موردکاوی تیپ شخصیت و شغل
بررسی چند نمونه از افراد موفق بر اساس ویژگیهای شخصیتی و انتخاب شغلشان
در دنیای رقابتی که بهسر میبریم یکی از مهمترین انتخابها در زندگی فرد، انتخاب شغل و رشته تحصیلی است که اگر مطابق با ویژگیهای شخصیتی و توانمندیهای فرد نباشد، باعث دلزدگی یا عدم موفقیت در زندگی و کار او می شود. انتخاب شغل مناسب موضوعی است که باید جدی گرفته شود و بیشتر اوقات ماحصل یک جریان و روند است تا توجه و برنامهریزی بر اساس تفاوتهای فردی. ما در اینجا سعی کردهایم که چند نمونه از افراد موفق در این زمینه را بر اساس ویژگیهای شخصیتی و انتخاب شغلشان موردکاوی کنیم
چطور مشاور مرا بهتر از خودم شناخت!
مهرداد. ص/ 49 ساله/ روانپزشک
چند روزی بود بعد از شرکت در برنامه تلویزیونیام به عنوان رواندرمانگر به موفقیتهایی که کسب کرده بودم، فکر میکردم؛ به اینکه چرا من از کارکردن خسته نمیشوم و چرا کارم تمام زندگیام است و چه تصمیم خوبی بود که من روانپزشکی را انتخاب کردم. من این خوشحالی را مدیون پدرم و مشاورخانوادگیمان هستم.
من به اصرار پدرم در رشته پزشکی کنکور دادم و همزمان در رشته عکاسی هم شرکت کردم و در هر دو رشته قبول شدم. دنیای من عکاسی بود و علاقهای به پزشکی نداشتم و روی تصمیمم مصمم بودم. یک هفته بحث و ناراحتی با خانواده و مخالفت و اصرار شدید پدرم باعث شد که به مشاور مراجعه کنیم. من با مقاومت و قاطعیت با مشاور صحبت میکردم و مشاورم با لبخند همیشگی و این جمله «خب تعریف کن ببینم پسرم» جلسات را شروع میکرد. در اولین جلسه من با غرور خاصی گفتم که به عکاسی و هنر علاقه دارم و اصلا آدمی نیستم که پزشکی بخوانم. مشاورم گفت دلیلت را بگو و من گفتم که «من دلرحم هستم و نمیتوانم پزشک خوبی باشم و بیشتر دوست دارم با هنرم که عکاسی و نقاشی و شعر است، به انسانها کمک روحی بکنم تا جسمی. مشاور با لبخند گفت: «دلیل دیگرت چیست؟» و من گفتم: «من برونگرا هستم و روحیات پزشکهای بیاحساس به من نمیخورد!» او لبخندی با آرامش زد و از من خواست که تستی را بزنم و بعد از تست گفت: «گفتی برونگرا هستی، اما پاسخ تست روانشناختیات میگوید تو درونگرا هستی و ویژگیهایی مثل کمالگرایی، همدلی، آرامش، محتاطبودن، صلحطلبی، احساسیبودن، خلاقیت و تعهد هم داری. من، هم متعجب و هم خوشحال بودم و میخندیدم و میگفتم که کار شما فالگیری بود؛ چطور مرا بهتر از خودم شناختید!؟ مشاور به من گفت: «اتفاقا تو میتوانی پزشکی بخوانی و بعد روانپزشکی را به عنوان تخصص انتخاب کنی»و من هم پذیرفتم؛ زیرا کمک و مهربانی و همدلی با مردم را دوست دارم و در حال حاضر واقعا موفق و از شغل و جایگاهم راضی هستم.
