خوراکی برای مغز ما
نردبان عصبانیت
در یک صبح پاییزی، در حالی خودت را داخل طباخی سر کوچه میبینی که از شب قبل دوستت برای خوردن یک دست کله و پاچه، دعوتت کرده و تو هم ازخداخواسته دعوتش را پذیرفتهای. ظهر وقتی به خانه میرسی، میبینی که در ظرف غذایت، سوسیسی سرخشده به تو نگاه میکند. نزدیک عصر گرسنه میشوی و بدون فکر، یک فلافل میخری و شب که در خانه را میزنی، میبینی همه منتظر تو هستند تا به رستوران بروید و کنتاکی بخورید. بالاخره آخر شب که به رختخواب میروی، حس میکنی معدهات سنگین است، خودت را سرزنش میکنی که چرا امروز اینقدر به خوردنت بیتوجه بودهای؟ و بعد از خوردن یک قاشق شربت معده، راحت میخوابی!
این داستان زندگی خیلی از ما آدمهاست. بیشتر ما دقت زیادی به خوراکیهایی که هر چند ساعت یکبار وارد معدهمان میشود، میکنیم، اما جای دیگری در بدن ما هست که به جای هر ساعت، هر ثانیه غذا میخورد. آن قسمت، مغز ماست که هر لحظه ما دانسته و ندانسته، غذاهایی با عنوان «غذای روح» وارد آن میکنیم. حس بدتان بعد از خوردن غذای چرب، نه شنیدن از همکارتان، توهین یک فروشنده عصبانی، بد صحبتکردن راننده تاکسی، شکست در برنامه روزانهتان، گرانشدن کالاهایی که میخواهید بخرید، نقزدن فرزندتان، ایرادگرفتن همسرتان و هزاران مورد دیگر، وارد مغز شما میشوند.
نتیجه تمام این غذاهای ناسالم میتواند، بروز عصبانیت باشد و این عصبانیت متاسفانه مانند سوزش معده بعد از پرخوری، قابلدرک و مشهود نیست.
عصبانیتی که یکباره ایجاد نمیشود و نتیجه رژیم غذایی ناسالم مغز ماست، ریشهای دارد که این ریشه، احساسی غیرقابلانکار و تمامنشدنی به اسم «خشم» است. خشم مثل هر احساس دیگری مانند شادی، غم، ناامیدی، ترس و... حسی است که به دنبال برآوردهنشدن نیازهایمان ظاهر میشود، اما اگر به این احساس آگاه نباشیم، سریع آن را به رفتاری تبدیل میکنیم که به آن «عصبانیت» میگویند.
نردبانی ترسناک
اگر نسبت به این تبدیل خشم به عصبانیت آگاه نباشیم و راحت این فرایند را طی کنیم، رفتهرفته خواهیم دید که عصبانیت ما بیشتر شده و حتی در حال تغییر شکل هم هست.
در این مقاله قصد داریم نسبت به تغیر شکل عصبانیت صحبت کنیم.
اما قبل از آن، لطفا همینالان به عصبانیت خودتان از یک (کمترین میزان عصبانیت) تا هشت (بیشترین میزان عصبانیت) یک نمره بدهید.
قطعاً نمره هر کسی در این طیف با دیگری متفاوت است، چون همه در این فرایند در پلههای مختلفی از نردبان ترسناک عصبانیت قرار دارند. نردبان عصبانیت دیگر چیست؟
نردبان عصبانیت نردبانی است شبیه نردبانهای واقعی با هشت پله. الان که شما به عصبانیت خودتان نمره دادید خود را در یکی از این پلهها تصور کردید.
اما بیاید این هشت پله را با هم مرور کنیم تا بدانیم روی کدام پله نردبان ایستادهایم.
پله اول: قهر/سکوت/اجتناب
عزیزانی که بیشتر مواقع روی این پله هستند، بدانند که در پایینترین سطح عصبانیت قرار دارند و اصولا برای نشاندادن خشم خود از طرف مقابل دور میشوند یا هیچ حرفی نمیزنند. این افراد اگر از این راهکار غلط خود نتیجه نگیرند، سریع از نردبان بالا میروند.
پله دوم: بهانهتراشی/غرزدن
بهانهتراشی و غرزدن، نوعی رفتار ناسالم است که از خشم نشئت میگیرد و فردی که خشمگین شده است، شروع به گرفتن ایرادهای غیرمنطقی از طرف مقابل میکند یا نسبت به شرایط فعلی غر میزند. این پله از نردبان هم خیلی کارساز نیست، چون همه آدمها از ایرادگرفتن و غر شنیدن گریزان هستند، پس فرد مجبور است به پله بالاتر برود تا نتیجه بگیرد.
