هسته تاریک شخصیت انسان از منظر روانشناسان
تاریخ جهان و زندگی روزمره انسانها، هر دو پر از نمونههایی از افراد بیرحم، بدخواه یا خودخواه است. در روانشناسی و در زبان روزمره، نامهای گوناگونی برای تمایلات مختلف هسته تاریک انسان وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از: اختلال شخصیت (روانآزاری)، نارسیسیسم (خودشیفته) و ماکیاولیسم (اعتقاد به اینکه هدفها ابزار را توجیه میکنند). اینها بهاصطلاح «سهگانه تاریک» نامیده میشوند، همراه با بسیاری از موارد دیگر مانند خودخواهی، سادیسم یا کینهتوزی.
اگر چه در نگاه اول تفاوتهای قابلتوجهی میان این صفات وجود دارد و ممکن است خودخواهبودن از روانآزاربودن قابلقبولتر بهنظر برسد، اما تحقیقات جدید نشان میدهد که تمام جنبههای تاریک شخصیت انسان بسیار نزدیک و مبتنی بر گرایشی یکسان است. به این معنا، بیشتر صفات تاریک میتوانند به صورت هجوم محرکهایی از یک حالت اساسی مشترک باشند که آن را «هسته تاریک شخصیت» مینامیم. در عمل، این بدان معنی است که اگر تمایل به نشاندادن یکی از این صفتهای شخصیتی تاریک را داشته باشید، به احتمال زیاد تمایل بیشتری به نمایش یک یا چند صفت دیگر از آنها را نیز دارید.
همانطور که تحقیقات جدید در این زمینه نشان میدهد، خروجی مشترک تمام صفات تاریک انسان، عامل تاریک (فاکتور- دی) میتواند بهعنوان یک گرایش عمومی برای بهحداکثررساندن یک ابزار فردی، بدون توجه، پذیرش و یا خشونت ناشی از اختناق برای دیگران، تعریف شود، همراه با باورهایی که خدمت را بهعنوان توجیه میدانند. به عبارت دیگر، تمام صفات تاریک را میتوان به گرایش عمومی ترجیحدادن اهداف و منافع خود در برابر دیگران، حتی بهازای لذتبردن از آسیبرساندن به آنها - همراه با تعدادی از باورهایی که این کار را توجیه و به تبع آن از احساس گناه، شرم یا مانند آن جلوگیری میکنند. این تحقیق نشان میدهد که صفات تاریک شخصیت بهطور کلی میتواند بهعنوان نمونههایی از این هسته مشترک شناخته شود؛ هرچند که ممکن است وجه غالب در آنها متفاوت باشد. بهعنوان مثال، جنبههای توجیه در نارسیسیسم بسیار قوی است؛ درحالیکه جنبهای از سادیسم، ناسازگاری همراه با خشم است.
«اینگو زتلر»، استاد روانشناسی دانشگاه کپنهاگ به همراه دو همتای آلمانیاش، «مرتن مشاگن» از دانشگاه اولم و «بنجامین ایهلبیگ »از دانشگاه Koblenz-Landau نشان دادهاند که چگونه این خروجی مشترک در نُه مورد از بیشتر مطالعههای صفات تاریک شخصیت حاضر است:
- خودخواهی: شیفتگی بیش از حد نسبت به یک مزیت خود در مقابل دیگران و اجتماع.
- ماکیاولیسم: یک رویکرد دستکاریشده و بیرحم با اعتقاد به اینکه مقاصد، راههای دستیابی به آنها را توجیه میکنند.
- بیتفاوتی اخلاقی: سبک پردازش شناختی است که اجازه میدهد فرد نسبت به رفتارهای غیراخلاقی بیتفاوت باشد.
- خودشیفتگی: جذب بیشازحد به خود، حس برتری و نیاز شدید به توجه دیگران.
- استحقاق روانی: یک باور تکراری که یکی بهتر از دیگران بوده و مستحق بهترین رفتار است.
- روان آزار: عدم همدلی و خودکنترلی، همراه با رفتار بدون فکر.
- سادیسم: تمایل به ایجاد آسیب ذهنی یا جسمی به دیگران که باعث خرسندی و لذت فرد میشود.
- نفع شخصی: تمایل به بیشتر و برجستهبودن وضعیت اجتماعی و مالی خود.
- بدخواهی: تخریب و تمایل به ایجاد صدمه به دیگران؛ حتی اگر خود نیز دراین روند آسیب ببیند.
نقشهبرداری محققان از فاکتور تاریک مشترک که در مجله «Psychological Review»منتشر شده است، میتواند در مقایسه با مطالعات «چارلز اسپیرمن» در حدود 100 سال، پیش نشان داده است افرادی که به طور معمول در یک نوع آزمون هوش امتیاز بالایی کسب میکنند، در سایر انواع آزمونهای هوش نیز رتبه میگیرند؛ چرا که چیزی شبیه به یک عامل کلی هوش وجود دارد. به همین ترتیب، جنبههای تاریک شخصیت انسانی نیز دارای یک مفهوم مشترک است؛ به این معنا که همانند هوش میتوان گفت همه آنها یک بیانگرایی گسسته هستند.
بهعنوان مثال، در یک فرد دهنده، عامل تاریک اغلب میتواند خود را بهعنوان خودشیفتگی، روانآزاری یا یکی از صفات تاریک دیگر یا ترکیبی از آنها بیان کند. اما با نقشهبرداری از عامل مشترک شخصیتهای تاریک مختلف، میتوان به راحتی اطمینان حاصل کرد که فرد، دارای عامل تاریک بالایی است. این به دلیل آن است که عامل تاریک نشان میدهد چقدر احتمال دارد فرد در رفتار با یک یا چند مورد از صفات تاریک دخالت کند. در عمل، این بدان معنی است که فردی با رفتار بدخواهانه خاصی که دارد (مثلا تمایل به تحقیر دیگران) احتمال بیشتری دارد که در سایر فعالیتهای بدخواهانه (مانند تقلب، دروغگویی یا سرقت) نیز حضور داشته باشد.
نُه صفت از صفات تاریک بههیچوجه یکسان نیستند و هر کدام میتواند به نوع خاصی از رفتار منجر شود. با این حال، در هسته خود، صفات تاریک معمولا خیلی بیشتر از اینکه آنها را از هم جدا میکند، اشتراک دارند. داشتن دانش در مورد این هسته تاریک میتواند نقش مهمی را برای محققان و درمانگرانی که با افرادی با صفات شخصیتی تاریک خاص کار میکنند، بازی کند؛ زیرا این عامل تاریک است که اغلب بر انواع مختلف رفتار و رفتارهای بیرحم و مخرب انسانی تاثیر میگذارد. بهعنوان مثال، ما آن را در موارد خشونت شدید، قانونشکنی، دروغگویی و فریب مشاهده میکنیم و دانش درباره شخصیت عامل تاریک ممکن است یک ابزار مفید برای ارزیابی احتمال اینکه فرد به رفتارهای مضرتری متوسل شود، باشد.