پدران و مادران محترم، سلام؛
امیدوارم شاد و قدرتمند باشید و مسیر رشد و پیشرفت را در کنار فرزندانتان طی کنید.
عزیزان!
این همه عجله و شتاب برای چه؟! میخواهید فرزندتان را به کجا برسانید؟ همین حالا روی کاغذ بنویسید تعریفتان از زندگی چیست؟ هدفی را که برای آینده فرزندتان دارید تعریف کنید. حالا کمی به تواناییهای او فکر کنید. آیا هدفی که تعیین کردهاید متناسب با توانایی فرزندتان هست؟ آیا واقعبینانه است؟ دوست دارید چند سال بعد، فرزندتان از لحاظ سلامت جسمی و روانی در کجا قرار گرفته باشد؟ مسلما همه شما پاسخ خواهید داد در بهترین وضعیت! اما خبر بد این است که سوق دادن فرزندتان به سمت بهترین و سرآمد بودن و جا انداختن این معادله در ذهن او که اشتباه کردن یعنی فاجعه، حاصلی جز سرخوردگی، اضطراب و افسردگی و... نخواهد داشت.
از خودتان بپرسید چرا میخواهم فرزندم در مدرسه بهترین نمره را بیاورد؟ قرار گرفتن او در بین سه نفر برتر مدرسه چه حسی در من به وجود میآورد؟ رتبه آوردن او در منطقه چه نفعی برای من دارد؟
متاسفانه برخی پدر و مادرها با کودک خود همهویت شدهاند. انگار دارند به جای او مقام کسب میکنند. وقتی فرزندشان نمره پایینی میگیرد احساس شکست میکنند. وقتی اشتباهی میکند مثل این است که خودشان شکست خوردهاند. انگار به چند سال قبل برگشتهاند و میخواهند ناکامیهای خودشان را جبران کنند. برخی از والدین که خودشان در تحصیل موفق نبودهاند، آنقدر به کودک فشار میآورند تا از طریق او به موفقیت برسند، غافل از اینکه در نهایت فرزندشان با کولهباری از اختلالهای روانی فارغالتحصیل خواهد شد. همیشه به این مورد توجه کنید: آیا فرزندم از اینکه این همه درس میخواند در حال شکوفا شدن است یا هر روز مضطربتر و حساستر میشود؟ چه فایده دارد تمام نمرات او 20 باشد اما سطح سلامت روانی او هر روز افت کند؟ چه فایده دارد او خودش را با نمرات و موفقیتهایش یکی بداند؟ چرا به خاطر نمره فرزندتان را زیر فشار میگذارید؟ چرا دایم او را با همکلاسیاش مقایسه میکنید؟
برخی از والدین فرزند خود را برای نمایش آماده میکنند و در هر میهمانی و گردهمایی دستاورد او را به رخ دیگران میکشند. موجی از تشویق کودک را دربرمیگیرد غافل از اینکه او در حال فرورفتن در باتلاق اضطراب است و با این افکار دست و پنجه نرم میکند که اگر بار دیگر نتوانم موفق شوم چه؟ اگر نمرهام کم شد آبرویم میرود. الان همه مرا به خاطر نمرهام تشویق کردند، من یعنی نمره خوب، یعنی کامل بودن. برای اینکه باز هم دیده شوم باید موفقیت کسب کنم. برای اینکه دیده شوم باید بهترین باشم، باید زیر نورافکن باشم. من یعنی کامل بودن، همه کامل بودن را دوست دارند...
خودتان فکر کنید همه این گفتوگوها که در ناخودآگاه انسان شکل میگیرد چه بار عظیمی از فشار و اضطراب را بر دوش او میگذارد. مطمئن باشید روزی میرسد که زیر نورافکن در حالی که کولهباری بزرگ از اضطراب را بر دوش دارد شکسته شده و دیگر توان حرکت نخواهد داشت.
پدر و مادر عزیز! چه اشکالی دارد فرزندتان کودکیاش را بکند و از این دوران لذت ببرد؟ کشف استعدادها به جای خود، اما جایگاه آرامش و تفریح کجاست؟
والدین عزیز! به خودتان بیاید. اگر تا به حال مسیر اشتباه را پیمودهاید از این به بعد میتوانید مسیر را آگاهانهتر طی کنید. برای تغییر شرایط باید از خودتان شروع کنید و نگرش و رفتار خود را تغییر دهید. شاید لازم باشد ابتدا به کمک یک رواندرمانگر خودتان را اصلاح کنید تا چرخه خانواده اصلاح شود. شاید لازم باشد به استقلال روانی فرزندتان احترام بگذارید. لازم است عینک جدیدی به چشم بزنید و سایر جنبههای فرزندتان را هم ببینید و مورد تشویق قرار دهید. مسلما فرزندتان غیر از موفقیت تحصیلی خصلتهای دیگری هم دارد که میتوانند مورد تشویق قرار گیرند. به جای اینکه او را برای بهترین بودن تشویق کنید به او کمک کنید تا در مقایسه با خودش رشد بیشتری داشته باشد. خودش را با خودش مقایسه کنید.
والدین مهربان! بدترین معادلهای که در ذهن افراد شکل میگیرد این است: «اشتباه کردن مساوی است با بد بودن» و شاخ و برگهای این معادله این است: اشتباه کردن یعنی طرد شدن، یعنی متلاشی شدن، یعنی هیچ بودن.
عزیزان؛ دست از بیشحمایتگری بردارید. فرزندتان برای اینکه بتواند در جامعه زندگی کند باید، باید و باید ناکامی را تجربه کند. باید بفهمد شکست یعنی چه، باید تجربه کند و یاد بگیرد که دوباره میتواند بلند شود. باید یاد بگیرد شکست پایان همه چیز نیست، و گرنه چند سال بعد با اولین شکستی که تجربه میکند چون هیچ سپر روانی ندارد برای آرام کردن خود دست به دامان مواد مخدر میشود. پیشگیری از اعتیاد را از همین حالا باید شروع کرد. به فکر چند سال آیندهاش باشید و او را آماده کنید تا در صورت تجربه فقدان از لحاظ روانی متلاشی نشود. همین امروز اقدام کنید، از وسایل کمکآموزشی مثل کتابها و سیدیهای تعلیم و تربیت فرزند بهره ببرید. اگر لازم است از روانشناس برای درمان خودتان کمک بگیرید. زندگی میتواند برای شما و فرزندتان خیلی زیباتر باشد اگر یاد بگیرید که هر کسی ویژگیهای منحصربهفردی دارد که میتواند در قیاس با خودش هر روز بهتر از قبل باشد. اگر یاد بگیرید بازی مقایسه با دیگران و از دیگران بهتر بودن را کنار بگذارید و باور کنید که این بازیها حاصلی جز آسیب روانی به بار نخواهد آورد. یاد بگیرید از فرزندتان با توجه به تواناییهای عقلی، جسمی و روانیاش توقع داشته باشید و همیشه این سوال را از خود بپرسید: «آیا فرزندم در حال شکوفا شدن است یا در معرض فشار و اضطراب؟»
زندگیتان سرشار از آگاهی باد
احمد حلت ×+