تحلیل روانشناسی
موردی واضح از فردی که با وجود هوش بالا در شناخت خود و معیارهای انتخابش، اشتباه کرده بود. ما صرف داشتن علاقه و بدون درنظرگرفتن استعداد، توانمندیها و هوش، انتخاب شغل و رشته خوبی نخواهیم داشت. شناخت دقیق خود به صورت صحیح در انتخابها بسیار تاثیرگذار است. ما در این نمونه شاهد بودیم که تا چه اندازه کمک مشاور و متخصص مفید است؛ البته او در رشته عکاسی هم میتوانست موفق باشد، ولی با توجه به هوش و کارایی و روحیه مردمدوستیاش، در این رشته موفقیت بیشتری کسب کرد. با توجه به اظهارات مهرداد، خصوصیاتی مثل علاقهمندی به هنر و شعر و احساسات رمانتیک و ویژگیهایی مثل درونگرایی، احساسی و شهودی بودن و ملاحظهگربودن مشخص میکند که او دارای تیپ شخصیتیINFP است و روانپزشکی و رواندرمانی یکی ازشغلهای مناسب با روحیه این تیپ شخصیت است که مشاور بهدرستی آن را تشخیص داده بود.
***
روزبهروز بیشتر میدرخشیدم
حسین فیاض/ 29 ساله/ کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی
رشته تحصیلی من ادبیات بود و بعد از دیپلم یک دوره حسابداری را هم گذراندم و در یک شرکت تجاری مشغول به کار شدم. سه سال کارکردن برایم فقط انجام تکلیف و مسئولیت بود و بدون هیچ انگیزهای گذشت. زندگی روزمره بسیار یکنواخت و خستهکنندهای داشتم، چون در محل کارم آشفتگی زیادی وجود داشت و کارهای شرکت هم همیشه با اختلال پیش میرفت. من برای کمترشدن روزمرگیام تصمیم گرفتم کمی بیشتر از مسئولیت خودم فعالیت کنم و کمکم به مدیران شرکت پیشنهادهایی میدادم و به آنها در روند کار کمک میکردم. ضمنا شوخطبعی و باانرژیبودنم باعث محبوبتیم شد. کمکم بهخاطر انضباط و منتقدبودنم و روابط عمومی بالایی که داشتم، در شرکت پیشرفت کردم و به جایگاه مشاور مالی و بعد مدیر مالی رسیدم.من روزبهروز بیشتر میدرخشیدم و رئیس هیئتمدیره هم از سختکوشی و تعهدم استقبال میکرد و چند بار پیشنهاد مدیرعاملی را به من داد؛ اما من بهخاطر اینکه انسانی اصولگرا بودم، میخواستم واقعا با تخصص و مدرک مدیریت کنم؛ پس تلاشم را هدفدار کردم و این بار با علم به اینکه چه استعداد و توانمندی و روحیهای دارم، با اراده و پشتکار برای ادامه تحصیل در رشته مدیریت اقدام کردم. در دانشگاه هم بهخاطر داشتن تجربه عملی که درکار کسب کرده بودم، با معدل بالا مدرک کارشناسیام را گرفتم و بدون کنکور، ارشد مدیریت را هم خواندم؛ ضمنا از همان دوران دانشجویی مدیرعامل شرکت هم بودم. من در آن شرکت رشد کردم، اما نه با آن سمت و حرفهای که وارد شده بودم و در ابتدا فعالیت میکردم. من باانگیزه و انرژی، وفادار به آن شرکت ماندم، زیرا فضای پیشرفت و موفقیتم را مدیون آن هستم. البته من هم تمام تلاشم را در جهت ادای دین به این شرکت کردهام و شرکت را به سود مالی بالاتری رساندم و در حال حاضر این شرکت از قویترین شرکتها در بین رقبای تجاری خود است.
