معرفی کتاب «جرأت داشته باش»

اگر حتی یکی از جمله های زیر را در کودکی شنیده باشید، به احتمال زیاد شما اعتمادبه‌نفس ندارید:

• مثل روز برام روشنه، تو هیچی نمیشی
• ای خدا من چه گناهی کردم که این بچه رو لایق من دونستی
• ای دست و پا چلفتی
• هیچ کاری رو درست انجام نمیدی
• چقدر تو خنگی بچه
• و...

این‌ها از جمله برچسب‌هایی هستند که عملا ما را ناکارآمد کرده و از ما انسان‌هایی کم‌محتوا، بی‌هویت و سرگردان ساخته‌اند. شاید مدت‌هاست فکر می‌کنید از پس هیچ کاری بر نمی‌آیید، خودتان را یک آدم شکست‌خورده می‌بینید که نه به جایی رسیده و نه قرار است به جایی برسد، کلی هدف و برنامه نیمه‌کاره دارید و مملو از اندوه، دلسردی و ناامیدی هستید و تمام زمانتان را به بطالت و اهمال‌کاری می‌گذرانید. ولی آیا می‌دانید که قابلیت‌های شما با اعتمادبه‌نفستان ارتباط مستقیمی دارد؟ یعنی اگر شما نمی‌توانید بهترین عملکرد را در شرایط دشوار از خود نشان دهید، دچار عارضه کمبود اعتمادبه‌نفس هستید.

بنابراین اگر پای اقدامتان سست است و فکر می‌کنید نمی‌توانید از پس انجام‌دادن کارهای ریز و درشت برآیید و در واقع فکر می‌کنید انسان ناتوانی هستید، اصلا نگران نباشید؛ این حسی مشترک بین شما و تمام افرادی است که اعتمادبه‌نفس ندارند.

مراجعه تعداد بی‌شماری از افراد بی‌اعتمادبه‌نفس به دفتر «فردریک فانژه» (Frederic Fanget) نویسنده، پژوهشگر و روان‌شناس فرانسوی، او را به نوشتن کتابی به اسم «جرأت داشته باش» (Oser: therapie de la confiance) وا داشت.

فانژه معتقد است مشکلات ناشی از کمبود اعتمادبه‌نفس به اشکال گوناگون در حوزه‌های مختلف زندگی همچون ارتباطات اجتماعی، ارتباط عاطفی، محیط کاری، تحصیلی، خانوادگی و... بروز می‌کنند.

مشکلاتی که اغلب در قالب ترس‌هایی نظیر ترس از اقدام‌کردن، اشتباه‌کردن، قضاوت‌شدن، ابراز احساسات‌کردن، صحبت‌کردن در جمع، درخواست افزایش حقوق کردن و... جلوه‌گری کرده و پای اقداممان را فلج می‌کنند. کتاب «جرأت داشته باش» با هدف ارائه راهکارهایی برای افزایش اعتمادبه‌نفس نخستین بار سال 2009 در کشور فرانسه نگاشته شد.

کتاب «جرأت داشته باش» شامل سه بخش به شرح ذیل است:

بخش اول: نحوه عملکرد اعتمادبه‌نفس و چرخه شکست

نویسنده معتقد است اشخاص بی‌اعتمادبه‌نفس در چرخه‌ای به اسم چرخه شکست گرفتار شده‌اند و زندگی‌شان دستخوش اتفاقات و چالش‌های مکرری است که در نهایت آن‌ها را با شکست مواجه می‌کند.

بخش دوم: آسیب‌هایی که در دوران کودکی به ما وارد شده و منجر به کمبود اعتمادبه‌نفس در ما شده است.

در کنار موضوع تاثیرپذیری از دوران کودکی، این بخش در مورد نیاز انسان‌ها به مورد پذیرش قرار‌گرفتن و دوست داشته شدن و مشکلات افراد خودشیفته که همگی ناشی از کمبود اعتمادبه‌نفس است، می‌پردازد.

بخش سوم: راهکارها و روش‌های کارآمد برای بالا‌بردن اعتمادبه‌نفس

فانژه در مقدمه‌ کتاب، تجربه‌ مشترک مراجعینش را این گونه به قلم می‌کشد:

«این کتاب را نوشته‌ام تا به کسانی که خودباوری ندارند کمک کنم خودشان را از کمبود اعتمادبه‌نفس ظالمانه رها کنند و بتوانند از دور باطل شکست خارج شوند. امیدوارم آن‌ها با خواندن این کتاب یاد بگیرند خودشان را بیشتر دوست بدارند و با پیدا‌کردن جرأت ناشی از اقدام، شهامت زندگی‌کردن در مقابل دیگران را به دست آورند. اغلب آنچه از دست می‌رود، اندکی احترام به خود است و کمی هم تحمل خویشتن.»

او همچنین در نگارش این کتاب از نمودارها، جدول‌ها و آزمایش‌هایی استفاده کرده است تا خواننده بتواند متوجه میزان تغییرات اعتمادبه‌نفسش هنگام مطالعه‌ کتاب بشود.