پله سوم: سرزنش/شرمندهسازی/مقصریابی
دوستانی که در این پله هستند، همیشه به دنبال مقصر میگردند و علاقه دارند کسی را پیدا کنند و تمام تقصیرها را به گردن او بیندازند. آنها با شرمندهکردن دیگران و نقدهای مخرب تلاش میکنند که خشم خود را به نوعی کم کنند. غافل از اینکه این هم باعث مخالفت طرف مقابل میشود، پس حاصلی ندارد و تنها نتیجه، صعود به پله بالاتر است.
پله چهارم: فحش/دادوبیداد
عده دیگری وقتی خشمگین میشوند، بیشتر به صورت ناخودآگاه دست به توهین میزنند تا طرف مقابل از آنها بترسد که شاید تا حدودی کارساز باشد، اما نتیجه بلندمدتی نخواهد داشت. پس چون نتیجه نمیگیرند، پیش خود فکر میکنند که بهتر است از این هم بالاتر بروند.
پله پنجم: تهدید/ترساندن
در این پله عصبانیت واضحتر میشود و فرد به خود جرئت میدهد که به صورت کلامی، طرف مقابل را به خشم فیزیکی مثل کتکزدن، تهدید کند. اینجاست که طرف مقابل هم شاید همین استراتژی را به کار گیرد که در نتیجه فرد برای فرار از این موقعیت به پله بالاتر میرود.
پله ششم: سلب آزادی/تعقیبکردن
حالا که فرد عصبانی میبیند، طرف مقابل با او مقابله به مثل میکند، سعی میکند عصبانیتش را کمی فیزیکیتر کند، به طوریکه باکارهایی عمدی مانند برداشتن وسایل موردعلاقهاش آزادی او را محدود یا شرایط را برای او سختتر کند که این عمل هم میتواند واکنش طرف مقابل را در پی داشته باشد و فرد عصبانی برای نتیجهگرفتن بیشتر به پله بالاتر میرود.
پله هفتم: کتکزدن/خودزنی
کسانی که روی این پله هستند، دیگر با تهدیدکردن دیگران آرام نمیشوند و دست به خشونت فیزیکی میزنند و با آسیبرساندن فیزیکی و جسمی به دیگری یا خودشان میخواهند طرف مقابل را تحت کنترل خود بگیرند. این روش شاید در کوتاهمدت نتیجه بدهد، اما در بلندمدت نتیجهای در کار نیست و همین امر آنها را نسبت به آسیبزدن بیحستر میکند و باعث میشود که برای رفتن به پله آخر نردبان کمتر عذاب وجدان داشته باشند.
پله هشتم: آسیبزدن/کشتن/خودکشی
این پله آخرین پله نردبان است و کسی که در این پله قرار دارد، بهراحتی به دیگران طوری آسیب میرساند که نشانههای آسیب مانند کبودی چشم طرف مقابل برای مدتها باقی میماند. متاسفانه افرادی که کسی را میکشند، به یکباره قاتل نشدهاند، بلکه پلههای این نردبان اینقدر برایشان عادی شده است که اکنون از آسیبزدن یا حتی کشتن خود و دیگری هیچ ترسی ندارند.
قوانین نردبان
نردبان عصبانیت دو قانون دارد.
قانون اول: هیچکسی نمیتواند به یکباره به پله آخر برسد و برای رسیدن به بالای نردبانی که آخرش سقوط است و فقط به دیوار زندگیات تکیهزده است، باید پلهها را یکییکی پیمود.
قانون دوم: برای پایینآمدن هم نمیتوان از آن بالا به پایین پرید، باید پلههای زیر پایتان را نگاه کنید و یکییکی از آنها پایین بیایید.
راهکار: حالا از شما میخواهم مجدد به عصبانیت خودتان از یک تا هشت نمره بدهید.
اکنون که به درجه عصبانیت خود آگاه شدید، بدانید که اگر میخواهید این عصبانیت را کنترل کنید، باید اول از نوع عصبانیت خودتان مطلع باشید و بدانید که روی کدام پله ایستادهاید، چون شناخت مشکل، اولین قدم برای حل آن است.
اگر میخواهید چشمبسته این پلهها را بالا نروید، هنگام بروز احساس خشم، چند لحظه سکوت کنید و این سوال را از خودتان بپرسید که چگونه بدون عصبانیت این مسئله را حل کنم.
در نهایت اگر به این نردبان چسبیدهاید و پایین بیا نیستید، شاید اولا خیلی دنیا را جدی گرفتهاید و ثانیاً شاید خیلی خودتان را بزرگ فرض کردهاید. هر وقت این دو شاید را کنار بگذارید، کمتر ماشین تولید خشم و عصبانیت خواهید شد.
برای بالانرفتن از نردبان عصبانیت، این جمله را بارها زمزمه کن: «هر حرفی، جوابدادن و هر فکری، فکریکردن ندارد».
نویسنده : امیرعباس بابکیانپور