menu button
سبد خرید شما
داستان کوتاه - شیوانا
موفقیت  |  1403/10/19  | 

کاستی‌های اثرگذار!


مرد کشاورزی نزد شیوانا آمد و از او در مورد دامادش مشورت خواست. کشاورز گفت: "چند ماهی است دامادی جدید از خانواده‌ای با درآمدی متوسط نصیبم شده است. جناب داماد اوایل فکر می‌کرد من دارایی‌ام را در اختیار او خواهم گذاشت تا او هر جور خواست از آن استفاده کند. اما من چنین کاری نکردم و نمی‌کنم، چون غیر از این دختر بچه‌های دیگری هم دارم و خودم هم باید همراه همسرم از سرمایه‌ام امرار معاش کنم.

از آن روزی که تازه‌‌داماد فهمید باید مثل بقیه آستین بالا بزند و کار کند، زخم‌زبان‌هایش به دخترم شدت گرفته است و دايم از خودش تعریف می‌کند که من صاحب کمالاتی بیشتر از تو هستم و تو در شان من نیستی و بهتر از تو گیرم می‌آمد و خلاصه دايم دارد با نیش‌زبان به من و دخترم سرکوفت می‌زند. خواستم به عنوان یک دوست میهمان به منزل ما بیايید و در جلوی جمع جوابی به او بدهید که دیگر دست از این بازی‌هایش بردارد و کمتر دخترم و خانواده‌ام را آزار دهد."

شیوانا خنده‌ای کرد و پذیرفت. روز بعد شیوانا به خانه مرد کشاورز رفت. داماد هم که از چیزی خبر نداشت وارد شد و کنار شیوانا نشست و در مقابل همه اعضای خانواده و جلوی چشمان همسرش شروع کرد به بدگویی از نواقص و معایب همسرش و این‌که او امتیازات و کمالات بیشتری دارد و خلاصه در جلوی شیوانا نیز دست از بدگویی علیه همسر و خانواده‌اش برنداشت."

شیوانا با حوصله حرف‌های داماد را گوش داد و سپس با تبسم پرسید: "چرا از همان اول سراغ دختر ثروتمندترین فرد دهکده نرفتی و از او خواستگاری نکردی؟"

جوان تازه‌داماد با خجالت سرش را پايین انداخت و گفت: "من آرزویم این بود اما ثروتمندترین مرد دهکده که دخترش را به من نمی‌داد؟"

شیوانا با نگاهی متعجبانه به خود گرفت و پرسید :"چرا مگر تو چه اشکالی داری؟" تازه‌داماد که جلوی جمع گیر افتاده بود با لکنت گفت: "من اشکالی ندارم! فقط چیزهایی که آنها می‌خواستند را ندارم."

شیوانا با خنده گفت: "پس به خاطر کمبودها و نواقصی که داشتی خودت را برانداز کردی و بر اساس برآوردی که از ناتوانی‌ها و کاستی‌های خودت داشتی بهترین خانواده‌ای که می‌توانستی پیدا کنی همین خانواده همسرت بود درست است؟"

داماد که نمی‌توانست منظور شیوانا را حدس بزند گفت: "بله حرف شما درست است، اما چه نتیجه‌ای می‌خواهید بگیرید؟"

شیوانا گفت: "خیلی ساده است. می‌خواهم بگویم که از دید و نگاه معامله‌گرانه به دنیا، تو به خاطر نواقص‌ات بود که سراغ این دختر آمدی و خانواده این دختر هم با علم به همه نواقصی که داشتی تو را پذیرفتند؟ یعنی در حقیقت نواقص و کمبودهای تو بود که تعیین‌کننده شدند؟"

داماد هاج و واج به شیوانا خیره شد و پرسید: "یعنی می‌گويید به خاطر نواقص و کمبودهایم با او ازدواج کردم؟"

شیوانا با خنده و به علامت تايید سرش را تکان داد و گفت: "دقیقا! تو اگر امتیازات کامل داماد خانواده‌های ثروتمند این دهکده را داشتی، به طور طبیعی با این نگاه سودجویانه‌ای که به زندگی داری سراغ آن خانواده‌ها می‌رفتی و آن‌ها هم تو را چون نواقص و معایب الان را نداشتی و کامل‌تر بودی می‌پذیرفتند. اما چون خودت از ابتدا می‌دانستی که چقدر می‌ارزی و چه در چنته داری، بر اساس ارزیابی کلی که از معایب و کمبودهای خودت داشتی با خودت گفتی بهتر از این‌ها گیرم نمی‌آید و در نتیجه این دختر و این خانواده را انتخاب کردی. خانواده همسرت هم بر اساس نواقص و کمبودهایشان با دامادی تو موافقت کردند. اگر آن‌ها خود را کامل‌تر و بی‌نقص‌تر از تو می‌دانستند به طور طبیعی آن‌ها هم به خواستگارهای کامل‌تر و با کمال‌تری جواب مثبت می‌دادند." داماد مات و متحیر سرش را پايین انداخت و سکوت کرد.

شیوانا ادامه داد: "نتیجه این‌که تو حق نداری در جایگاه برتر بنشینی و به این‌ها سرکوفت بزنی که من از شما بالاترم. تو اگر بالاتر بودی جایت اینجا نبود و از همان ابتدا جلو نمی‌آمدی. اگر قدم پیش گذاشتی به خاطر نقص‌هایت بود نه به خاطر کمال‌هایت. بنابراین فخرفروشی تو از اساس بی‌پایه است و اصلا نباید فخر بفروشی و دیگران را خوار کنی. چون اگر از این‌ها برتر بودی که از همان ابتدا سراغشان نمی‌آمدی و به سراغ فردی هم شان خودت می‌رفتی. قدر مسلم به خاطر نواقص و کسری‌هایی که داشتی از این خانواده پايین‌تر و در نهایت چیزی هم رده آن‌ها بودی که به خودت اجازه دادی به آن‌ها بپیوندی."

تازه‌داماد که نمی‌دانست پدر زنش قبلا با شیوانا صحبت کرده است و اصلا انتظار چنین برخوردی نداشت، مات و مبهوت گوشه‌ای کز کرد و نشست و ساکت شد.

شیوانا با خنده گفت: "همین جا موضوع را تمام کنید. فقط به خاطر بسپارید که وقتی با نگاه معامله‌گرانه به دنیا نگاه می‌کنید هم از نگاه خودتان و هم از دید دیگران، این نواقص شماست که تعیین‌کننده می‌شوند و به چشم می‌آیند و مرزهای ادعاهای شما را تعیین می‌کنند."


آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background