان‌شناسی سلامت و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی گفت‌وگو كرده‌ايم.


ترس‌هاي اوليه 

با توجه به اينكه نوجوانان هميشه نگران وضع ظاهر خود هستند، مي‌توان گفت اين ترس به يكي از مهم‌ترین ترس‌های هاي دوران نوجواني تبديل شده است؛ زيرا ترس از ارزیابی منفی یکی از مشکلات اصلی نوجوان محسوب می‌شود.

در دوران نوجوانی، یکی از جنبه‌های مهم شکل‌دهنده هویت و عزت‌نفس افراد، ظاهر جسمانی و تصویر فيزيكي است. در این‌خصوص پژوهشگران عقیده دارند تغییرات جسمی، شناختی و اجتماعی ایجاد‌شده در این دوران، نگرانی درباره جذابیت جسمانی و نداشتن اطمینان به ارتباطات اجتماعی باعث می‌شود نوجوان به‌شدت نگران چگونگی ارزیابی اطرافيان از وضعيت جسمانی خود باشد.

در این میان عوامل متعددی مانند ارزش‌های اجتماعی- فرهنگی، مقایسه‌های اجتماعی، تاکید جامعه بر جذابیت ظاهری و تجارب منفی در تعامل با هم‌سالان، این نگرانی‌ها را تشدید کرده و به تداوم آن کمک می‌کنند.


اختلالات ذهني 

گاهي تداوم‌يافتن اين ترس‌ها، نه‌تنها منجر‌به اضطراب اجتماعی و افسردگی می‌شود، بلکه باعث اختلالات خوردن در نوجوانان می‌شود. جدی‌ترین اختلال خوردن، بی‌اشتهایی عصبی یا «آنورکسیا Anorexia» است. در اين اختلال که معمولا در نوجوانان 14 تا 18 ساله به‌علت ترس‌های وسواسي نابجا از چاق‌شدن به‌وجود می‌آید، نوجوان دچار مشكلات اساسي در‌خصوص خوردن غذا مي‌شود. بي‌اشتهايي عصبي نوعي خودآزاری براي کاهش وزن بیش‌از‌حد محسوب می‌شود. وقتي شخص دچار چنين اختلالي مي‌شود، با وجود اینکه وزن بسیار مطلوبی دارد، باز هم به‌خاطر تمایل بی‌وقفه براي لاغري، مصرف غذای خود را محدود می‌کند تا لاغر و لاغرتر شود؛

البته بعضي از اين افراد قادر به کنترل و محدودکردن غذا‌خوردن خود نیستند و پس از موقعیت‌هاي غير‌قابل‌كنترل، دوره‌های پرخوری را از سر مي‌گذرانند که به‌اصطلاح به آن‌ها پراشتهای عصبی يا «بولیما bulimia» گفته می‌شود و معمولا هم بعد از اين پر‌خوري‌ها، از ترس چاق‌شدن و برای کاهش وزن از داروهايی استفاده مي‌كنند یا دست به استفراغ عمدی بلافاصله بعد از خوردن غذا می‌زنند. گاهي هم سعي مي‌كنند با انجام برنامه‌های سنگين ورزشی مانند دوچرخه‌سواری، دویدن و ... پرخوري‌هاي خود را جبران كنند تا دچار اضافه‌وزن نشوند.


بروز اختلالات جسم و ذهن

اما این کاهش وزن به مرور زمان، به‌جای تعدیل تصویر فيزيكي در ذهن نوجوان و افزایش عزت‌نفس، باعث به‌خطر‌افتادن سلامت روانی و جسمی او می‌شود و نه‌تنها او را مضطرب، تحریک‌پذیر یا منزوی از اجتماع می‌کند، بلکه با ضعف و سرگیجه، کم‌خونی، کم‌خوابی، افت فشار خون، کاهش ضربان قلب، خشک‌شدن پوست بدن، ورم مفاصل، استئوپروز (پوکی استخوان)، ریزش موها، یبوست، پوسیدگی دندان و زخم دهان، درد شکم، پارگی معده یا مری، قطع قاعدگی یا گاهی مرگ، مواجه می‌كند.

آنچه بی‌اشتهایی و پراشتهایی روانی را به هم بيشتر مربوط می‌کند، نگرانی‌های افراطی کاملا خاص درباره چگونگي زيبايي اندام و ميزان وزن است. بیماراني كه از چنين اختلالي رنج مي‌برند، اهمیت یا ارزش خود را تقریبا به طور کامل بر حسب شکل و اندام و وزن خود، مورد قضاوت قرار می‌دهند؛ در‌نتیجه گرفتار افکاری درباره هیکل و وزن خود می‌شوند و با جدیت تمام، از اضافه‌شدن وزن خود یا چاقي اجتناب می‌ورزند و بسیاری از آن‌ها هم دست به هر تلاشی می‌زنند تا لاغر بشوند.

نوجوانان مبتلا به اختلالات در خوردن معمولا به‌واسطه ساختار و روابط خانوادگی به‌نوعي دچار تعارض هستند؛ در‌حالی‌که خانواده بیماران مبتلا به پرخوری روانی، خانواده‌هايي با سطوح بالاتری از آشفتگی و انزوا دارند و از ميزان پایین‌تری از حمایت، همدلي و انعطاف‌پذیری برخوردارند كه از نظر عاطفی هم برای نوجوان غیرقابل‌دسترس به نظر مي‌رسند.

