افراد تابآور در موقعیتهای دشوار چطور عمل میکنند؟
همیشه به ما گفتهاند زندگی را سخت نگیریم، در هنگام روبهرویی با مشکلات صبور باشیم و انعطاف به خرج دهیم یا بهعبارتی «تابآوری» داشته باشیم. افراد تابآور در مقابل مشکلات نمیشکنند و در بسیاری از مواقع برنده میدان هستند. اما اینکه دقیقا چطور باید تابآور باشیم را کسی برایمان نگفته است. در این مقاله میخواهیم به شما نشان دهیم واکنش افراد تابآور و افراد غیرتابآور در موقعیتهای دشوار چه تفاوتی با هم دارد.
افراد تابآور واقعیت را انکار نمیکنند!
شما در رابطهای هستید که اخیرا بهدرستی پیش نرفته و اکنون تقریبا مطمئن هستید که اوضاع درست نخواهد شد و نشانههایی را میبینید که به شما میگوید طرف مقابل میخواهد این رابطه را به پایان ببرد. واکنش شما به این اتفاق چیست؟
فرد غیرتابآور: نشانههای بهپایانرسیدن رابطه را نادیده میگیرد. او سعی میکند چیزی را به روی خودش نیاورد و تلاشهای طرف مقابل را برای پیشکشیدن موضوع و مطرحکردن مشکلات رابطه، ناکام میکند.
فرد تابآور: نشانهها را میبیند و آنها را جدی میگیرد. او با وجود مشکل در رابطه روبهرو میشود و آن را میپذیرد. او تلاش میکند ریشه مشکلات را پیدا کند و اگر حلشدنی هستند. آنها را حل کند و اگر واقعا کار رابطه به پایان رسیده، آن را با خوبی و خوشی به پایان ببرد.
افراد تابآور احساسات خود را مدیریت میکنند!
همان موقعیت را درنظر بگیرید؛ یک شکست عاطفی ممکن است احساسات شدیدی را در فرد برانگیزد. بررسیها نشان داده است که بسیاری از غواصان در هنگام غرقشدن بهصورت خودکار و از روی ترس، ماسک اکسیژن را از روی دهان خود برمیدارند؛ درحالیکه هنوز اکسیژن کافی در اختیار دارند. بنابراین، عملکردن از روی احساس و تکانههای هیجانی میتواند نتایج ناخوشایندی برای ما بهدنبال داشته باشد. شما در این موقعیت چه کار میکنید؟
فرد غیرتابآور: پس از مدتی انکار، مجبور میشود ماجرا را بپذیرد؛ آنهمزمانیکه واقعیت بهسختی در صورتش کوبیده شده است و در این زمان، بهشدت غمگین یا خشمگین میشود و با التماس و خواهش یا با خشونت میکوشد رابطه را احیا کرده یا کار طرف مقابل را تلافی کند.
فرد تابآور: او هم اندوه و شاید خشم زیادی را تجربه کند، اما میداند که این احساسات طبیعی است و پس از مدتی فروکش میکند و نباید براساس آنها دست به تصمیمگیری بزند. او غصههایش را با درددلکردن برای دوستی مطمئن تسکین میدهد و بعد مینشیند و فکر میکند که کجای کارش اشتباه بوده تا نگذارد این جریان در زندگیاش تکرار شود.
افراد تابآور اعتمادبهنفس زیادی دارند!
درست است که ما باید واقعیتها را بپذیریم، اما زمانیکه نوبت به اطمینان به توانمندی خودمان در حل مشکلات میرسد، اگر کمیتوانمندیهایمان را بیشتر از آنچه هست، فرض کنیم، معمولا نتیجه بهتری میگیریم. فرض کنید در محل کار عذر شما را خواستهاند و از فردا دیگر آن کار همیشگی و امن را در اختیار ندارید. در این شرایط چهکار میکنید؟
فرد غیرتابآور: آه و ناله و زاری را شروع میکند، چون مطمئن است با این شرایط بازار هیچ کاری از دستش برنمیآید. او گوشهگیر و خانهنشین میشود و این اتفاق زندگیاش را زیرورو میکند.
فرد تابآور: واقعیت را میپذیرد، غم و خشم و ترس و احساسات دیگرش را تجربه میکند و بعد با خودش میگوید: «دنیا که به آخر نرسیده است. تو الان کلی تجربهکاری داری و میتوانی یک کار دیگر، حتی بهتر از قبلی، برای خودت دستوپا کنی. تو از دیگران هیچچیزی کم نداری!»
افراد تابآور مرد عمل هستند.
حتی داشتن اعتمادبهنفس بالا هم نمیتواند چیزی را تضمین کند؛ زمانیکه فرد براساس آن دست به عمل نزند. اینجاست که تفاوت بین اعتمادبهنفس کاذب و اعتمادبهنفس واقعی مشخص میشود. همان موقعیت شکست در کار را درنظر بگیرید. بهنظر شما برخورد یک فرد واقعا بااعتمادبهنفس در چنین موقعیتی چه خواهد بود؟
فرد غیرتابآور: ممکن است با خودش بگوید: «خیلی هم دلشان بخواهد که کارمندی مثل من داشته باشند. من هر جا بروم برای داشتنم سر و دست میشکنند!» ولی او با گفتن این حرفها درواقع دارد روی ترس از شکست و عدماطمینان به خودش سرپوش میگذارد؛ بنابراین، جرئت اقدامکردن را ندارد و اوضاعش هرروز بدتر از روز قبل خواهد شد.
فرد تابآور: به خودش اطمینان دارد؛ بنابراین با شهامت دل بهدریا میزند و دنبال کار تازهای میگردد. او از کارفرمای قبلی شکوه و شکایت نمیکند و به سرنوشت لعنت نمیفرستد، بلکه گذشته را پشت سر میگذارد و با نگاه به آینده و با تکیه بر توانمندیهایی که در خودش سراغ دارد، بهسوی فردای بهتر قدم برمیدارد. این اعتمادبهنفس و شهامت، بهزودی به دیگران هم منتقل میشود و اعتماد آنها را نسبتبه او جلب میکند و این آغازی برای بهدستآوردن شغلی بهتر از قبل خواهد شد.
شیوا صالح