تحلیل روانشناسی
داشتن روحیه بالا، روابط عمومی قوی، استعداد رهبری، هدایتگری، نتیجهگرایی، حلال مشکلاتبودن و عملگرایی نشان میدهد که این فرد یک برونگرای حسی است. توجه به نظم هم از دیگر ویژگی بارز اوست و نشان میدهد که فرد دارای تیپ شخصیتی ESTJ است. این تیپ شخصیتی افرادی هستند که دارای مهارت ذاتی در مدیریت هستند و در هر کاری رهبری و داوری میکنند. آنها تصمیم گیرندگانی بزرگ و منطقی هستند. حسین در ابتدا شغلی را بدون درنظرگرفتن روحیات و ویژگی شخصیت خود انتخاب کرده بود و تنها ویژگی مطابق با روحیه او، انضباط و سازماندهی رشته حسابداری بود، ولی برونگرایی و اجتماعیبودن و استعداد عالی او در رهبری و مدیریت نادیده گرفته شده بود که چند سال را با روزمرگی و بیانگیزگی و بدون پیشرفت گذراند. نبودن در جایگاه درست باعث دلزدگی و حتی فرسایش در شغل فرد میشود. این دلسردی و احساس عدم موفقیت در طولانیمدت باعث پسرفت میشود؛ اما حسین با پیداکردن مسیری برای نمایش توانمندیهایش توانست مسیر شغلی خود را پیدا کند و پیشرفت خوبی در زمینه شغلی داشته باشد.
***
آدم این فضا و این شغل نبودم!
سیامک فتوحی/27 ساله/ دکتری مهندسی کامپیوتر- هوش مصنوعی
از وقتی که به یاد دارم، بهترین جای دنیا برایم دنیای درونم بوده و بهترین همصحبتم کتابهایم! من ساعتها بر روی آزمایشات کتاب علوم و زیست و شیمی کار میکردم و گاهی اختراعاتی با بردهای الکترونیکی و مدارها داشتم؛ اما مرا در سنین جوانی از این غار تنهاییام بیرون آوردند. واقعا نمیدانم چطور پدرم تصمیم گرفت مرا مجبور به کارکردن در آژانس مسکن خود کند. من اصلا هوش اقتصادی و روابط عمومی خوبی نداشتم و از فضای تجاری و دلالی متنفر بودم و روزهای سختی بر من گذشت. هر روز درگیر مسائل چک، قرارداد، زبان بازی و کتمان یک سری مسائلی بودم که باید برایشان روی صداقتم پا میگذاشتم. در هر حال من آدم این فضا و شغل نبودم، اما پدرم بارهای با من برخورد جدی میکرد، نصیحتم میکرد و انگ بیعرضهبودن به من میزد. خودم هم باورم شده بود که من یک آدم بیدستوپا هستم. پس برای اینکه از آن فضا فرار کنم، به دانشگاه رفتم و در رشته هوش مصنوعی تحصیل کردم. این انتخاب و تصمیم درست من با تشویق دوست پدرم که مرا باور داشت، اتفاق افتاد. حالا من دارای سه ثبت اختراع و چند مقاله در نشریههای معتبر خارجی و عضو هیئت علمی دانشگاه معتبر شهرم هستم؛ از همه مهمتر دنیای زیبای شغلی و حرفهای من است که واقعا با شخصیت من تطبیق دارد.
تحلیل روانشناسی
یک تصمیم درست توانست سیامک را که برچسب بیعرضهبودن خورده بود، از دنیایی که با آن بیگانه بود و روزگار شکنجهآوری که داشت، بیرون بکشد و او را به دنیایی زیبا برساند؛ فردی که با هوش و استعداد منحصربه فردش توانست استاد و عضو هیئت علمی شود و افتخاراتی داشته باشد. این روحیه را ما بیشتر در تیپ شخصیتی ISTJ که اغلب مهندسین، کارآگاهها، پلیسهای امنیت، مخترعین، ماموران ناظر و حقوقدانها هستند، میبینیم. آنها ویژگیهایی همچون صادقبودن، منطقی و غیرمنعطفبودن، درونگرایی، مهارت بالای سازمانی، توجه به جزئیات و...دارند و هر چند که کمی متفاوت هستند، اما موفقند. اشخاصی مثل مورد سیامک بهشدت عملگرا هستند و عشق و علاقهشان را با عمل نشان میدهند. آنها با ماشینها و اعداد و ارقام بهتر کار میکنند؛ همانطورکه او به اختراعاتش اشاره کرد. واقعبینی و داشتن اخلاق کاری و صادقبودن او باعث شده بود که او در شغل پدرش ناموفق باشد. او باهوش بالای خود نیازهای روحیاش را شناخت و به آنها اهمیت داد تا خود را از فضایی که با آن نامانوس بود، نجات دهد.