خانواده بیماران مبتلا بی‌اشتهایی عصبی اغلب بیش‌از‌حد منسجم، حمایت و کنترل‌کننده هستند؛ به علاوه اینکه در این خانواده‌ها، استرس و کشمکش بیشتر هنگام صرف غذا، استفاده از غذا به‌عنوان وسیله‌ای برای تنبیه یا اعمال نفوذ، کمال‌گرایی افراطی و تاکید بیش‌از‌اندازه بر لاغری و ظاهر جسمانی خوب دیده می‌شود که همگی می‌توانند در تصویر فيزيكي و ارزیابی منفی نوجوانان از خود تاثیر بسزایی داشته باشد. در اين هنگام، والدین پرتوقع، حمایتگر یا غیرقابل‌دسترس، هر كدام به نوبه خود در هویت‌یابی نوجوان و کسب مقبولیت اجتماعی از طرق مختلف، به‌ویژه از طریق مهار خوردن و هماهنگي با ارزش‌های اجتماعی معیوب و مبتنی بر مدگرایی تاثیرگذار هستند.




درمان 

در بسياري از موارد براي درمان اختلالات پرخوري حتما بايد به پزشك مراجعه شود. درمانگران کودک و نوجوان حتما هنگام درمان اختلال خوردن، ساختار خانواده را بررسی و به اصلاح و تغییر روابط خانوادگی مشكل‌دار به‌عنوان یکی از علل ایجاد یا تکرار این اختلال در نوجوانان مي‌پردازند. 

آن‌ها می‌توانند در خانواده‌درمانی، علاوه‌بر آگاه‌سازی والدین نسبت به نشانه‌ها و علائم اختلالات خوردن، در‌خصوص رفتارهای مطلوب والدین مانند پذیرش فرزند نوجوان خود بدون قید و شرط، تحسین او فقط بر‌اساس ویژگی‌های شخصیتی خودش و نه بر اساس ویژگی‌های جسمانی مانند زیبایی ظاهري، ترغیب فرزندشان به تغذیه سالم و اجتناب از هر گونه فشار در زمینه عادات تغذیه‌اي نوجوان، ارتقاي حس استقلال از طریق دخیل‌كردن نوجوان در تصمیم‌گیری و انتخاب نوع غذا و ... آگاهی‌های لازم را در‌خصوص پیشگیری یا تسریع در فرایند درمان انجام دهند.

همچنين پيشنهاد مي‌شود در کنار خانواده‌درمانی، آموزش مهارت‌های زندگی و درمان شناختی رفتاری هم برای نوجوان مبتلا به اختلال خوردن انجام شود.

مهارت خودآگاهی به‌عنوان اولین و زیربنایی‌ترین مهارت‌ها از سری مهارت‌های ده‌گانه زندگی است که به آگاهی افراد نسبت به ویژگی‌ها، صفات، رفتارها، عقاید، باورها، توانایی‌ها و استعدادهای خودآگاه او اشاره دارد. کسب مهارت خودآگاهی، خود عاملی است که موجب می‌شود افکار نوجوان به توانمندی‌ها و نقاط مثبتش معطوف شود و به اين ترتيب او بتواند خود را با‌ارزش بداند. علاوه بر این، نوجوان باید قادر باشد به‌طور واقع‌بینانه، محدودیت‌ها، کاستی‌ها و ناتوانایی‌های خود را ببیند و آن‌ها را به‌عنوان قسمتی از خود بپذیرد و از وجود آن‌ها شرمنده نباشد. در واقع اين‌گونه شـناخت می‌توانـد باعث کنترل هیجانی و کشف پاسخی مناسـب بـه تمايـل نوجوان بـراي لاغري بيش‌از‌اندازه داشته باشد.


افزايش شناخت و آگاهي

شناسایی افکار و احساسات مسئله‌ساز، ناکارآمد و محرک این اختلال مانند «برای اینکه فردی موفق، جذاب و خوشبخت باشم، باید لاغر و خوش‌اندام باشم» یا «باید از چاقی بپرهیزم، چون چاقی یعنی ناموفق‌بودن یا غیرجذاب‌بودن و بدبخت‌بودن» و اصلاح آن‌ها از طریق بازسازی شناختی، آموزش بیمار در‌خصوص وزن متوسط مورد‌انتظار برای سن و قد او و تنظیم آن، آموزش در خصوص پیامدهای جسمی کم‌خوری و پرخوری حریصانه، استفراغ خود‌خواسته و استعمال نادرست از ملین‌ها، آموزش در مورد آثار ناگوار رژیم غذایی، تجویز الگوی منظم غذایی و حذف رژیم غذایی و یادآوری این موضوع که پرهیز به پرخوری حریصانه میدان می‌دهد و ارائه تکنیک‌های کنترل محرک که در درمان چاقی کاربرد دارند، می‌تواند به درمان این اختلال کمک کند.

نوجوان بايد بداند هنگام غذاخوردن نبايد به هیچ کارديگري پرداخت و محدود‌کردن مواد غذایی موجود روی میز هنگام غذا هم روش مناسبي براي تغذيه است.

رفتارهای جایگزین در برابر وسوسه‌های خوردن یا استفراغ، آموزش حل مسئله در برخورد با ادراک نادرست و تحقير تصویر فيزيكي از طریق رویارویی با وضعیت بدن با نگاه‌کردن خود در آینه، استفاده از استخرهای سرپوشیده و سونا و شرکت در کلاس‌های ايروبیک، همه از فعالیت‌های شناختی رفتاری هستند که می‌توانند به مرور زمان نگرانی‌های افراطی یا ترس‌هاي مرضی از فربهی را در نوجوان کاهش داده و اعتماد به نفس و حرمت نفس آن‌ها را ارتقا بخشند.

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background